موجودات فرازمینی و فرا انسانی

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

بی گمان خداوند غیر از موجودات و آفریده هایی که می شناسیم آفریده هایی دیگر نیز دارد که ما هیچ گونه شناختی از آن ها نداریم و تنها به علم اجمالی به نص قرآنی می دانیم که موجودات و آفریده های دیگری نیز وجود دارد. این شناخت ما از هستی و موجودات آن که دو شکل دیدنی ها و شنیدنی ها تحقق یافته است امکان آن را بخشیده تا به دانشی درباره موجوداتی دست یابیم که آنان را موجودات فرا زمینی و یا فرا انسانی می نامیم. البته موجودات فرازمینی می تواند فرا آسمانی و یا فرا مادی باشد. این فرامادی نیز می تواند موجودات با عناصر مادی لطیف و یا غیر لطیف پدید آمده باشند.

ما با برخی از این موجودات به شکل افسانه ای و باورهای اسطوره و یا اطلاعاتی که از شهود برخی از انسان های برتر با ویژگی های خاص و یا از آموزه های وحیانی از راه پیام های پیامبران و نقل آنان به دست آورده ایم ، آشنا هستیم و اطلاعاتی جسته و گریخته از آنان داریم. از آن جمله می توان به جن و پری اشاره کرد. پری یا همان فرشتگان هر چند که به نظر می رسد که از یک نوع باشند ولی با توجه به آموزه های قرآنی می توان آن ها را به انواع و اقسام مختلفی دسته بندی کرد که توضیح آن در ادامه مطلب می آید. جن و یا دیوان نیز به نظر می رسد که از یک نوع باشند و چنان که قرآن بیان می دارد آنان همانند انسان ها موجوداتی زمینی هستند و از عناصر مادی همانند عناصری که در انسان به کار رفته پدید آمده و خلق شده اند. با این تفاوت که جنیان از عنصر لطیف تر که در آیات قرآن از آن به مارج من النار تعبیر می شود پدید آمده اند. به زبان امروزی آنان از انرژی ایجاد شده اند و ماده اصلی و اولیه آنان را انرژی تشکیل می دهد. تعبیر از آتش در آیات قرآنی همانند تعبیر خلقت و آفرینش انسان از خاک و گل تعبیری ساده است که امکان دریافت عناصر تشکیل دهنده برای همگان را فراهم می آورد. به خوبی روشن است که انسان واقعا گل و خاک نیست بلکه عناصری که از آن پدید آمده است همان عناصری موجود در خاک و گل است. هم چنین جنیان همانند بشر از همین ماده عنصری زمینی تشکیل شده اند و از لطافت بیش تری برخوردارند. از این رو آنان می توانند انسان زمخت بر آمده از عنصر گل و خاک را ببینند ولی انسان ناتوان از دیدن انرژی با چشم غیر مسلح است؛ ولی همان گونه که انسان توانست با ابزارهای خاص عناصر ناپیدا و ناهویدای زمینی را ببیند و حتی آن را تحت مهار وکنترل خویش در آورد می تواند در آینده با ابزارهای خاصی جنیان را مشاهده کند و رویت نماید.

جنیان همانند بشر موجوداتی با عقل و تفکر هستند. برخی بر این باورند که آنان هوشیارتر و عاقل تر از بشر می باشند. از این روست که در ضرب المثل های عامیانه گفته می شود که این مطلب به عقل جن هم نمی رسید که بیانگر بلندای فکر و نظری است که ارایه شده است. اما با توجه به مقام عظمای انسان و کرامت وی بر همه موجودات از جن و فرشتگان می توان دریافت که عقل انسانی فراتر و برتر از عقل جنی است . از این رو برخی از فلاسفه اسلامی بر این باورند که آنان در مرحله عقل ابتدایی یعنی خیال و وهم نشسته اند و توانایی ایشان از این مرحله فراتر نمی رود. در مساله تکلیف که بر جنیان و انسان ها واجب است و آنان همانند انسان ها موجوداتی مکلف و مختار می باشند، نیازی نیست که عقل تام و تمامی هم چون انسان داشته باشند بلکه درجه ای از عقل و سطح از آن برای وجوب تکلیف کفایت می کند.

دانش امروزی نشان داده است که انسان که از عنصر خاک است می تواند از عقل و هوش خویش بهره بردارد و آن را در راستای تکامل خویش و بهره گیری از عناصر طبیعت و آبادانی زمین و زمان به خوبی استفاده کند. جنیان که آنان از انرژی ساخته و پرداخته شده اند همانند رایانه های امروزی هستند که از هوش و ذکاوت خاصی برخوردار می باشند. از این روست که سرعت انتقال داده ها و حتی حرکتی در جنیان بسیار بالاست و آنان به بیرون از جو و فضا سفر کرده و مطالبی را دریافت می کنند ولی این بدان معنا نیست که آنان تیزهوش تر و عاقل تر از انسان هستند.

به هر حال جنیان همانند انسان ها از موجودات زمینی به شمار می آیند و نمی توانند از فضای زمین بیرون روند و در صورت خروج با انرژی که از سوی شهاب سنگ ها و جاذبه ها وعوامل دیگری که از آن ها ساطع می شود مورد تهدید قرار گرفته و ممکن است جان خویش را از دست دهند.

اما فرشتگان که از دیگر موجودات هستی هستند. با توجه به برخی از آیات که آنان را متنوع دانسته و حتی اسامی و نام های متعددی بر آنان گذاشته می بایست بیش از یک نوع باشند. برخلاف تصور ما آنان دارای انواع متعدد و از عناصر مختلفی خلقت و آفرینش یافته اند. برخی از آنان در حوزه آفرینش و خلقت قرار می گیرند و برخی دیگر در حوزه امری می مانند و به شکل خلقی در نمی آیند.

به نظر می رسد که فرشتگان می توانند از عناصر مادی مانند عنصر نور آفریده شوند. این فرشتگان در عالم آسمان و بیرون از جو می توانند حرکت کرده و زندگی کنند. از این رو می توانند به زمین آمده و به آسمان بازگردند. اینان از عنصر عقل بیش تری برخوردار می باشند و از این رو برخی از فلاسفه ای اسلامی فرشتگان را از عالم عقل دانسته اند.

فرشتگانی که با عنصر نور آفریده شده اند موجوداتی بسیار لطیف تر از جنیان هستند و از این رو جنیان نیز ممکن است آنان را نبینند ولی این بدان مفهوم نیست که آنان با ابزارهای خاص نتوانند فرشتگان را مشاهده نکنند؛ زیرا جنیان نیز می توانند از ابزارهای خاصی بهره گیرند که خود آن را می سازند. تفاوت میان انسان و جنیان از یک سو و فرشتگان از سوی دیگر در آن است که فرشتگان موجوداتی مختار نیست. از این رو تکلیف به مفهومی که در انسان و جنیان گفته شده است در باره آنان معنا و مفهومی ندارد. بنابراین آنان مکلف نیستند و به بهشت و دوزخ نمی روند تا پاداش اعمال نیک و بد خود را ببینند.

البته به نظر می رسد که برخی از آیات و روایات میان برخی از فرشتگان زمینی و آسمانی با برخی دیگر تفاوت هایی را مطرح می سازد. اگر داستان فطرس و یا برخی دیگر از فرشتگان را افسانه های اسرائیلی بر نشمریم می توان گفت که ممکن و محتمل است که آنانی که فرشته زمینی و یا در مرتبه ای فروتر اسمان هستند دچار اشتباه و یا ترک اولی شوند و مجبور به زیست در زمین گردند. این معنا اگر درست باشد می بایست فرشتگانی که در سطحی برتر از جنیان قرار گرفته اند واز عنصر نور ساخته شده اند فرشتگانی دانست که امکان ترک اولی در آنان می رود و مجازات خاصی را متحمل می شوند. اما از آن جایی که قرآن فرشتگان راموجوداتی کاملا مطیع دانسته که هر گز از عبادت و عبودیت دست بر نمی دارند و همواره در آن چه بدان امر می شوند اطاعت می کنند می بایست این دسته از روایات را روایات اسرائیلی و افسانه ای بر شمرد.

به هر حال به نظر می رسد که فرشتگان دارای انواع و اقسامی هستند که خداوند از این تنوع و تعدد به تنوع در بال ها و جناح ها یاد کرده است. افزون بر این که برخی را از فرشتگان عالین و کروبین بر شمرده است و در مساله وسوسه آدم از سوی ابلیس به این نوع ها اشاره نموده است.

بنابر این موجودات را می توان در آسمان ها جست که موجوداتی مادی ولی از عنصر نور می باشند و موجوداتی که از حوزه ماده و آسمان و زمین بیرون می باشند و در حوزه عوالم امری قرار می گیرند واز عوالم خلقی بیرون می آیند که می توان از آن ها به فرشتگان کروبین و یا عالین یاد کرد.

در هفت زمینی که در عالم ماده وجود دارد و در هفت آسمانی که در هستی قرار دارد می توان این معنا را به دست آورد که دست کم شماری زمین با خصوصیات کامل زمینی که در آن به سر می بریم و نیز آسمان هایی هفت گانه ای را شناسایی کرد که موجوداتی دیگری وجود دارند که دست کم از جنس فرشتگان که خود دارای انواع متعددی هستند.

بنابراین دور از انتظار نخواهد بود که در کیهان و کهشکان های متعددی که در جهان مادی وجود دارد منظومه های شمسی نباشد که با زمین های همانند زمین وجود داشته باشد. در آن زمین ها و آسمان ها موجوداتی هستند که دست کم از عنصر مادی خلق شده اند. این همان آفریده هایی خواهد بود که قرآن می گوید که ما را مخلوقاتی است که شما نمی دانید. این عدم دانستن به دو شکل عدم شناخت شهودی و نقلی است. به این معنا که موجوداتی وجود داردکه ما از همه آن ها به فرشته تعبیر می کنیم .

تمثل فرشتگان و جنیان

تمثل به معنای این است که موجودی به شکل موجود و صورت آن در آید. در آیات قرآنی سخنی از تمثل جنیان و یا ابلیس به به میان نیامده است. به نظر می رسد که مساله تمثل امری خاص برای شماری از فرشتگان باشد که در قرآن از آن به روح تعبیر شده است. در آیات قرآنی بیان شده است که روح به شکل و صورت انسان کاملی در نظر مریم (س) تمثل یافته است. این تمثل می بایست غیر تجسم باشد. به این معنا که روح که فرشته برتر از مقام امر الهی است در نظر مریم تمثل و نه تجسم می یابد و تنها او قادر به دیدار و دیدن چنین موجودی می شود. این تمثل آن گونه مشهود بوده است که وی را به وحشت می اندازد. با توجه به این که حضرت مریم (س) بارها و بارها از خوراک های آسمانی بهره برده بود و میوه ها و غذایی را در دسترس داشت که بیرون از حوزه معمولی و عادی بشر بوده است چنان که حضرت زکریا (ع) از وجود آن ها می پرسد و مریم (س) به صراحت به آسمانی بودن آن ها اشاره می کند، نمی توان گفت که ایشان تاکنون فرشته ای را ملاقات نکرده است. به نظر می رسد که پیش از این ملاقات ها با فرشتگان به صورت تمثلی نبوده است و این نخستین باری است که فرشته ای همانند روح با آن قداست و مقام خود تمثل یافته است. وی آن را چنان که می بایست می بیند و این شیوه به نظر وی تجسم می آید از این رو گما می کند که انسانی است که قصد سویی نسبت به وی دارد. تعبیر قرآنی از رخداد به تمثل می نماید که در این جا تجسمی نبوده است و تنها او می توانست فرشته روح را ببیند. استاد حسن زاده آملی در درس بر دیدن خاص حضرت مریم (س) تاکید خاص و ویژه ای داشتند که به نظر می رسد مقصود وی از تمثل عدم تجسم بوده باشد.

در این که این فرشته که قرآن از آن به روح یاد می کند کیست اختلاف است برخی وی را همان جبرئیل فرشته وحی می شمارند که به نظر می رسد این گونه نیست و موجودی که خداوند از وی به روح یاد کرده است غیر از فرشته وحی است.

به هر حال فرشتگان یا برخی از آنان به گونه ای هستند که می توانند تمثل یابند و تنها شخص خاصی که برای وی تمثل رخ می دهد می تواند وی را ببیند. از این جمله می توان به تمثل روح برای حضرت مریم (س) اشاره کرد که در آیات 16 و 17 سوره مریم بدان تصریح شده است.

اما درباره تجسم فرشتگان یا برخی از آنان باید گفت که برخی از آنان که از عنصر نور و ماده تشکیل شده اند می توانند تجسم به معنای صورت انسانی گرفتن و یا هر صورت دیگری مادی را به خود گرفتن پیدا کنند. قرآن در چند آیه و در چند رخداد گزارشی کامل از تجسم و دیدار برخی از فرشتگان که ما آن ها را فرشتگان عذاب می شناسیم بیان می دارد. از جمله این گزارش ها دیدار فرشتگان عذاب با حضرت ابراهیم (ع) است. آنان که شماری چند بودند به شکل انسانی تجسم یافته و به دیدار حضرت (ع) رفتند. آن حضرت با آن که بارها فرشته وحی را دیده بود و یا در عالم ملکوت با فرشتگان دیدار داشت ، هنگام ورود ایشان به منزل وی نتوانست آنان را بشناسد. از این رو گمان برد شماری انسان هستند که مهمان وی شده اند. به شتاب گوساله ای فربه را می کشد و پیشکش مهمانان می کند. زمانی که می بیند مهمان دست به غذا نمی برند از ایشان هراسان می شود که شاید انسان هایی هستند که قصد سویی دارند و از این رو به غذای میزبان دست نمی زنند. فرشتگان مجسم انسانی خود را معرفی می کنند و به آن حضرت مژده فرزندداری می دهند. در این هنگام است که ساره نیز وارد می شود و مهمانان انسانی خویش را که خود را معرفی کرده اند که فرشته اند، می بیند و از مژده ای که می دهند شگفت زده و فریادی از شادی بر می دارد. آن گاه حضرت (ع) از ماموریت اصلی آنان می پرسد ؛ زیرا اکنون آگاه شده است که اینان فرشتگان عذاب هستند نه فرشتگان رحمت هر چند که برای او پیامی شادی می آورند . (هود آیات 69 و 73 و نیز عنکبوت آیات 31 و 32 و نیز ذاریات آیات 24 تا 31)

در این آیات به خوبی روشن می شود که تجسم برخی از فرشتگان ممکن و شدنی است و این اتفاق افتاده است؛ از این روست که برخلاف تمثل قرآن از مهمانانی با صفت مکرمین یاد می کند که بیانگر فرشتگان خاصی است. ساره همسر ابراهیم (ع) نیز آنان را می بیند و چنان که در آیات 77 و 78 سوره هود بیان می شود تجسم آنان به گونه ای است که حتی قوم لوط آنان را که به شکل انسان های کامل و زیبا در آمده اند دیده و خواهان فعل حرام لواط با آنان می شوند.

نمونه دیگر تجسم یابی هاروت وماروت است که در بابل می روند و به مردمان آن جا سحر وجادو می آموزند. آنان یا از فرشتگان زمینی بودند یا از فرشتگان ملکوتی و یا امری .با این همه آنان مدتی بسیار در میان مردم به شکل انسانی زیستند و برای رهایی مردمان آموزش هایی را برای خنثا سازی جادو و سحر می دهند که البته چون آموزش کلی بوده است هر کسی می توانست در خیر وشر از آن بهره گیرد مانند دانش هسته ای که می توان در درمان یا در کشتار مردم از آن سود جست. آنان همواره به مردم هشدار می دادند که دانشی که آنان می آموزانند دانشی دو پهلو و دو جنبه ای است و مردم می بایست در راستای خیر از آن سود برند.( بقره آیه 102)

به هرحال تجسم فرشتگان و یا برخی از آنان به شکل و جسم انسانی امکان پذیر و بلکه واقع شده است و نمی توان آن را انکار کرد.

اما در باره تجسم جنیان می بایست گفت که آنان خود از جسم تشکیل شده اند و در حقیقت جسمی لطیف از آتش و عناصر انرژیر را دارا می باشند. بنابر این پرسشی که مطرح می شود آن است که آیا این جسمیت به آنان امکان می دهد که خود را به صورت و شکل دیگری همانند انسان در آورند؟

به نظر می رسد که برای جنیان و حتی ابلیس این امکان وجود ندارد که خود را به شکل تجسمی انسان و یا چیزی دیگر در آورند. دست کم آیات قرآنی نمونه هایی از تجسم ابلیس و یا جنیان ندارد. تنها در دو آیه مفسران بر این باورند که قرآن به اشاره به تجسم ابلیس اشاره دارد. یکی آیه 48 سوره انفال است که می گویند ابلیس به صورت و چهره انسانی سراقه بن مالک در روز بدر تجسم می یابد و آنان را فریب می دهد(مجمع البیان ج 3 و 4 ص 844) و دیگری آیه 16 سوره حشر است که می گویند ابلیس تمثل یافته است و برصیصای عابد را فریفته است.(مجمع البیان ج 9 و 10 ص 397)

البته اگر در این ادعای دوم دقت شود سخن از تمثل ابلیس است نه تجسم آن به صورت انسانی. از این رو نمی توان تجسم ابلیس را پذیرفت اما تمثل جن و ابلیس امکان پذیر و شدنی است؛ زیرا چنان که گفته شد تمثل صورت گرفتن چیزی صورت دیگری است که تنها در قوه بینایی و یا جان او تاثیر می گذارد و نوعی تخیل است که در سحر و جادوی ساحران مصری دیده شده است.از این رو نمی توان پذیرفت که جنیان و ابلیس بتواند از جسم خویش بیرون آمده و تجسم و شکل جسمی انسان و یا حیوانی را به خود گیرد اما می تواند تمثل یابد.

از این رو ست که می توان گفت که جنیانی که برای حضرت سلیمان کار می کردند تجسم انسانی نداشته و یا به شکل حیوانی و یا جانوری تجسم نیافته بودند بلکه در همان تجسم خویش باقی بودند

به سخن دیگر همان گونه که برای انسان تجسم به معنای شکل جانوری را به خودگیرد وجود ندارد برای جنیان نیز این امکان وجود ندارد هر چند که آنان از جسم لطیف تری برخوردارند با این همه آنان می توانند به اشکال دیگری تمثل یابند. هر چند که در این باره نیز مستند قرآنی و یا دلیلی استوار و محکم بر تمثل آنان همانند تجسم ایشان یافت نشده است.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...