راز ابوالهول چیست؟

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه

ابوالهول مجسمه ای است بسیار بزرگ که در صحرای مصر در هشت کیلومتری قاهره قرار دارد . این مجسمه ی غول پیکر همچون یک نگهبان در برابر اهرام سه گانه در جیزه ایستاده است.

ابوالهول یک هیولای سنگی است که سری شبیه انسان دارد اما اندامش شبیه شیری است که بر زمین نشسته و پنجه هایش را جلو گذاشته است .

تراش اندام این مجسمه بطور ناهموار صورت گرفته ولی تراش سر سنگی آن به دقت انجام گرفته است.

 

«ابوالهول» دارای چشمان مرموزی است و تا به حال کسی نتوانسته معنای نگاه این چشمها را درک و بیان کند . چشمان او با وقار خاصی به افق صحرا خیره مانده است.

 

بلندی پیکره ی ابوالهول 18متر و درازای سطح قاعده اش نیز حدود 58 متر است .

 

گمان می رود که عمر این مجسمه دست کم 5000 سال باشد.

 

حال ببینیم ابوالهول را به چه منظور ساخته اند؟

 

معبد کوچکی در میان پنجه های ابوالهول ساخته شده که می تواند پاسخگوی ما باشد . در این اطاقک کتیبه هایی متعلق به دو تن از پادشاهان قدیم مصر یافته می شود .

 

در این کتیبه ها نوشته شده که ابوالهول نشان دهنده ی یکی از تصاویر خدای آفتاب «هارماخیس» است .

 

در این کتیبه همچنین نوشته شده که هدف از قرار دادن این هیولای بزرگ پاسداری از گورستان های اطراف «اهرام سه گانه » از گزند شیطان است.

 

علاوه بر مجسمه ی بزرگ ابوالهول که در جیزه است مجسمه های کوچک دیگری شبیه به ابوالهول در نقاط پراکنده مصر بسیار دیده می شود. با این تفاوت که سر هر کدام از این مجسمه ها به شکل سر یکی از پادشاهان مصر ساخته شده است.

 

در کتاب های مقدس و باستانی مصر واژه ی ابوالهول به معنای «سرور» آمده است . پیروان مذاهب قدیم اعتقاد داشتند که پادشاه دارای هوش و چابکی و نیروی انواع حیوانات است . همچنین معتقد بودند که پادشاه این نیرو ها را به وسیله ی در بر کردن پوست حیوانات یا بر سر نهادن سر آنها به دست می آورد.

 

به همین جهت مصریان از خدایان و سلاطین خود مجسمه هایی می ساختند که نیمی از آنها شبیه به انسان و نیمی دیگر شبیه به حیوان بود.

 

اندیشه ی ساختن این نوع مجسمه ها از مصر به تمدن های دیگر مانند تمدن آشوری و یونان نیز رخنه کرد.

 

مجسمه های ابوالهول در این نواحی معولاً دارای بال بودند . در آشور آنها را غالباً با پیکر نر می ساختند . ولی در یونان پیکر تراشان سر آنها رابه شکل یک زن در می آوردند . ابوالهول را در انگلیسی اسفینکس می گویند و این واژه از یونان گرفته شده است.

 

همانگونه که ما درباره ی اژدها تصوراتی داریم یونانیان نیز تقریباً همینگونه درباره ی ابوالهول می اندیشیدند. ولی از نظر ما اژدها هر چند نشانه ی قدرت فراوان است ولی وجود خارجی و واقعی ندارد . اما یونانیان برای «ابوالهول » افسانه ای ساخته می گویند:

 

ابوالهول برفراز سنگی بزرگ زندگی می کرد و برای هر رهگذر ی معمایی طرح می کرد. آنگاه کسی که نمی توانست پاسخ او را گوید به دست او کشته می شد.

 

معمای ابوالهول این بود که می پرسید:

 

((آن چیست که صبحگاهان با چهار پا راه می رود ظهر با دو پا ولی در شامگاه به سه پا حرکت می کند؟))

 

تنها کسی که توانست جواب این معما را درست بدهد شخصی به نام اودیپ بود به ابوالهول گفت:

 

« مقصود تو از این معما انسان است زیرا او در کودکی که صبح زندگی به شمار می رود روی چهار دست وپا راه می رود .وقتیکه بزرگ شد ایستاده یعنی با دو پا گام بر می دارد . اما در زمان پیری که شامگاه زندگی است از عصا کمک می گیرد و در نتیجه با سه پا حرکت می کند.»

 

چون پاسخ «اودیپ» صحیح بود ابوالهول از شدت خشم خود را از فراز صخره به زیر افکند و جان از کف بداد.

  • Carmelo

    Carmelo

    • ۱۳۹۶/۰۶/۱۶ - ۰۶:۲۵:۰۹

    Thanks to my father who shared with me regarding this blog,
    this blog is truly amazing.