گروا

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

 

تابلویی اثر جان باوئر به نام «برخیز گروا، برخیز مادر» که بازگشت گروا از جهان مردگان توسط سوپدگ را نشان می‌دهد

 

گروا Gróa نام یک ساحره، وولوا، در اساطیر اسکاندیناوی است که در چند داستان حضور دارد.

در اسکالدزکاپارمال، در ادای منثور، بعد از آن که تور هرونگنیر را با ضربت میولنیر از پای در آورد، از گروا خواسته می‌شود تا تکه‌های سنگ چاقو تیزکنی هرونگنیر را که در سر تور فرو رفته‌اند، از سر او در بیاورد. هنگامی که گروا مشغول این کار بود، تور شروع به صحبت با گروا در رابطه با شوهرش، آئورواندیل دلیر، کرد که با کمک تور از رود الیواگار گذشته و اکنون در خانه به سر می‌برد. اما این صحبت تور باعث شد تا گروا تمرکز خویش را از دست بدهد، و در نتیجه تکه‌هایی از سنگ برای ابد در سر تور باقی بمانند.

در ادای منظوم نیز، در گروگالدر که خود قسمتی از سویپدگزمال است، سویپدگ، پسر گروا پس از مرگ او، وی را از دنیای مردگان باز می‌گرداند تا برای عمل به مأموریتی که نامادری سنگدل او بر وی تحمیل کرده، به سویپدگ کمک کند. گروا نیز نه طلسم محافظ بر پسرش نهاده و او را راهی مأمورت نجات و ازدواج با ماده غولی به نام منگلوت می‌کند. به احتمال زیاد، این گروا و گروای داستان اسکالدزکاپارمال شخص واحدی هستند.

در گستا دانوروم نیز، گرو نام زنی است که توسط شاهی به نام گرام از ازدواج با یک غول نجات داده می‌شود. طبق نظر ویکتور ریدبرگ، ادیب و نویسنده‌ی بزرگ سوئدی، گرو، همان گروا در دو داستان فوق است.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...