زیگموند

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

زیگموند Sigmund نام قهرمانی در اساطیر نورس و ژرمنی است. وی پدر زیگورد/زیگفرید قهرمان اژدهاکش این اساطیر است. زیگموند همچنین نام پسر زیگورد است.

 

روایت نوردیک

زیگموند در نقاشی آرتور راکهام

در وولسونگاساگا، زیگموند و نه برادرش، به همراه خواهرشان، زیگنی، فرزندان وولسونگ و همسرش هیوردیس هستند. هنگامی که زیگنی با زیگایر، شاه گوتلند ازدواج نمود، جشنی در تالار وولسونگ برقرار گشت. در میانه جشن، اودین، در لباس مبدل یک گدا وارد تالار شد و شمشیری بی نظیر را در تنه درختی که تالار وولسونگ گرداگرد آن ساخته شده بود فرو کرد و اعلام نمود که شمشیر از آن کسی است که بتواند آنرا از درخت بیرون بکشد.

تنها زیگموند موفق به این کار شد و به این ترتیب حسادت زیگایر را برانگیخت. زیگایر وولسونگ و سایر افراد قبیله اش را دعوت نمود تا سه ماه بعد به گوتلند رفته و میهمان تازه داماد باشند.

هنگامی که کاروان وولسونگها به گوتلند رسید با حمله سپاه گوتلند مواجه گشت. وولسونگ کشته شد و هر ده پسرش اسیر گشتند. زیگنی ملتمسانه از شوهرش میخواهد تا برادرانش را نکشد و زیگایر میخواهد تا ده برادر را پیش از مرگ شکنجه کند، بنابر این برادران را در میانه جنگلی به درخت بسته و از مادرش که توانایی تغییر شکل به یک گرگ دارد میخواهد تا هر شب یکی از برادران را ببلعد.

نه شب می گذرد و در دهمین شب فکری برای نجات تنها برادر زنده مانده یعنی زیگموند به ذهن زیگنی می رسد. او یکی از خدمتکارانش را با ظرفی عسل به سراغ زیگموند می فرستد تا عسل را بر روی سر و صورت زیگموند بریزد. هنگامی که گرگ به سراغ زیگموند آمد، شروع به لیسیدن عسل نمود و هنگامی که زبانش را برای لیسیدن عسل داخل دهان زیگموند کرد، زیگموند با گاز گرفتن زبان گرگ، وی را کشت.

زیگموند گریخته و در جنگلهای گوتلند پنهان می شود و زیگنی نیز، پنهانی نیازهای وی را برآورده می کند. زیگنی ابتدا پسرانش را به نزد زیگموند می فرستد تا آنها را برای گرفتن انتقام خون وولسونگ آموزش دهد، اما زیگموند هنگامی که این دو پسر در آزمایشات وی قبول نمی شوند، آنها را می کشد. زیگنی به این نتیجه می رسد که تنها راه گرفتن انتقام این است که وی از برادرش صاحب فرزندی شود. به همین دلیل خود را به شکل یک وولوا در آورده، نزد زیگموند می رود و با وی همبستر می گردد. ثمره این کار پسری به نام سین فیوتلی است که آزمایشات مورد نظر زیگموند را از سر می گذراند.

زیگموند و سین فیوتلی با راهزنی روزگار می گذرانند و با کشتن گرگها و پوشیدن پوست نفرین شده آنها، دچار نفرین شده و حالتی از لیکانتروپی به آنها دست می دهد. سرانجام این دو انتقام وولسونگ و پسرانش را می گیرند و زیگنی نیز، خود را در کاخ در حال سوختن زیگایر می افکند.

زیگموند و سین فیوتلی به زندگی خود با راهزنی ادامه می دهند. زیگموند با زنی به نام بورگهیلد ازدواج می کند و صاحب دو پسر می شود. یکی از این دو پسر، به نام هلگی، به همراه سین فیوتلی بر قلمرویی حکمرانی می کنند. هلگی پس از کشتن پدر دختری به نام زیگرون، با وی ازدواج می کند و سین فیوتلی نیز مدتی بعد در جنگی، برادر زیگرون را به قتل می رساند. زیگرون برای انتقام سین فیوتلی را مسموم کرده و می کشد.

مدتی بعد، زیگموند با زنی به نام هیوردیس ازدواج می کند. هنگامی که سرزمین زیگموند مورد حمله شاه لینگی قرار گرفت، در جریان جنگ، زیگموند را پیرمردی مواجه می شود که همانا اودین در یکی دیگر از لباسهای مبدلش است. اودین شمشیر زیگموند را می شکند و او را بی سلاح در میان دشمن رها میکند. پیش از مرگ زیگموند، هیوردیس وی را از حامله بودنش خبردار می کند و زیگموند از وی میخواهد تا تکه‌های شکسته شمشیرش را به پسرش بدهد زیرا که با بازسازی این شمشیر، پسرش اعمال قهرمانانه بسیار انجام خواهد داد.

پسر زیگموند، زیگورد نام داشت که او نیز پسری به نام زیگموند داشت که در سه سالگی توسط برینهیلد کشته شد.

 

روایت ژرمنی

در سرود نیبلونگن زیگموند و همسرش زیگلینده فرمانروای سرزمینی به نام نئرلند هستند. آنها پدر و مادر زیگفرید، قهرمان این داستان هستند اما جزئیات زندگی زیگموند اصلا ذکر نشده است.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...