آیا دایناسورها سریع راه می رفتند؟

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

دایناسورها معمولاً روی پنجه‌هایشان راه می رفتند. به حیواناتی از این قبیل طبقه "پنجه‌ای" می‌گویند. دیگر حیواناتی که در طبقه پنجه‌ای‌ها هستند سگ، گربه و مرغ و خروس هستند. یک پنجه با بخش بافت نرم روی پشت پای این حیوانات مثل یک جذب کننده شوک و تکان عمل می کند. انسان‌ها، خرس‌ها و کروکودیل‌ها به شکل متفاوتی راه می‌روند. آنها طبقه "پا صاف" هستند. دایناسورها اندکی پنجه کبوتری بودند و پنجه‌هایشان به داخل انحنا داشت. بعضی از دایناسورها روی چهارپا حرکت می کردند (اینها چهارپا نامیده می‌شوند) و بعضی روی دوپا حرکت می کردند (اینها حیوان دوپا نامیده می شوند). بقیه امکان دارد که روی دوپایشان می‌دویدند و روی هر چهار پایشان راه می‌رفتند و چرا می‌کردند. بعضی از  دایناسورها آهسته حرکت می‌کردند و دیگران سریع بودند که این امر به ساختمان بدنشان بستگی داشت. امکان دارد که دایناسورهای آخری، که دایناسورهای پرنده مانند بودند بازوهای پردار کوتاهشان را مورد استفاده قرار می دادند. این کار کمک می کرد که به دویدنشان سرعت بدهند و شاید از درختان به زمین سر می خوردند. شاید دایناسورها موقعی که حرکت می‌کردند دم هایشان را برای ایجاد موازنه مورد استفاده قرار می‌دادند و بعضی ممکن است که از دم‌هایشان به منظور به سرعت تغییر مکان دادن و چرخیدن سریع استفاده کرده باشند.  بعضی از دایناسورها یک پنجه کوچک بدون وظیفه داشتند که با زمین تماس پیدا نمی کرد.

 جای پاها چه می گویند؟

جای پاها حرف‌های زیادی درباره جانوری که آنها را به وجود آورده به شما می‌گویند. جای پاها می توانند این اطلاعات را به شما بدهند:

-ساختمان پای حیوان (مثل این که آنها چه تعداد انگشت داشتتند، بیشتر وزنشان را روی کدام انگشتان می انداختند، آیا بخش‌های نرمی روی پایشان داشتند و آیا پا صاف بودند

یا نه).

-حیوان چگونه راه می رفته (روی دو پا یا روی چهار پا).

-حیوان چقدر سریع حرکت می کرده (می توان فاصله بین جای پاها و طول پا را تعیین کرد).

 سرعت دایناسورها

 دایناسورهای عظیم الجثه با پاهای کوتاه، مثل دیپلودوکاس، اپتوسوروس، برچیوسوروس و سوروپودهای دیگر، شاید در میان کندترین دایناسورها بودند.

 به خاطر توده بدن، سنگینی و رویه بدن، دایناسورهایی مثل انکیلوسوریدها باید در میان کندترین دایناسورها بوده باشند. اما ردپاهای جدید در بولیوی و آمریکای جنوبی دلالت دارد بر این که آنها به کندی ای که قبلاً تصور می شد نبوده اند.

 سریع ترین دایناسورها، دایناسورهای پرنده مانند بودند. گوشتخواران دوپا (تروپودها) به خاطر داشتن اندام یا دست و پای عقبی بلند لاغر و بدن های سبک، سریع بودند. این دایناسورهای سریع شاید سریع تر از حیوانات خشکی زی امروزی نبودند. برای مثال اورنیتومیموس یک دایناسور سریع فرز بود که شاید با سرعت یک شترمرغ  می‌دویده. یعنی می توانسته با سرعتی بیش از 43 کیلومتر در ساعت بدود.

جای پای هاردروسور

بعضی از دیرینه شناسان می توانند سرعت های تقریبی دایناسور را با استفاده از ردپاهای فسیل شده و ساختمان اسکلتی دایناسور به دست آورند. در سال 1976 جانورشناسی به نام "آر. مک نیل الکساندر"، فیل ها، پرندگان، انسان و بسیاری دیگر از جانوران زنده را مورد استفاده قرار داد تا فرمولی را بر اساس سرعت یک حیوان، درازی پا و درازی قدم او به دست آورد. معادله او این است:

سرعت (m/sec)=0.25*(درازی قدم)1.67* درازی پا))-1.17*(عدد ثابت جاذبه)0.5عدد ثابت جاذبه، 8/9 متر بر مجذور ثانیه m/sec2 . است. درازی پا با استفاده از  معادله های الکساندر برآورد می شود که نسبت بلندی مفصل ران به بلندی بخش پا تا جایی است که با زمین برخورد می کند. این کار لازم است به خاطر این که خیلی مشکل است که تعیین کنیم کدام دایناسور یک گروه از ردپاها را ایجاد کرده. -ردپای فسیل شده- گروهی از ردپاهایی که پیدا می شوند نشان می دهند که یک دایناسور  چگونه راه می رفته. مثل اسب یورتمه می رفته، می دویده یا سنگین و تلوتلو خوران راه می رفته. فاصله بین ردپاها همراه با اندازه ردپاها اندازه گیری می شود. با اینها سرعت های مخلتف را می توان محاسبه کرد. ردپاهای فسیل شده اطلاعاتی درباره نحوه نقل و انتقال دایناسور، سرعت و درازی قدم های او و یا این که روی دو یا چهار پا راه می رفته می دهند. ساختمان پا و این که دم چگونه حمل می شده (هیچ ردی از دم پیدا نشده،

چنان که احتمال می رود که دم ها عمود و سیخ بوده اند) نیز از اطلاعاتی است که می‌توان از ردپاهای فسیل شده به دست آورد. متأسفانه ربط دادن یک سری از ردپاها با گونه های ویژه ای از دایناسورها غیرممکن است.

-ساختمان اسکلت- بعد از این که اسکلت دایناسور از بقایای فسیل ها بازسازی می شود، قد پاها و وزنی که تخمین زده شده مورد استفاده قرار می گیرد تا به طور تقریبی حداکثر سرعت جانور محاسبه شود. این کار را می توان با مطالعه جانوران زنده ای که به شکل مشابهی حرکت می کنند انجام داد.

با استفاده از معادلات الکساندر، سرعت های زیر به وسیله "آر. ای. تالبورن" (1982، در دانشگاه کویینزلند استرالیا) محاسبه شده: -سوروپودامورفز: تا پنج کیلومتر در ساعت (تقریباً اندازه سرعت قدم زدن انسان).

-استگوسوروس و انکیلوسوروس تا 8-6 کیلومتر در ساعت.

-بیشتر سوروپودها با سرعت حدود 17-12 کیلومتر در ساعت راه می رفتند. حداکثر سرعتشان 30-20 کیلومتر در ساعت بوده است.

-تروپودهای بزرگ (مثل تی. رکس) و اورنیتوپودها تا 20 کیلومتر در ساعت.

-کراتوپسین ها تا 25 کیلومتر در ساعت

-تروپودهای کوچک، اورنیتوپودها تا 40 کیلومتر در ساعت.

-انسان حداکثر با سرعت 23 کیلومتر در ساعت (سرعت دو سرعت سریع) حرکت می کند.

 دویدن و وزن، تروپودهای با بازوی کوتاه- بحث هایی در این باره وجود دارد که آیا تروپودها (مثل تی رکس، گیگانوتوسوروس و الوسوروس) می‌توانستند سریع بدوند یا نه. زیرا که اگر می افتادند، بازوهای کوتاهشان جلوی افتادنشان را نمی گرفت و آنها به شکل بدی مجروح می شدند. این حرف به این معنی است که این تروپودهای بزرگ حیوانات کندی بودند.

دکتر "بروس روتشیلد" از مرکز مفاصل اوهایوی شمالی، با بررسی 14 دنده شکسته از یک الوسوروس شواهدی از جراحت های شفا یافته را پیدا کرده که شاید بر اثر افتادن به وجود آمده باشد. بیشتر احتمال می رود که این اتفاق موقع دویدن رخ داده باشد.

 تحلیل اشعه ایکس یک فسیل الوسوروس نیز دلالت می کند بر این که دنده های الوسوروس در نزدیکی کتف (استخوان شانه) شکسته و شفا یافته باشد. یعنی این که الوسوروس بعد از افتادن های شدید که شاید موقع دویدن رخ می داده بهبود می یافته.

بنابراین حدس زده می شود که شاید بعضی از تروپودهای با بازوی کوتاه توانایی دویدن

نداشته اند. چراکه ظاهراً بعد از افتادن نمی توانستند بهبود پیدا کنند. الوسوروس هم مدت زیادی بعد از افتادن های بد بهبود پیدا می کرده.

در سال 1995 "جیمز فارلو" از دانشگاه "ایندیانا- پوردو" چنین استدلال کرد که یک تی رکس بزرگ نمی توانسته سریع تر از 32 کیلومتر در ساعت بدود. زیرا که اگر با این سرعت می دویده، یک افتادن سخت ممکن بوده او را بکشد. تی رکس وزنی حدود شش تن و قدی بیش از شش متر داشته. اما الوسوروس کمی کوچک تر بوده است. این جانور سه تن وزن و پنج متر طول داشته است. فارلو می گوید که تحلیل های روشیلدز هم در راستای تئوری او است. چرا که الوسوروس کوچک تر از تی رکس بوده (وزن آن کمتر از تی رکس بوده که برخورد را خیلی شدید نمی کرده. چنان که حیوان ممکن بوده بعد از افتادنی که در نتیجه دویدن روی می داده بتواند بهبود یابد). اما آیا این درباره جانوران سنگین تر هم صادق بوده.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...