قلعه‌ اسرار آمیز ادینبورگ

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

قلعه‌ی ادینبورگ در اسکاتلند یکی از مکان‌هایی است که بیشتر از جاهای دیگر در آن وجود روح گزارش شده است. این قلعه که رو به شهر ادینبورگ قرار دارد، دارای چندین سیاهچال است که در طول قرن‌ها محل شکنجه و قتل هزاران زندانی بوده است. انحصار وزارت جنگ بر قلعه تنها در سال 1923 پایان یافت، زمانی که ارتش به طور رسمی به توپخانه ی جدید ردفورد منتقل شد. با این حال قلعه همچنان با ارتش مرتبط است. هنوز هم که هنوز است نگهبانان هنگام باز شدن قلعه، در برابر دروازه‌ی آن می ‌ایستند تا از افتخارات اسکاتلند محافظت کنند.

 

 در چند مورد، کسانی که از قلعه بازدید کرده‌اند، وجود یک شبح فلوت ‌زن، یک طبل‌ زن بی ‌سر، اشباح زندانیان فرانسوی جنگ هفت ساله و زندانیان مستعمره در جنگ استقلال آمریکا و حتی روح یک سگ که در قبرستان سگ‌ ها پرسه می‌زد را تأیید کرده ‌اند. بسیاری از قلعه، صدای روح ‌مانند طبل شنیده ‌اند. با این حال کمتر کسی خود طبل‌ زن را دیده. دلیل این مسئله، آن است که روح طبل ‌زن تنها زمانی ظاهر می ‌شود که قرار است به قلعه حمله شود، اتفاقی که مدتی است نیفتاده . بر اساس تاریخ، او اولین بار زمانی که در سال 1650 کرامول به قلعه حمله کرد دیده شد، در حالی که شکل یک پسر بی‌ سر را داشت.

 

 در عمق پی قلعه، چند تونل وجود دارد که آن را به رویال مایل و ظاهراً هلیرود پلس وصل می‌کنند. گفته می ‌شود یک فلوت ‌زن تنها به زیر قلعه فرستاده شد تا آنچه را که در عمق پنهان شده، بررسی کند. او فلوتش را برداشت تا کسانی که بالا هستند با شنیدن صدای فلوت زدن وی بتوانند مسیر حرکتش را ارزیابی کنند. ناگهان، در میان راه، صدای فلوت قطع شد. یک گروه نجات به پایین فرستاده شد اما آن ها دست خالی بازگشتند و گفتند که فلوت ‌زن ناپدید شده است. تا امروز صدای فلوت او شنیده می ‌شود که بی‌ طاقت در میان تونل ‌ها قدم می‌زند. یک زندانی به امید این که به رویال مارک برده شود، خود را در پشته‌ی مدفوع حیوانات مخفی کرد. وقتی پشته در سراشیبی ‌های صخره‌ ای قلعه خالی شد، مرد بیچاره مُرد. بازدید کنندگان می ‌گویند روح او سعی می‌ کند آن ها را از برج‌ها هل دهد و همیشه هنگام حضور او بوی کود پخش می‌شود.

 

 

در قرن 18، جانت داگلاس، بانوی گلامیس به جرم جادوگری و توطئه برای کشتن جیمز پنجم در قلعه‌ی ادینبورگ زندانی شد. خدمتکارانش را شکنجه کردند تا علیه او شهادت دهند. وی در 17 جولای 1537 بر روی ستون چوبی سوزانده شد و پسر کوچکش ژیلسپی را بیرون آوردند تا از برج جریان را نظاره‌ گر باشد. روح نا آرام بانو جانت همیشه در بخش‌هایی از قلعه پرسه می‌زند. صدای وهم ‌آلود کوبش گاه شب‌ها به گوش می ‌رسد که مربوط است به کارگرانی که سکوی سوزاندن او را ساختند.

 

در بخشی از برنامه‌ی علمی بین ‌المللی ادینبورگ، دکتر ریچارد وایزمن، روانشناسی از دانشگاه هارتفوردشایر در جنوب شرقی انگلستان، 240 داوطلب را انتخاب کرد تا در یک تحقیق ده روزه، آن مکان را که ظاهراً شبح‌ زده بود بررسی کنند. داوطلبان که از سراسر دنیا انتخاب شده بودند، به گروه های ده نفره تقسیم شدند تا به سرداب ‌‌ها، اتاق‌ها و زیرزمین‌های نمور و مورمور‌کننده‌ی قلعه سر بزنند. تیم وایزمن به ابزار پیشرفته‌ی تشخیص روح همچون سنسورهای حرارتی و ژئومغناطیس، دستگاه های دید در شب و دوربین‌های دیجیتال مجهز بودند.

 

 تمام داوطلبان به دقت مورد بررسی قرار گرفتند. تنها کسانی اجازه‌ ی شرکت در طرح را داشتند که چیزی از ماجرای قلعه نمی‌ دانستند، با این حال در پایان پژوهش تقریباً نیمی از بازدیدکنندگان از وقوع پدیده‌هایی خبر دادند که قادر به توضیح آن ها نبودند. همه‌ی این افراد وجود چیزی را در محل‌های مشهور به ماوراءالطبیعه بودن احساس کردند.

 

 

 

 

 

 

 

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...