تطبیق ایلیاد و ادیسه با شاهنامه
آنچه در ادبیات کهن ایران و جهان، بخصوص در آثاری ماندگار و جاودان همچون «ایلیاد»، «ادیسه» و شاهنامه به نحو بارزی به چشم میخورد، روح حماسی، سلحشوری و فداکاری، جنبه اساطیری، نوع نگاه و دید انسان ها به جهان، همراه با جنبههای تغزلی، عاشقانه و غنایی آنهاست. به عبارتی، آنچه از آن به عنوان «فلسفه زندگی» نام برده میشود، وجه تمایز چنین آثاری است که ضرورت مطالعات و تعمق آنها را دوچندان میکند. بی شک با یافتن وجوه مشترک تفکر بینش و اندیشه انسانها در شرایط و دورانی خاص که در اینجا دو خاستگاه اندیشهای شرق و غرب است، میتوان به روح ملت ها دست یافت و همبستگی بشر را رقم زد. چه این آثار نه تنها در زمره آثار بزرگ و جاویدان ادبیات ملی هر کشوری محسوب میشوند، بلکه تداعی کننده روح جمعی مردم آن سرزمین نیز هستند که در ادبیات و آثار فکری و فلسفی هر قوم و ملتی نمود عینی پیدا کرده اند.
به طور کلی در باره آثار هومر و فردوسی و نیز از اسطورهها و برگزیدگان دو ملت سخن بسیار گفته شده است تا در ورای آن، بزرگی، شرافت، جوانمردی، انساندوستی، گذشت، میهنپرستی و بسیاری دیگر از محسنات انسانها مورد ستایش قرار گیرد.
این بینش اساطیری اما، با اینکه کاری با امور عقلی ندارد، گویی فریادی است رسا و بلند. چرا که تا حدی به سبب همین اسطوره پردازی است که «وحدت» یک قوم حفظ میشود و شخص، هویت، اصالت و مفهوم ملی و اجتماعی مییابد و از همه مهم تر، باعث میشود تا حرکتی لازم در هر قوم و ملتی به وجود آید.
نوعی مقابله و مبارزه
در این میان، اسطورههای حماسی از جایگاه خاصی برخوردارند. خاستگاه چنین اسطورههایی هرچند توام با تمام مشخصاتی است که ذکر شد، منشا اجتماعی نیز دارد و ما میبینیم هرگاه قومیمورد تاخت و تاز دشمن قرار گرفته، هرگاه موجودیت و هویت فرهنگی و اجتماعی آن به خطر افتاده، آن قوم به اسطوره سازی پناه برده است تا بدین وسیله خلا ناشی از نبود یک منجی را که بتواند از انحطاط و اضمحلال ارکان فرهنگی، ملی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن قوم جلوگیری کند سامان ببخشد. «سامسون» قهرمان افسانهای قوم یهود که در تورات آمده، به این سبب ظهور میکند تا علیه نیروهای متجاوز و سرکوبگر، سدی شود و اورشلیم و قوم بنی اسرائیل را نجات دهد. یا نیبلونگنها بزرگترین حماسه مردم ژرمن، به عقیده بسیاری، عکسالعمل مردم اروپای شمالی در برابر شکست و منکوب شدن مردم این سرزمین ها به دست هونهای سفید است.
ایلیاد و ادیسه نیز که در قرون نهم و هشتم قبل از میلاد به طور پراکنده سینه به سینه جریان داشت، به واسطه جنگ های خونین و ویرانگر یونانیان و تروائیان، به وجود آمده است. همان طور که شاهنامه هم مبارزات ایرانیان را با بیگانگان به تصویر میکشد و در واقع ادعانامهای است علیه تسلط ترکان غزنوی بر سرنوشت اقوام ایرانی که در جنگ های ایران و توران متجلی میشود و نیز داستان ضحاک و فریدون که مقابلهای دیگر به حساب میآید.
حماسه؛ تحقیر مرگ
میدانیم اساساً حماسه، تحقیر مرگ است و مرگ را با غرور در آغوش گرفتن به خاطر یک آرمان، خود حماسهای است بس شگرف و عظیم. از طرفی،از آنجا که هر قومیآمال و آرزوهای خود را در این پهلوانان اساطیری میبیند، چنین برداشتی، زندگی را نیز مورد ستایش قرار میدهد و لذت بردن، شادی و سرخوشی را ارج مینهد. یک انسان معمولی وقتی در مقابل مصائب قرار میگیرد خود را میبازد. حال اگر از آینده و سرنوشت خود نیز با خبر باشد، به طور حتم دچار پریشانی خاطر میگردد، این موضوع برای قهرمان اسطوره ای، به نحو دیگری جلوه میکند. او در این حالت حتی به خود اجازه بازگشت نداده و تن به خطر میدهد. از این روست که میبینیم در ایلیاد، «هکتور» پهلوان تروا با اینکه از فرجام زندگی خود مطلع است، با این که از رای و اراده خدایان بوالهوس، نیک خبر دارد و میداند که از جنگ تن به تن با آشیل زنده بیرون نخواهد آمد، اما دلاورانه قدم به پیش گذاشته و به مقابله با حریف میشتابد. یا در شاهنامه، رستم که خود از روئینتن بودن اسفندیار اطلاع دارد و خوب میداند که یک انسان خاکی هرچند نیرومند و پرزور باشد، بدون اتکاء به نیروهای فوق بشری قادر نخواهد بود اسفندیار را مغلوب سازد، با وجود این، تن به خفت و اسارت نمیدهد و نبرد با جوان برومندی چون اسفندیار و کشته شدن به دست او را به تسلیم شدن بدون قید و شرط ترجیح میدهد.
که گوید برو دست رستم ببند
نبندد مرا دست چرخ بلند
که گر چرخ گوید مرا کاین بنوش
به گرز گرانش بمالم دو گوش
به راستی که حماسه و حماسه سرایی و انسان حماسی، ورای افسانه بودنش، غیر از این نیست و هدفی جز برانگیختن حس شجاعت و میهن پرستی در آدمیان ندارد. انسان معمولی گاه به پستیهایی تن میدهد و یا در برخورد با پدیدههای پیرامونش چنان رفتاری دارد که با چنین ایدهآلهایی، فرهنگها فاصله میگیرد. چنین فاصلههایی است که به تدریج میتواند افراد یک ملت را از فرهنگ ملیاش دور کرده و روح جمعیاش را آلوده سازد. انسان حماسی اما، انسانی که آرمانی او را هدایت کند فاسد نمیشود. چنین انسانهایی البته در تمام قرون و اعصار حضور دارند و مایه مباهات یک ملت اند تا علیه ظلم و ستم، ناجوانمردی و خودخواهی حاکمان، روباه صفتی، تبعیض طبقاتی، جنگ و کشورگشایی، مبارزه کنند. اساساً تاریخ چنان ساخته شده است که برای پیشرفت آن، قهرمانی ضرور است. زیرا همیشه پیروزی امر نو، با تلاشهای سخت همراه است. نه نیروهای کهن از سیطره و امتیاز خویش آسان دست برمیدارند و نه نظامات نو به آسانی استقرار مییابند. از این رو پهلوانان اساطیری با فلسفه و برداشتی خاص به وجود آمده اند. رستم، اسفندیار، آشیل، زیگفرید، سامسون، هرکول، سهراب، هکتور و... همه و همه به مرگ تن داده اند، ولی به زندگی با ذلت سر فرو نیاورده اند. به همین جهت میتوان گفت حماسهها و اسطورهها درسی است برای نبرد، مقاومت، زندگی و نحوه مردن.
سرنوشت مشترک قهرمانان
به طور کلی افسانهها و اسطورهها بیانگر فرهنگ و تمدن هر سرزمین و قومیهستند و در واقع راه و روشی برای زیستن و موثر بودن، که در قالب شخصیتهای تاریخی و اسطورهای ظاهر میشوند.
بررسی و مطالعه همین سرنوشت مشترک پهلوانان جاودانی موضوع بسیار مهم و جالب توجه است که توسط روانشناسان، اسطوره شناسان و کارشناسان متون نوشتاری کهن بارها مورد توجه و موشکافی قرار گرفته است. بحث پیرامون چنین تحلیلی اما، در حوصله این نوشتار مختصر نیست. در اینجا تنها به عنوان نمونه نگاهی میافکنیم به دو تن از این اسطورهها و مقایسه آنها تا از خلال آن، بتوانیم بحثی داشته باشیم پیرامون آثار جاودانی و سترگ هومر و فردوسی. اما قبل از آن، ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که در ادبیات کهن بسیاری از ملل، در اساطیر، افسانهها، باورها و داستانهایشان، بارها از روئینتنان افسانهای نیز سخن به میان آمده است. پهلوانانی که نامشان به عنوان سلحشورانی بی نظیر، نامآور و فوق متهور، ذکر شده است. این روئینتنان اسطورهای و فوق انسانها اما، متعلق به یک قوم، ملت، نژاد و منطقه خاصی نیستند، بلکه تقریباً در همه اقوام وجود دارند. علتش را میتوان در آرزوی بشر به حیات جاوید، بی مرگی و جلوگیری از آسیبپذیری و عدم، جست وجو کرد. بشر در طول زندگی خود همواره به دنبال دستاویزهایی بوده که خود و زندگیاش را در مقابل طوفان حوادث حفظ کند. حتی این مساله، در کتب مقدس و ادیان بزرگ نیز مطرح شده است. در اعتقاد زرتشتیان، زرتشت نزد خدای بزرگ «اهورامزدا» رفته و از او خواستار عمر جاودانی میشود. در تورات، از سامسون و در قرآن، در سوره کهف از چشمه آب زندگانی صحبت میشود که هر کس از آن بنوشد آسیب ناپذیر خواهد شد.
به این ترتیب اسطورههای رویین را، افسانهها و روایاتی هستند که تمام خصائل و آرزوهای ایده آل بشر را یک جا در وجود شخصیتی جای میدهند و چنین شرایط ذهنیای، در ادبیات دوران مختلف نمود یافته و مییابد و بشر سعی کرده تا به این خواستههایش در عرصه عینی برسد. شرایط ذهنی ای چون ناجی، ایثار برای دیگران، تحقق عدالت اجتماعی، مقابله بیامان با هرگونه ظلم و ستم و... بنابراین دغدغه ادبیات به طور عام چنین مشخصاتی را شامل میشود. حال سوال این است، با تمام این بحث ها چگونه میتوان قبول کرد به زعم مسائل اخیر در ادبیات ایران که عده ای پرچمدار آنند، ادبیات داستانی و شعر از «اجتماع» و «سیاست» و مسائل مربوط به «مردم» یا نگاه جامعه شناختی و مردم شناسی دور مانده و توجه صرف به فرم، جای آن را بگیرد؟ که خود البته مقولهای است دیگر و بحث دیگری را میطلبد.
تخیل حیرت انگیز؛ برپایی جهانی دیگرگون
آنچه از شاهنامه برمیآید، رستم در دوران سلسله پیشدادی متولد میشود. البته تولد، مرگ و طول زندگی او در شاهنامه روشن نیست. ظاهراً باید عمر نوح داشته باشد، زیرا سلطنت چندین پادشاه را به خود میبیند. طبق گفته شاهنامه، پدربزرگ رستم یعنی «سام» سپهسالار ارتش منوچهر، پنجمین پادشاه پیشدادی است. پس از قتل «نوذر» هشتمین پادشاه پیشدادی به دست پادشاه توران (افراسیاب) دشمنی دیرین ایران و توران تجدید میشود. در این دوران زال سپهسالار سپاه است و در اواخر این دوران رستم به جای پدر، فرماندهی نیروهای ایرانی علیه تورانیها را به عهده میگیرد. گرشاسب آخرین پادشاه سلسله پیشدادی است و با مرگ او سلطنت در خاندان پیشدادی به پایان میرسد.
رستم از طرف پدرش ماموریت مییابد تا «کیقباد» را یافته و او را به سلطنت برساند. به این ترتیب سلسله کیانیان میآغازد. در این دوران است که داستانهای پهلوانی رستم و هم چنین ماجراهای دیگری از عشق، فداکاریها، ایثارها، تعهدات، وطن پرستی ها و... به وقوع میپیوندد و حماسه ها یکی بعد از دیگری شکل میگیرند. نبرد رستم با سهراب و اسفندیار، گذر از هفت خوان و نبرد با دیو سفید که در همه اینها رهبری سپاه ایران در برابر توران به عهده اوست، آن چیزی است که در شاهنامه به نحو خارق العاده ای به نظم کشیده شده است. قوه تخیل فردوسی در خلق این کاراکترها چنان عظیم است که از این نظر شاید بتوان تنها چند رقیب برای او ذکر کرد که در غرب بتوانند با او برابری کنند.
با مرگ کیقباد، فرزند بی اراده، سبک عقل و بوالهوس او کیکاووس، به تخت پادشاهی مینشیند. رستم زخمهای بسیاری به سبب توطئهها و بدنهادیهای کیکاووس، متحمل میشود، که نمونه بارز آن در تراژدی نبردش با سهراب، تجلی میکند و داغی عظیم بر جسم و روح رستم باقی میماند. به واقع کیکاووس آگاهانه آن دو را در مقابل هم میگذارد، زیرا از نظر او، هر دو برای تحقق مقاصد پلید و قدرتطلبی روزافزونش خطرناک و مضرند. حتی زمانی که رستم پهلوی فرزندش را با خنجر میشکافد و خیلی دیر هویت او برایش آشکار میشود و درخواست نوشدارو میکند، کیکاووس در فرستادن نوشدارو تعلل میورزد و به این ترتیب باعث مرگ سهراب میشود. واقعه تراژیک دیگری که درواقع میتوان آن را فوق تراژیک نامید و از نظر حد فاجعه با آنتیگونه مقایسه اش کرد، داستان سیاووش است. او که فرزند کیکاووس است، برای تعلیم به رستم سپرده میشود. رستم تمام تلاش خود را میکند تا هر آن چه آموخته به سیاووش منتقل کند. اما در اثر یک افترا از سوی «سودابه» همسر کیکاووس، سیاووش مورد بی مهری قرار گرفته و مجبور میشود برای اثبات بی گناهی خود از میان توده عظیم آتش بگذرد. در ادبیات شاهنامه، سیاوش مظلومترین و بیگناهترین شهید راه آزادی، صلح و دوستی است که قربانی فلسفه بشر دوستانه و شرافتمندانه خود میشود و بالاخره به دست افراسیاب، پدر همسرش فرنگیس کشته میشود.
عاقبت، رستم با کشتن اسفندیار روئینتن، در گودالی پر از تیرها و نیزهها که برادر حیلهگرش «شغاد» بر سر راه او کنده، میافتد و میمیرد. البته در این جا نیز رستم قبل از مرگاش حماسه میآفریند و شغاد حیلهگر را با تیر به درخت میدوزد.
یک نقطه ضعف
درایلیاد اما، میتوان آشیل را گاه با رستم و گاه با اسفندیار مقایسه کرد. همان طور که این تطبیق، آگاممنون با کیکاووس، هکتور با سیاووش، آندروماک بیوه هکتور با فرنگیس را نیز شامل میشود. گفتیم به طور کلی هدف از ادبیات تطبیقی، یافتن وجوه مشترک اندیشه بشر است. آن چه یونگ از آن به عنوان ناخودآگاه جمعی نامبرده است. از دیگر سو یافتن چنین وجوهی خود، میتواند ما را در همدلی بشر، راهنما باشد.
آشیل پهلوانی است که مادرش در کودکی او را در رودخانه مقدس استیکس روئینتن میکند. دراین میان اما، مچ پای او به سبب اینکه دست مادر روی آن است، از این امر مستثنی میگردد. اسفندیار نیز با غوطه خوردن در یک مایع مقدس روئینتن میشود ولی براثر بسته شدن چشمهایش به هنگام غوطه ورشدن، آن قسمت روئینتن نمیگردد. به طور کلی در اساطیر، همه روئینتنان و بیمرگان یک نقطه ضعف دارند. با توجه به فلسفه چنین اندیشهای اما، میبینیم برخلاف نکته اصلی که مورد توجه سرایندگان و نویسندگان این اسطورههاست - آرزوی بیمرگی و زندگی جاودانی- انگار موضوع مهمتری در نظر آنان بوده است. یک پهلوان هرچند میکوشد، هرقدر خدایان به کمکش میشتابند و هرقدر به همه نیروهای فوق بشر مجهز گردد باز محکوم به فناست. گویی نسبی بودن بیمرگی و روئینتنی و در کل فناپذیری انسان، آن چیزی است که در ادبیات حماسی هرلحظه یادآوری میشود.
آشیل در جنگ تروا براثر تیری که «پاریس» به پاشنه پایش میزند، کشته میشود و اسفندیار نیز با تیر دو شاخه ای که رستم در چشمانش مینشاند و...
قهر رستم و آشیل نیز از دیگر مسائلی است که میتوان به وسیله آن، دو نفر را با هم سنجید. آشیل از سپاه یونان روی برمیگرداند و حتی میانجیگری بزرگان قوم نیز برای بازگرداندنش به نتیجه نمیرسد. تا این که پاتروکلوس (پاتروکل) بهترین دوست آشیل به نزد او میرود و وضعیت اسفانگیز یونانیان را در مقابله با تروائیان شرح میدهد و حتی از شدت اندوه گریه میکند.
هومر در آن قسمت که گفتگوی پاتروکلوس و آشیل است، یکی از زیباترین قطعات منظومه خود را چنین میسراید:
«... سیلی از اشک فروریخت. هم چنان که چشمهای قیرگون آبهای خود را از تخته سنگی بلند فرومیریزد...»
معهذا کینه آشیل نسبت به آگاممنون بسیار سختتر از آنست که او را به فکر یونانیان بیاندازد. اساساً ایلیاد با خشم و کینه و قهر آشیل میآغازد.
در این میان پاتروکلوس درجنگ تن به تن با هکتور کشته میشود و این موضوع باعث آشفته شدن آشیل میگردد و او را به اقدام وامیدارد. رستم نیز در شاهنامه، از کیکاووس رنجیده خاطر میشود واز سپاه کناره میگیرد و حاضر به شرکت در جنگ علیه تورانیان نیست. در هر دو منظومه سرانجام هر دو پهلوان از تصمیم خود برمیگردند و به کمک سپاهیان خود میشتابند. اما در اینجا تعمقی لازم است. به طور کلی آشیل را میتوان تنها در شهامت و پهلوانی و غرور با رستم همسان دانست. اما این صفات دیگر رستم است که منحصر به شخصیت والای او شده است و باعث شده تا در طی قرون و اعصار او را به عنوان نماد جوانمردی، گذشت، پاکدلی، فداکاری، ایثار گری، تواضع و افتادگی بشناسیم. این که اعمالاش هیجان انسانها را برمیانگیزاند و حتی اشک بر دیدگان جاری میسازد، خود مصداق بارزی است بر این مدعا.
اگر آشیل تنها به خاطر کنیزش «بریزئیس» قهر میکند و دیگر از پای درآمدن بسیاری از پهلوانان یونانی را، که در جنگ با تروائیان نیست و نابود میشوند، نمیبیند و صدایشان را نمیشنود یا میشنود و خود را به نشنیدن میزند، و با وجود اینکه میداند به گفته خدایان بدون وجودش، یونانیان نمیتوانند بر تروا غالب شوند، باز شاهد چنین کشتاری است و دم برنمیآورد و تنها بعد از مرگ بهترین دوستش و بازگرداندن کنیز زیبایش یعنی یک دلیل کاملاً شخصی پا به آوردگاه نبرد میگذارد، اما دغدغه رستم نه تنها شخصی نیست، بلکه مشاهده سرزمین مصیبتزده ایران و ملت ستم کشیده و درهم شکسته این آب و خاک است که، او را وادار به نبرد میکند و این عظمت در روح رستم وجود دارد.
- درخت موضوعات
- نظر و دیدگاه نویسنده
-
آرماگدون
- اطلاعات عمومی
- نویسنده با دیدگاه اسلامی
- سوالاتی برای بحث و چالش
- شیطان پرستی، جبهه مقابل
- سومین معبد سلیمان
- ستاره دنباله دار
- نویسنده بدون دیدگاه مذهبی
- نویسنده با دیدگاه مسیحی
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- استیگماتا
- پیشبینیها
- مسجدالصخره
- مریم مجدلیه
- کشف مقبره
- کفن تورین
- جبر و اختیار
- گوساله سرخ موی
- تطابق با زمانه جاری
- انقلاب مهدی
- خدا
- شیطان
-
سایه روشن
- آب حیات
- ناشناخته
- رمزگشایی
- رد پا
- پیش بینی
- پدیده اسرارآمیز
- پدیده های نادر
- نماد
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- ناپدید شدن
- ربوده شدگان
- مثلث برمودا
- مومیایی
- موجودات ساخت دست بشر
- موجودات ناشناخته
- موجودات عجیب
- موجودات افسانه ای
- معماهای حل نشده
- معماهای بدون توضیح
- ریاضیات باستان
- رویا
- مرگ
- تک خبرهای منحصر به فرد
- زیست فرازمینی
- زنده شدن
- زمزمه تائوس
- تله پاتی
- تسخیر
- ترس
- تناسخ
- تک شاخ
- تجربه نزدیک به مرگ
- سال 2022
- تابلو
- سوالات بی پاسخ
- شکاف زمان
- شهاب
- صدای عجیب
- سنگ های متحرک
- صندوق عهد
- سمبل
- مرموز
- ماموت
- آدم فضایی
- در انتظار پاسخ
- فضانوردان باستان
- فاطیما
- اتفاق عجیب
- اعتدالین
- انسان نما
- احتراق خود به خودی
- دو رگه
- بشقاب پرنده
- فسیل و سنگواره
- بیگانگان فضایی
- عجیبتر از علم
- برخورد با زمین
- بچه های چشم سیاه
- اسرار دریا
- آشناپنداری (دژاوو)
- عالم مُثُل
- آدمخوار
- فرشتگان
- گنج
- ماده عجیب
- جن
- لویاتان
- کودک وحشی
- خواندن افکار
- خوابگردی
- کشتی نوح
- کشتی ارواح
- کشفیات جدید
- کشف عجیب
- جالب ترین کشفیات
- قبرستان
- جادو
- هیپتونیزم
- حیوانات ناشناخته
- حس ششم
- حوادث بدون توضیح
- همزاد
- هالووین
- غار
- دایناسور
- افسانه
- اسرارآمیز
- اسرار باستان
- بارانهای عجیب
- چالشهای فیزیک
- پیشگویی
-
تمدنهای خاموش
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- تمدنهای خاموش اروپایی- هیتی
- تمدنهای خاموش آمریکایی- مایا
- تمدنهای خاموش آمریکایی- آزتک
- تمدنهای خاموش آمریکایی- اینکا
- تمدنهای خاموش آمریکایی- اولمک
- تمدنهای خاموش آمریکایی- پرو
- تمدنهای خاموش - آتلانتیس
- تمدنهای خاموش ایرانی - جیرفت
- تمدنهای خاموش ایرانی - شهر سوخته
- تمدنهای خاموش ایرانی - عیلام
- تمدنهای خاموش ایرانی - تپه مارلیک
- تمدنهای خاموش آسیا - مرو
- نازکا
- بناهای نمادین
- اساطیر
-
موجودات ناشناخته
- نظر و دیدگاه نویسنده
- حیطه فیزیک - اژدها
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - مدیوم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - کالبد اختری
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اکتوپلاسم و تلپلاسم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اکتوپلاسم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اثیر
- حیطه متافیزیک - روح
- حیطه فیزیک - سیمرغ
- حیطه فیزیک - پری
- حیطه فیزیک - یتی
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - مرد بالدار
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - خروس تخم گذار
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - پاگنده
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - ال چوپاکابرا
- حیطه فیزیک - غول
- حیطه فیزیک - دراکولا
- حیطه فیزیک - زامبی
- حیطه متافیزیک - بختک
-
عجایب هفتگانه
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- عجایب هفتگانه قدیم - هرم جیزه
- عجایب هفتگانه قدیم - معبد آرتمیس
- عجایب هفتگانه قدیم - باغهای معلق بابل
- عجایب هفتگانه قدیم - آرامگاه هالیکارناسوس
- عجایب هفتگانه قدیم - فانوس اسکندریه
- عجایب هفتگانه قدیم - غول رودس
- عجایب هفتگانه قدیم - مجسمه زئوس
- عجایب هفتگانه جدید - چیچن ایتزا
- عجایب هفتگانه جدید - مجسمه مسیح برزیل
- عجایب هفتگانه جدید - کولوسئوم
- عجایب هفتگانه جدید - دیوار چین
- عجایب هفتگانه جدید - ماچوپیچو
- عجایب هفتگانه جدید - پترا
- عجایب هفتگانه جدید - تاج محل
-
دانلود Adobe Photoshop
v18.1.1.252 -
دانلود Windows 8.1
June 2017 96/4/2 -
دانلود IDM
6.28 Build 17 96/5/15 -
دانلود Telegram
1.1.19 -
دانلود Google Chorme
60.0.3112
-
ZOOMED_MAP
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۵۰ -
Nazca_Tupu_Llave_Key
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۸ -
Nazca_Triangle Spiral
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۷ -
Nazca_TheCrab_Mosquito_Bee_Butterfly
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۵ -
Nazca_The_Tight_Spiral
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۳
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
نظرات
ارسال نظر