فهرست ایزدان ایرانی

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
آنچه اقوام آریایی (هندوایرانی) را در هزارهٔ دوم پیش از میلاد از تمامِ اقوام جهان باستان متمایز می‌سازد آن است که اینها برخلاف دیگر اقوام جهان هیچگونه عقاید بت پرستانه نداشتند بلکه خدایانشان عموما ذاتهایی بودند که ما آنها را «مظاهر طبیعت» می‌نامیم. مهمترین خدایان آریایی خورشید، ماه، سیارات، آذرخش...

فریفتاردیو

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
فریفتار برپایه اسطوره‌های مزدیسنا دیوی است که مردمان را فریب‌دهد.   منبع مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، چاپ پنجم، پاییز ۱۳۸۴، نشر آگه. ISBN 964-329...

فربد

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
فربُد، نام شخصیتی در دوران ایران باستان است که بعنوان نگاه دارنده یا حفاظت کننده از شکوه و جلال و افتخار شناخته می شد. قدمت این نام به قبل از تهاجم اعراب به شاهنشاهی ایران باز می گردد.   منبع مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Farbod»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۱۲ اوت ۲...

فر

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
فرّ یا فَرّه (/فَرْرَهْ/ یا /فَرْره/) مفهومی در اساطیر ایرانی‌است. فر موهبت یا فروغی ایزدی [۱] است که شخص با انجام خویشکاری‌های خود[۲] و رسیدن به درجه‌ای از کمال به دست می‌آورد. عضو هر طبقهٔ اجتماعی می‌تواند فرّ مربوط به خود را بدارد. در اساطیر ایران ترکیب‌های فرّهٔ ایزدی، فرّهٔ شاهی، فرّهٔ ایرا...

غراب جندون

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
غُراب جِندون، در اساطیر ایرانی نام کشتی اجنه است که در تاریکی شب، با چراغ روشن بر خشکی حرکت می‌کند.   منبع   جان.راسل.هینیلز. شناخت اساطیر ایران. ترجمهٔ باجلان فرّخی. چاپ دوم. تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۸۵. ISBN 964-331-264-X.

عنقا

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه
  عنقا از ریشه «عنق» و به معنای «دارندهٔ گردن دراز» است. وجه مشترک سیمرغ و عنقا «مرغ بودن» و «افسانه‌ای بودن» است. در واقع عنقا یک اسطورهٔ عربی است و سیمرغ یک اسطورهٔ ایرانی. شباهت‌های گفته شده باعث شده که در ذهن شاعران و نویسندگان این دو مرغ اسطوره‌ای گاهی به هم مشتبه شوند، حال آن که درحقیقت دو...

شهریور (امشاسپند)

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه
خشَتَره وییریه یا شهریور(در زبان اوستایی: کشاترا)، نام سومین امشاسپند است. این امشاسپند به ظاهر مظهر جنگجویی است، زیرا وظیفهٔ اصلی او پاسداری از فلزات است. در بندهش نقش حمایت از فقرا و بینوایان نیز به این امشاسپند محول شده‌است.معنای لغوی این تعبیر، «شهریاری دلخواه» یا «شهریار مطلوب» و یا «کشور آ...

شهرزاد قصه‌گو

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
شهرزاد قصه‌گو نام شخصیت اصلی تخیلی در رشته‌داستان‌های هزارویکشب است. شهرزاد روایت‌کننده قصه‌ها برای شهریار، شاه ایران است. هسته اصلی داستان‌های هزارویکشب کتابی فارسی به نام هزارافسانه بوده که امروزه در دست نیست و در سده‌های پیش ترجمه عربی آن با اضافات دیگر به زبان‌های اروپایی نیز ترجمه شد و در غ...

شمشیر زمردنگار

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
شمشیر زمردنگار شمشیری در افسانه‌های ایرانی است که متعلق به امیر ارسلان نامدار[۱] بوده است. این شمشیر با دانه‌های زمرد تزیین شده بوده است. بر اساس افسانه‌ها مادر فولادزره [۲][پیوند مرده] با خواندن وردی او را از گزند هر سلاحی مصون میسازد به جز شمشیر زمرد نگار. شمشیر در اصل متعلق به سلیمان بوده است...

ششه

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه
ششه در اساطیر و فولکلور ایران، نام جن وار یا موجودی شبیه جن است که در روز ششم تولد، نوزادان را خفه می کند.   منبع جان.راسل.هینیلز. شناخت اساطیر ایران. ترجمهٔ باجلان فرّخی. چاپ دوم. تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۸۵. ISBN 964-331-264-X.

سیمرغ

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه
سیمرغ، نشان شاهنشاهی ساسانی   سیمرغ بر پارچه ابریشمی منجوق دوزی شده از عهد ساسانیان   از عهد ساسانیان   سیمُرغ نام یک چهرهٔ اسطوره ای-افسانه‌ای ایرانی است. او نقش مهمی در داستان‌های شاهنامه دارد. کنامش کوه اسطوره‌ای قاف است. دانا و خردمند است و به رازهای نهان آگاهی دارد. زال را می‌پرورد و همواره...

سیج‌دیو

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
سیج برپایه اسطوره‌های مزدیسنا نام دیوی است. در بندهش درباره او آمده‌است:«سیج آن دروج‌است که نابودی آورد.»   واژه‌شناسی سیج در فارسی معنای خطر و نابودی، زوال و مایه هلاکت می‌دهد. این نام در پارسی میانه sēj آمده‌است و معنای خطر و گرفتاری می‌دهد.   منبع مهرداد بهار، پژوهشی در اساطیر ایران، چاپ پنجم...

سیاه‌مجد

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
سیاه مجد، در اساطیر ایرانی نام مرد سیاهپوستی است که مأوی و جایگاه او، اغلب در پشت مسجدها می‌باشد. وی چهره‌ای مخوف دارد، امّا به کسی آزاری نمی‌رساند و تنها مردم را می‌ترساند. سیاه مجد اغلب در حالی دیده می‌شود که مشغول قضای حاجت است.   منبع جان.راسل.هینیلز. شناخت اساطیر ایران. ترجمهٔ باجلان فرّخی....

سهراب پسر رستم

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
زاری کردن رستم بر پیکر سهراب   سهراب در شاهنامه فرزند رستم و از بطن تهمینه دختر شاه سمنگان است. وی در سمنگان که بخشی از توران محسوب می‌شود به دنیا می‌آید. رستم پس از بدنیا آمدن سهراب مهره‌ای بر بازوی وی می‌بندد تا شناسه‌ای باشد برای فرزندش و توران را ترک می‌کند. سهراب پس از شناختن اصلیت خود و در...

سلم پسر فریدون

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه
سلم که از واژه اوستایی sairama گرفته شده است نام یکی از سه فرزند فریدون بود که پادشاهی روم بدو رسید و رومیان از تخمه اویند.خود واژه روم نیز از همین نام سلم گرفته شده است.   سلم در شاهنامه فریدون پس از پیروزی بر ضحاک با ارنواز و شهرناز ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد به ترتیب سن : سلم و تو ر و ایرج...