سلیپنیر

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

تصویر، اودین را سوار بر سلیپنیر نشان می دهد

 

سلیپنیر Sleipnir توسن جادویی و خارق العاده اودین، خدای خدایان در ایزدستان اسکاندیناوی است. داستان تولد سلیپنیر بدین شرح است:

در اساطیر اسکاندیناوی چنین آمده است که در جریان جنگی که بین دو قبیله یا طایفه خدایی اسیر و ونیر در گرفت، دیوار یا حصاری که آسگارد را احاطه کرده بود ویران شد و در نتیجه خدایان در مقابل حمله احتمالی یوتون ها آسیب پذیر بر جای ماندند.

تا آنکه روزی یک سنگ تراش دوره گرد به نام بلاست، به آسگارد آمد و به خدایان پیشنهاد بازسازی دیوار را داد. خدایان طالب بازسازی دیوار بودند، اما بهای پیشنهادی بلاست بسیار سنگین و گستاخانه بود: خورشید، ماه و ازدواج با الهه فریا!

با این وجود، لوکی چاره ای اندیشید تا حداقل قسمتی از دیوار به رایگان بازسازی شود. خدایان با بهای پیشنهادی بلاست موافقت کردند، به شرط آنکه دیوار ظرف شش ماه ساخته شود. سنگ تراش نیز با این شرط موافقت کرد، به شرطی که بتواند از کمک نریان خود، سوادیلفاری بهره بگیرد.

بر خلاف پیش بینی خدایان، کار ساخت دیوار چنان به سرعت پیش می رفت، که خدایان کم کم نگران شدند که ممکن است کار در زمان معهود تمام شده و آنها مجبور به پرداخت بهای سنگین آن شوند. هنگامی که اودین لوکی را تهدید کرد، که اگر کار در زمان مشخص شده به پایان برسد، او را خواهد کشت، لوکی در پی چاره برآمد. وقتی لوکی دید که اسب بنا چگونه سنگهای بزرگ را شبانه روز و خستگی ناپذیر جا به جا می کند، تصمیم گرفت که به هر ترتیب بلاست را از کمک سوادیلفاری محروم کند.

برای این کار، لوکی درست روز قبل از پایان مهلت بلاست، خود را به شکل مادیان جوانی در آورد و سوادیلفاری را به داخل بیشه انبوهی کشاند و ترتیبی چید که او تا روز بعد در آنجا بماند. روز بعد سوادیلفاری نزد ارباب خود بازگشت، اما زمان تعیین شده به اتمام رسیده بود.

بلاست چنان خشمگین شد که ماهیت واقعی خود را آشکار کرد: او یک غول سنگی بود. خدای قدرتمند، ثور نیز بلافاصله با یک ضربت سنگین پتک مشهور خود، میولنیر، او را از پای در آورد.

چند ماه بعد، لوکی به آسگارد بازگشت و کره اسبی خاکستری رنگ و هشت پا به همراه داشت: فرزند لوکی در شکل مادیان از سوادیلفاری! لوکی این کره اسب را که می توانست هم روی زمین، هم بر روی آب و هم در هوا حرکت کند، سلیپنیر نامید و آن را به اودین تقدیم کرد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...