سرو کشمر

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
سرو کشمر یا سرو مقدس زرتشت درختی بوده که بر طبق باور زرتشتیان به دستور زرتشت کاشته شده بود. این درخت بسیار زیبا و بزرگ بود و شهرت آن به متوکل خلیفه عباسی رسید. خلیفه دستور به قطع آن داد و پیشنهاد زرتشتیان آن شهر که ۵۰۰۰۰ سکه طلا برای قطع نکردن آن درخت بود مورد قبول واقع نشد و آن را قطع کرده و بر...

ستون روشنی

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
ستون روشنی از زمره ایزدان مانوی است که حسب منابع مانوی وظیفه آن انتقال دادن ارواح درگذشتگان پاک و فروزه های نورانی به سوی ماه و سپس خورشید و نهایت بهشت نو می باشد و برابر کهکشان راه شیری قرار دارد.   جستارهای وابسته بهشت نو آیین مالی   منبع اسطوره آفرینش در آیین مانی.دکتر ابوالقاسم اسماعیل پور.ن...

سپنته آرمیتی

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی، در زبان اوستایی به یکی از امشاسپندان اطلاق می‌شود، که در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت می‌گویند و در فارسی، سپندارمد نیز خوانده شده‌است. به لحاظ لغوی، در این تعبیر کلمهٔ اَرمَیتی به معنای اخلاص و فروتنی و فداکاری و بردباری مقدس می‌باشد که در...

ساوول

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه
ساوول برپایه مزدیسنا نام سومین دیو از دیوهای کماله و آفریده اهریمن است. او دشمن شهریورِ امشاسپند است.   واژه‌شناسی ساوول در پهلوی sâwul و در اوستا -saurva و به معنای احتمالی تیرافکن می‌باشد.   منبع مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، چاپ پنجم، پاییز ۱۳۸۴، نشر آگه. ISBN 964-329...

زوال

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
زُوال، در اساطیر ایرانی نام مردی بلندقد و سیاهپوست است که بلندی بالا (طول قد و قوارهٔ او)، گاهی به اندازهٔ یک نخل می‌رسد.   منبع جان.راسل.هینیلز. شناخت اساطیر ایران. ترجمهٔ باجلان فرّخی. چاپ دوم. تهران: انتشارات اساطیر<comma-separator/> ۱۳۸۵. ISBN 964-331-264-X.

زروان (ایزد)‌

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه
زَروان یا زوروان به معنی زمان و نام یکی از ایزدان آئین مزدیسناست. این نام در اوستا به صورت زَروان یا زُروان آمده و گاه با صفت اکرانه و گاه با دَرِغوخَودات همراه است. در برخی از نوشته‌های پهلوی از زروان به صورت موجودی برتر از اورمزد سخن رفته و دانشمندان پیدایش این عقیده را به دوره‌های بسیار دور و...

زرمان

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
زَرمان در اساطیر مزدیسنا نام دیو پیری‌است. او با خود پیری می‌آورد و کسان را بددم می‌کند. از این دیو در اوستا یک بار در وندیداد یادشده‌است.   واژه‌شناسی زرمان در پهلوی zarmân و در اوستایی -zaurvan به معنی پیر یا پیراندیشه می‌باشد.   منبع مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، چاپ پنجم، پاییز ۱۳۸۴، ...

زامیاد

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
زامیاد نام روز بیست و هشتم از ماههای شمسی است.[۱] به معنی «زمین داد» همچنین نام فرشته موکل بر حوران بهشتی اشت.[۲]   منبع ↑ میبوسرچ-زامیاد ↑ محمد عباسی، اقتباس از نامنامه فردیناند یوستی، «فرهنگ نامهای ایرانی» ، چاپ سوم، تهران: انتشارات بنیاد، آذر ۱۳۵۷.

زار (موجود خیالی)

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
زار در زبان فارسی به معنی حالت آشفته و نزار و خراب است، اما به صورت اصطلاحی نام یکی از موجودات تخیلی در جنوب ایران و کرانه‌های خلیج فارس است. ریشه افسانه‌های پیرامون زار از قارهٔ آفریقا ست. برگزارگنندگان مراسم زار با نواختن طبل‌ها، دهل‌ها و یا دمام‌هایشان، افراد را به یک شوریدگی جذبه‌گونه دچار م...

رودخانه سرسوتی

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
  رودخانه سرسوتی رودخانه ای اساطیری است که در سنسکریت به نام رود ساراسواتی و در زبان اوستایی بنام هروخوتی آمده است و معنی دارنده آب هارا میدهد.این نام به اساطیر هندوایرانی باز میگردد که بر این باور بودند که رودخانه ایست که از کوهی بسیار بلند در مرکز زمین سرچشمه میگیرد و در نهایت به دریای کیهانی ...

رودابه دختر مهراب

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
دیدار زال و رودابه نام دختر مهراب کابلی و سیندخت است که زال او را خواست و رستم از او زاده شد.   جستارهای وابسته شاهنامه زال پسر سام رستم پسر زال   پیوند بیوگانی زال و رودابه   زادن رودابه رستم را   منابع برهان قاطع لغت نامه دهخدا فهرست زنان ش...

رشن

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
رَشْنْ از ایزدان بزرگ مزدیسنا و ایزد دادگری‌است. در روز پسین (آخرت) به عنوان سومین داور پس از مهر و سروش حضور دارد. یشت دوازدهم اوستا «رشن‌یشت» در ستایش اوست. هیجدهمین روز ماه به نام این ایزد است.   ریشه‌شناسی کلمه صورت اوستایی رشن رَشْنَوْ است و آن را با حدس و گمان پرهیزگاری یا درخشش معنی کرده‌...

رستم

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
نبرد رستم و اسفندیار   نبرد رستم و دیو سفید   رستم نام آورترین چهرهٔ اسطوره‌ای در شاهنامه و به تبع آن برترین چهرهٔ اسطوره‌ای ادبیات ایران است. او فرزند زال و رودابه است و تبار پدری رستم به گرشاسپ (پهلوان اسطوره‌ای و چهرهٔ برتر اوستا) و از طریق گرشاسپ به جمشید می‌رسد. و تبار مادری او به مهراب کاب...

رخش

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
رخش نام اسب رستم قهرمان اسطوره‌ای شاهنامه است. رخش در لغت به معنی رنگ سرخ و سفید درهم آمیخته است [۱]. چنانچه مشهور است بدن رخش دارای لکه‌های قرمز و زرد و گل‌های کوچک بود و از زیر دم تا زیر گردن و چشم تا دهان سفید بود.   امثال و حکم رخش باید تا تن رستم کشد . [۲]   داستان گزیدن رستم رخش را رستم شا...

رام

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
رام یا ایزد رام، که در اوستا به صورت رامه یا رامن آمده و در زبان پهلوی به صورت رامشن یا همان رام خوانده شده‌است، در آئین زردشت یکی از ایزدان یا باشنده گان در خور نیایش است.[۱] این ایزد که آن را وای وه نیز گفته‌اند، بر روز بیست و یکم هر ماه که آن را رام روز می‌نامند، موکّل است.[۲]   معرفی واژهٔ ر...