فافنیر

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

فافنیر Fafnir نام اژدهایی است که در دو داستان، یکی در اساطیر نورس و یکی در اساطیر آلمانی حضور دارد و با وجود شباهتهای موجود میان دو روایت، تفاوتهایی نیز به چشم می خورد.

 

تصویری از فافنیر، در حالی که بر روی گنجینه خود خوابیده است، اثر آرتور راکهام

 

در وولسونگاساگا فافنیر، رگین و اوتر، فرزندان یکی از شاهان دورف به نام هرایدمار می باشند. در میان این سه برادر فافنیر هم از نظر جسمی و هم روحی قویترین بود. پس از کشته شدن اوتر توسط لوکی، هرایدمار به عنوان خونبهای پسرش، گنجینه طلای نفرین شده آندواری را دریافت کرد که سبب تباهی او گشت.

فافنیر و رگین به طمع طلا پدر را کشتند و هنگامی که فافنیر تمام طلا را برای خود خواست و برای مراقبت بهتر از آن به شکل یک اژدها (مظهر طمع) در آمد، رگین گریخت. سالها بعد رگین فرزندخوانده خود به نام زیگورد را برای کشتن فافنیر فرستاد. زیگورد با کندن چاله ای در مسیر حرکت هر روز فافنیر برای خوردن آب و کمین کردن در آن، موفق شد تا با فرو کردن شمشیر خود، گرام، در بدن اژدها او را بکشد.

هنگامی که رگین از زیگورد خواست تا قلب اژدها را برای او کباب کند، در حین انجام این کار، به صورت اتفاقی مقداری از خون اژدها وارد دهان زیگورد شد و او دریافت که قادر به فهم زبان پرندگان و حیوانات است، که به او از خیانت رگین و قصد او برای کشتن زیگورد خبر می دادند. به این ترتیب زیگورد رگین را کشت و خود، گنجینه فافنیر را تصاحب کرد. گنجینه ای که به خاطر نفرین آندواری برای زیگورد نیز عاقبتی خوش به ارمغان نیاورد.

 

روایت ژرمنی

داستان حلقه نیبلونگها در سرود نیبلونگ‌ها که اثر شاعر اتریشی ناشناسی در قرن سیزده میلادی است، داستان پهلوانی به نام زیگفرید است. زیگفرید فرزند شاهی به نام زیگموند و ملکه ای به نام زیگلینده است که بر سرزمین نئرلند حکمرانی می کنند. طی سفرهای دور و دراز خود، زیگفرید در جایی که آنرا انتهای دنیا می نامد، در غاری تاریک، فافنیر را که او را اژدهای شب می خواند به قتل رسانده و به این ترتیب علاوه بر رویین تن شدن با شنا در خون اژدها، گنجینه با ارزشی را که اژدها از آن مراقبت می کرد تصاحب نمود. در میان این گنجینه شمشیری ارزشمند به نام بالمونگ وجود دارد. همچنین زیگفرید با غلبه بر دورفی به نام آلبریش، فرمانروایی بر مردمانی مرموز به نام نیبلونگ‌ها را نیز به دست می آورد.

 

تصویری اثر آرتور راکهام که فافنیر و فازولت را در حال دزدیدن فریا نشان می دهد. این تصویر با الهام از روایت واگنر از اساطیر ژرمنی کشیده شده است.

 

واگنر

ویلهلم ریشارد واگنر، در سری اپراهای حلقه نیبلونگ‌ها، از دو غول آتش به نامهای فافنیر و فازولت سخن می گوید که به عنوان دستمزد ساخت دیواری به دور آسگارد، الهه فریا را طلب کرده و او را می دزدند.

در طی داستان نیز فافنیر فازولت را از پای در آورده و با تغییر شکل دادن به صورت یک اژدها بر روی گنجینه معروفی که به عنوان طلای راین از آن یاد می شود می خوابد و در نهایت توسط زیگفرید به قتل می رسد.

 

گنجینه فافنیر

در مورد گنجینه فافنیر، در وولسونگاساگا به غیر از مقدار معتنابهی طلا، به یک حلقه جادویی اشاره می شود که آندواری از آنجا که با داشتن این حلقه می تواند گنجینه خود را دوباره به دست بیاورد، می خواهد آن را حفظ کند اما لوکی آن را به زور از وی می گیرد و آندواری نیز کسانی را که طلای او را تصاحب کرده اند نفرین می کند.

هنگام تحویل خونبها به هرایدمار نیز، از آنجا که اودین قبول کرده بود که پوست اوتر را که به شکل یک سمور در آمده بود چنان از طلا پر کند که پوست کاملا پوشانده شود، وقتی اودین خواست تا حلقه را نزد خود نگاه دارد، هرایدمار با دیدن یک مو از پوست اوتر، حلقه را نیز از اودین طلب کرد و حلقه نفرین شده به هرایدمار رسید.

در بعضی روایات اسطوره ای، جزئیات بیشتری از این گنجینه بیان شده مانند دو شمشیر ارزشمند به نامهای ریدیل و هروتی.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...