دراکولا کیست؟

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

کنت دراکولا "ولاد چهارم" فرزند "ولاد دراکول" در قرن پانزدهم میلادی فرمانروای رومانی بود و عشق بسیار زیادی به همسرش داشت و این احساس کاملا متقابل بود. در یکی از جنگهایی که کنت شرکت کرده بود آمار تلفات بسیار زیادی را رومانی متحمل شد و یکی از جاسوسان دشمن که از نزدیکان دربار بود به اشتباه و از روی عمد خبر کشته شدن کنت را به همسر وی رساند و از آنجایی که ایندو عاشق هم بودند قبل از اینکه کنت به قصر برگردد همسر وی خودکشی می کند و هنگامی که کنت به دربار وارد می شود با خبر خودکشی همسرش و جسد نیمه جان وی مواجه می گردد. یک شوک شدید و در نتیجه دیوانه شدن کنت که تا آن زمان بسیار محبوب مردم بود وی را به یک خونخوار و جبار تبدیل می کند و قتل عام مردم و تمام کسانی را که مجرم و متهم بودند به صلیب می کشید.

در قرن نوزدهم آقای برام استوکر (آبراهام استوکر) در سال 1847 در" کلونتارف"، حاشیه ی ساحلی ی شهر دوبلین ایرلند متولد شد. تا هفت سالگی به دلیل بیماری قادر به راه رفتن نبود و درمان ناگهانی او چیزی شبیه معجزه بود.در کالج ترینیتی ی دوبلین به تحصیل پرداخت و مامور رسیدگی کالج جامعه ی تاریخ بود. این یک روی سکه استوکر بود. در روی دیگر این سکه وی از شاگردان مکاتب مختلف علوم روحی و از اعضای انجمنهای سری بسیار مهمی بود که

 

از جمله کتبی که وی نگاشته که نام آنها نیز حکایت بر این ادله دارد :

1- جواهر هفت ستاره : این جواهر انسان است با 7 چاکرای اصلی روی خط مستقیم که هر کدام مرتبط با یکی از ستارگان و در نتیجه مرتبط با یکی از صورفلکی است.

2- مخفیگاه کرم سفید: اشاره ای بر انرژی کندالینی (که البته در روشنبینی قرمز دیده می شود) و اینکه کجاست و چرایی و چگونگی آن

3- قلعه شاه: بدنهای لطیف و بذرهای جاودانه بشر و قصری که به طور مجازی در سر می توان ترسیم نمود.(هیپوفیز – هیپوتالاموس و ...)

4- خانه قاضی: چاکرای مرتبط با قضاوت و شرح ما وقع

5- فنجان کریستال: اشاره به

6- دراکولا (بسیار مفصل است اما به طور بسیار خلاصه نماد انسان است (نه آدم!))

 

کتاب دراکولا هم براساس سوالاتی که تنی چند از شاگردان وی مطرح کرده بودند به رشته تحریر در آمد. از نمادهای مشهود این داستان می توان از شخصیت دراکولا – زنی به نام ماریا که وی عاشقش می شود – 3 دختری که همواره بعنوان دستیاران وی حضور دارند و ... نام برد.

 

ماجرا این بود که فیلمهای متنوعی از خون آشامان روانه بازار شد. و اما اصل ماجرا :

به گفته یکی از اساتید بزرگ علوم خفیه و روحی "هرچه در بالاست در پایین هست" و این بدان معناست که جهان ماورایی که بیش از 3 بعد را در بر می گیرد و در حواس پنجگانه نمی گنجد را بالا یا جهان اکبر و جهان 3 بعدی یا جسم فیزیکی را پایین یا جهان اصغر می نامیم.

حال با توجه به تعریف فوق می توان تعریف خون آشام را بسط داده و ببینیم آنچه در بالاست چیست؟

همانطور که می دانیم انسان دارای بدنهای لطیف دیگری است که برخی بر حسب اشتباه به آن هاله می گویند (هر دو وجود داشته و باهم متفاوتند) که این بدنها هر کدام وظیفه خاصی را انجاک می دهند. عمل جذب و دفع و تبدیل انرژی لازم برای حیات فیزیکی و غیرفیزیکی بدن نیز از طریق چاکراها و همین بدنها انجام می شود.

در اینجا باید واژه ای را با عنوان

ولی بسی جالب توجه است اگر برخی از فیلمهایی که بر اساس برخی حقایق ناگفتنی و بعضا باور نکردنی ساخته می شوند را مورد توجه و التفات قرار داد منجمله : دراکولا (برام استوکر) – ون هلسینگ – کنستانتین و ...

در قرآن سوره عنکبوت آیه 43 آمده است: و این مثلها را برای مردم میزنیم و[لی] جز دانشوران آنها را درنیابند.

به هر حال اینها همه قصه و داستان است اما برای دانشوران تا فرا بگیرند واقعیت ناپیدای هستی را و اگر در توان دارند بازگو کنند.

اما اینجا دو عکس واقعی از قصر و تخت کنت دراکولا از نماهای مختلف واقع در ترانسیلوانیا (شهر کوچکی در رومانی) Golden Dawn (موسس: آلیستر کرولی معروف به 666) یکی از آنهاست. وی بعد از مدت کوتاهی توانست به درجه استادی برسد و شاگردان زیادی را پرورش دهد. وی کتب زیادی را در این راستا نگاشت ولی نکته بسیار مهم و ناپیدا این بود که با توجه به مخالفت دولتمردان آن زمان با ترویج این علوم و همچنین جلوگیری از گسترش حقایق سطوح بالا که اگر دست نا اهل بیافتد باعث سوء تعبیر و سوء استفاده و سوء برداشت و سوء ... می شد و از همه مهمتر، رعایت اصل بنیادین آموزش علوم خفیه و تعالیم روحی (نیز بخوانید دینی) یعنی نمادگرایی و سیمبولیسم (Symbolism) بر آن شد که کلیه کتب خود را که مملو از تعالیم خاص بود در قالب داستان در آورد.Crystal Palace در سر (قلعه شاه) و عملکرد غده صنوبریParasite Cord یا رشته انگلی تعریف کنیم: رشته هایی از جنس انرژی که مابین 2 ماهیت (انسان – حیوان - جامد) برقرار شده و باعث انتقال انرژی آلوده و جذب انرژی سالم از طرف مقابل می شود. حال اگر شخصی به دلایل مختلف، ارادی یا غیر ارادی این رشته ها را ایجاد نموده و باعث مکیده شدن انرژی طرف مقابل گردد به این شخص خون آشام گویند. این خون همان انرژی حیاتی است که در بدنهای لطیف جاری است. هر از گاهی با افرادی برخورد می کنید که حتی اگر مدت ملاقات کوتاه یا حتی غیر مستقیم باشد احساس خستگی مفرط، ناراحتی و سنگینی خواهید کرد. این افراد خون آشام های فراروانی هستند که اکثریت غریب به اتفاق به طور غیر ارادی این عمل را انجام می دهند. البته عوامل بسیاری برای این مسئله وجود دارد من جمله ارواح سرگردان و ... که در این مقال نمی گنجد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...