مقدمه نویسنده وبلاگ

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

با سلام

در این بخش در نظر دارم توضیح دهم چرا لزوم این بخش احساس شد و مطالبی هرچند کوتاه در این وبلاگ آورده شد. اگر دقت شود به راحتی می‌شود فهمید اولین چیز مهم برای هر موجود زنده، یقیناً زنده بودن اوست. این بدین معناست که اگر از موجود زنده، زنده بودن او را بگیریم دیگر نمی‌توان وی را با کلمه «او» نام برد و باید به کلمه «آن» به وی اشاره کرد. یعنی از «آن» بودن تبدیل به «چیز» بودن می‌شود.

بنابراین عجیب به نظر نمی‌رسد که همواره یکی از دلمشغولی‌های بشر نه تنها در عصر حاضر بلکه در اعصار گذشته، مسئله حیات در کرات دیگر بوده است و گهگاه نیز افسانه‌ها و داستان‌ها بشر را به سوی مقصدی خاص از جمله «مریخ» هدایت کرده است. این زمینه‌های فکری تا بدانجا رسید که کارگردانان سینما نیز یک ژانر خاصی از فیلمها و سریالهایی که آدمهای مریخی را را نشان می‌دادند ایجاد نمودند.

لازم به ذکر است که به دو دلیل این تمها دارای خصوصیات شبیه به هم بودند:

1-انسان به راحتی قادر نیست موجود هم عرض خود را در قالبی بجز قالبهای شبیه خود بپندارد. بنابراین کاراکترهای ایجاد شده در سینما برای این مریخی‌ها معمولا از لحاظ کلی به بشر نزدیک بودند. این بدان معنی است که آنها دارای یک سر که دارای چشم و گوش و بینی و دهان بوده و همچنین یک تنه (بدن)، دو دست و دو پا بودند. البته در اینجا جای مانوری باز بد برای رنگ پوست و تعداد انگشتان و به ندرت برای تعداد چشمها و فرم بینی و لب. چنانچه مشاهده می‌شود اگر دانشمندان نیز به دنبال مریخی‌ها بگردند مسلما از پیش‌زمینه قالب بدنی خود فارغ نیستند.

2-نزدیک‌ترین کره قابل دسترسی برای بشر که در آن احتمال وجود آب می‌رود و شاید روزی بشر بتواند به کمک آینه‌های بزرگ فضایی حرارت مریخ را بالا ببرد کره مریخ است. بنابراین داستان حیات در کره مریخ بسیار قابل‌قبول‌تر می‌باشد.

حال به بررسی نظرات مخالف و موافق و همچنین دستیافته‌های علمی و همچنین حدسیات می‌پردازیم.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...