ترس و وحشت را از کودک دور کنیم

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

کودک هجده ماهه من به شدت از سشوار و جاروبرقی وحشت دارد هنگامی که یکی از این دستگاه ها در خانه روشن است او به اتاقش می دود، دستهای کوچکش را روی گوشهایش می گذارد و گریه می کند.

ترس از صداهای بلند و گوش خراش، هیولاها و غریبه ها و یا سایر چیزها و اتفاقات قسمتی از کودکی به شمار می آیند. اما از آنجا که این ترسها موجب استرس کودکان و نیز ناراحتی والدین می شود نمی توان آن را دست کم گرفت.

ترس به عنوان مرحله ای طبیعی از رشد کودک اهمیت زیادی دارد. زیرا این ترس نشان دهنده گستره شناخت کودک از دنیای اطراف است. کودک کم کم دنیا را می بیند و تحلیل می کند و در نتیجه نسبت به دنیا و تغییرات آن واکنش نشان می دهد. یکی از این واکنش ها نسبت به دنیا حس ترس و واهمه است.

خوشبختانه اکثر ترسها قابل پیش بینی و در مراحل پائین هستند و با اندکی ملاحظه و دقت می توانید به کودکتان کمک کنید تا مراحل ترس را پشت سر گذاشته و کودکی را با آرامش بیشتر بگذراند.

اولین ترس های نوزاداننوزادان از دو چیز وحشت دارند: صداهای بلند و افتادن

مغز و اعصاب کودکان به طور قابل ملاحظه ای در طول 2 سال نخست زندگی ایشان رشد می کند و آنان با سلسله بسیار حساس اعصاب خود دنیا را حس می کنند. در حقیقت ساختار عصبی نوزادان ناتمام و همچنان درحال رشد است و به همین علت نمی توانند حوادث دنیای اطراف خود را تحلیل و تفسیر کنند و به هیمن دلیل قادر نیستند علت صداهای بلند را کشف کنند و این موجب ترس آنان می شود. از اینرو وقتی اقوام و آشنایان با ملایمت نوزاد شما را در آغوش می گیرند وی دچار ترس و وهم نمی شود ولی به محض آن که این کار با سرعت بیشتری انجام گیرد وی با حس افتادن روبرو شده و گریه می کند. لذا در جریان دعوا با شنیدن صدای بلند نوزاد به گریه می افتد.

در طی شکل گیری و رشد سیستم عصبی، نوزاد کم کم دنیای اطراف خود را می شناسند و ترس های جدیدی برای وی ایجاد می شود.

در حدود 8 تا 10 ماهگی نوزاد، تفکر ثبات اشیا به معرض ظهور می رسد. در راستای همین تفکر به محض آن که اشیاء از دایره دید نوزاد خارج می شوند، او دیگر آن ها را به یاد نمی آورد.

ولی بعداز گذر نوزاد از 10 ماهگی او کم کم اشیاء را در ذهن خود ثبت می کند.

بدین گونه است که حتی بعداز خروج اشیا از دامنه دیدش نوزاد همچنان آنها را به یاد خواهد داشت. به همین علت وقتی پدر و مادر برای مثال از اتاق خارج می شوند، نوزاد به دنبال آنها می گردد و می خواهد بداند آنها به کجا رفته اند و چه وقت باز می گردند.

ترس از جدائی

معمولادر همین دوره زمانی از زندگی نوزاد (پس از ده ماهگی) ترس دیگری به معرض ظهور می رسد که ترس از غریبه ها نام دارد. هنگامی که کودک در کناب غریبه ها قرار می گیرد و چهره آشنای مادر و پدر در اطراف او نیست وی دچار ترس و وحشت می شود. این نشانه خوبیست، زیرا معلوم می کند رشد مغز کودک طبیعی بوده است و او توانسته مادر و پدر را بشناسد و به ذهن بسپرد و میان چهره های آشنا و چهره های غریبه تمایز قائل شود. با وجود آن که ترس یکی از نشانه های سلامت کودک به شمار می رود و از مراحل طبیعی و سالم زندگی اوست، ترس از غریبه ها معمولابرای والدین مشکل ساز می شود و این مرحله از زندگی کودک به سختی می گذرد. زیرا کودک نه تنها از غریبه ها می ترسد بلکه از هر انسان دیگری به جز پدر و مادر وحشت دارد حتی از پرستار که برای مراقبت از او تعیین کرده اند.

روش های کاهش ترس از بیگانگان

برای کمک به کودکتان در تحمل بیگانگان از بازی کمک بگیرید. بازی هایی مانند قایم باشک، کودکان را وادار به پذیرش غریبه ها و نیز بازی کردن با آنها می کند و به او می آموزد که حتی وقتی به چشم او نمی آیید، هنوز در آنجا حضور دارید و او می تواند به حضور شما اعتماد کند. در مرحله بعد از اتاق خارج شوید و بعداز یک یا دو دقیقه تامل به اتاق بازگردید. وقتی کودکتان به این مرحله عادت کرد، می توانید این تجربه را به دنیای حقیقی منتقل کنید برای شروع کودکتان را نزد همسر خود بگذارید و اجازه دهید او با همسرتان کاملاتنها باشد. سپس در مراحل بعدی همین کار را با اقوام نزدیک خود امتحان کنید. کودک کم کم یاد می گیرد به دوستان و اقوام نزدیک شما اعتماد کند و در نهایت وقتی شما او را با پرستار کودک تنها می گذارید ترسی به دل راه ندهد.

کم کم حتی کودک به آشنایی با چهره های جدید علاقه نشان می دهد و در زمان غیبت شما یاد می گیرد چطور با پرستار خود اوقات شاد و خوشی را بگذراند. برای شروع در زمانهای کوتاه کودک را با پرستار خود تنها بگذارید و کم کم طول مدت نبودتان را زیاد کنید تا کودک کاملابه نبودتان عادت کند. در انتها می توانید با خیال آسوده او را با پرستار تنها بگذارید و به کارهای خود برسید.

به یاد داشته باشید که هرگز کودک را بدون خداحافظی و به یک باره ترک نکنید. با خروج ناگهانی شما کودک شوکه می شود و انتظار بازگشت مجدد شما را دارد. در این صورت کودک به دنبال شما می گردد و چون شما را نمی یابد احساس ترس و وحشت می کند و بدین ترتیب کودکتان نه تنها احساس تنهایی و ترس می کند بلکه نسبت به شما بی اعتماد نیز می شود. در عوض او را ببوسید و به وی بگوئید که دوستش دارید و به زودی نزد وی باز می گردید.

ترس از حیوانات و تاریکی

در طول رشد کودک از یک سالگی استقلال طلبی و میل او به شناخت دنیای اطراف بیشتر و بیشتر می شود.او میل دارد کنترل دنیای اطراف را به دست گیرد و خود حاکم بلامنازع محیط زندگی خود باشد به همین علت، هر آن چه که مخل این احساس حاکمیت باشد او را به وحشت می اندازد. حیوانات و تاریکی نیز عامل ترس کودک هستند. رفتار غیر قابل پیش بینی حیوانات کودک را می ترساند و تاریکی که دنیای آشنای اطراف را برای او نادیدنی می سازد، موجب حس عدم امنیت در کودک می شود. صدای رعد و برق، پارس سگ، صدای جارو برقی و اشیایی از این دست در شمار این ترس کودک به حساب می آیند.

ترس از حشرات

بسیاری از کودکان از حشرات می ترسند. زیرا این موجودات غالبا ظاهر زشت و چندش آوری دارند که موجب وحشت کودکان می شود. بهترین روش برای برطرف کردن ترس کودک، دادن آموزش در مورد زندگی حشرات است. او را به یک موزه ببرید یا یک کتاب مصور در مورد زندگی حشرات را برای او بخوانید و به او کمک کنید تا این موجودات را بشناسد. نکته مهم اینجاست که کودک باید درک کند که از حشرات قوی تر است و آنها نمی توانند به وی آسیب برسانند. هرچه احساس قدرت بیشتری به کودک القا شود او بهتر می تواند خود را به عنوان حاکم مسلط بر دنیای اطراف باور کند و این باور به او کمک خواهد کرد تا از حشرات و دنیای آنها ترس کمتری به خود راه دهد.

نکته مهم اینجاست که باید حس ترس و واهمه کودکان را درک کنید. به احساس آنها احترام بگذارید حتی اگر این احساس به نظر شما بی پایه و اساس بیاید. در هر شرایطی خود را به جای کودک خود بگذارید و دنیا را از منظر دید او نگاه کنید و حس او را پیش بینی کنید. حتی اگر به نظر شما دلیلی برای ترسیدن وجود نداشته باشد.

بهترین راه برای واداشتن کودکان به کشف حقیقت و رهایی از ترس این است که در درجه اول به حس ترس او احترام بگذارید و آن را بپذیرید. به کودک نشان دهید که ترسیدن امری عادی است و حتی خود شما نیز ترس هایی دارید که شما را می آزارد.

ترس از هیولاهای شب

ترس از هیولاها و مخلوقات تاریکی از سن دوسالگی در کودک شکل می گیرد. ممکن است کودک دو ساله شما که پیش از این خواب راحت و آرامی داشت نیمه شب گریه کنان بخواهد که در کنار شما بخوابد. معمولاکودکان در این سن قوه تخیل قوی دارند که معمولادر شب فعال می شود و آنان را در دریای هیولاهای زیرتخت فرو می برد یا برای مثال احساس می کنند که هیولایی در اتاق آنها را می کوبد و باز و بسته می کند.

در مواجه با این حالت از کودک خود بپرسید که چه چیز او را می ترساند و از او بخواهید به شما بگوید که دوست دارد چگونه با ترس خود بجنگد و بر آنها پیروز شود. سعی کنید تا زمانی که او به خواب برود در کنار او بمانید و او را آرام کنید. بدین ترتیب کودک کم کم می آموزد که تخت وی مکانی امن و آرام است و هیچ هیولایی نمی تواند این آرامش را تهدید کند.

آگاهی و شناخت ترس

از قدرت تخیل کودک برای مقابله با ترس استفاده کنید. از او سوال کنید که چه چیز او را می ترساند و بعد از وی بپرسید که چگونه می تواند ترس را از خود دور کند و با هیولاهای شبانه مبارزه کند.

برای برخی کودکان خرس عروسکی در هنگام خواب بهترین عامل و حضوری برای مبارزه با ترس است. به او بگوئید اگر در هنگام ترس عروسک خود را فشار دهد هیولااز وی ترسیده و می رود. خواهید دید که پس از آن کودک به خوابی آرام و آسوده فرو می رود. برای مبارزه با ترسهای کودک با او همراه شوید و مانند یک مراسم هر شب در کنار او به دنبال هیولابگردید.

زیر تخت، پشت در و کمد او را بازرسی کنید و به او نشان دهید که هیولایی در هیچ کجا پنهان نشده است. عروسکی را کنار در بگذارید و به او بگوئید که عروسک اجازه نمی دهد هیولایی داخل اتاق گردد. از او مراقبت می کند.

به یاد داشته باشید که این ترسها مانا نیستند و کودک به زودی با بزرگتر شدن از آنها رهایی خواهد یافت.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...