ترس از مرگ

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

از میان عوامل گوناگون که موجب ترس و وحشت انسان می­شود، شاید هیچ­یک به اندازه اندیشه مرگ، آدمی را به وحشت و هراس نیندازد.هر چند ممکن است که انسان با پرداختن به امور دیگر خود را از اندیشه مرگ غافل کند، اما هرگاه که حوادثی همچون مرگ خویشان و نزدیکان پیش آید، خود را گرفتار این اندیشه و ناتوان از درک حقیقت آن می­بیند و سرانجام رهایی خود را دگربار در همان غفلت از مرگ جست و جو می­کند.

  البته ترس از مرگ از ویژگیهای انسان است. حیوانات درباره مرگ نمی­اندیشند. آنچه در حیوانات دیده می­شود غریزه فرار از خطر و میل به حفظ حیات است.البته علاقه به بقا و عشق به زندگی، از خصایص جدانشدنی موجودات به شمار می­رود، ولی آدمی غیر از علاقه به حفظ حیات خویش، آرزوی خلود نیز دارد.او می­خواهد به حیات ابدی دست یابد و جاودان و ماندگار بماند.از این رو با تمام توان با عوامل پیری و مرگ می­جنگد و برای دست­یابی به چشمه حیات و راز بقا می­کوشد.و بر اساس اینکه هیچ میل و علاقه­ای در انسان بی­حکمت و مصلحت نیست و معنی ندارد که در انسان میلی ایجاد گردد ولی هیچ­گاه تحقق نپذیرد، _چنانچه تشنگی نشان­دهنده وجود آب و گرسنگی نشان­دهنده وجود غذاست _میل و علاقه به زندگی پیوسته و جاودانه، گواه بر این است که بشر علاوه بر این زندگی دنیوی، زندگی دیگری دارد که تجلی­گاه این میل طبیعی است.[1]

 

عوامل ترس از مرگ

می­توان عوامل ترس از مرگ را به دو نوع طبیعی و غیر طبیعی تقسیم کرد.عامل طبیعی مرگ، ریشه در انس و الفت انسان با عزیزان خویش مانند همسر، فرزند، دوستان و...دارد، گسستن از این انس و الفت به طور طبیعی در هر انسانی موجب نگرانی و رنج خواهد بود.[2] عمده­ترین عوامل ترس و نگرانی غیرطبیعی از مرگ عبارتند از:

1- ناآگاهی از حقیقت مرگ: از عوامل مهم ترس از مرگ آن است که انسان از حقیقت مرگ، که انتقال از سرای فانی به سرای باقی است، غافل باشد و چنین پندارد که با مرگ هستی او پایان می­پذیرد.طبیعی است که چنین انسانی که به صورت فطری خواستار بقا و زندگی جاودان است، از فرا رسیدن مرگ در هراس خواهد بود. تعالیم اسلام با تشریح حقیقت مرگ به مبارزه با این عامل برمی­خیزد.اسلام مرگ را تولدی تازه معرفی می­کند که از رهگذر آن، انسان عالم فانی و گذرا را ترک می­گوید و به جهانی باقی و جاودان گام می­نهد.امام هادی(ع)به یکی از یاران خویش که در بستر بیماری بود و از ترس مرگ بیتابی کرده و می­گریست، فرمود:

 

«یا عبدالله تخاف من الموت لانک لاتعرفه»[3]

ای بنده خدا، تو از مرگ می­ترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمی­شناسی.

همچنین وقتی از امام جواد(ع) در مورد ترس مسلمانان آن زمان از مرگ سوال شد، فرمودند:

 

«لانهم جهلوه فکرهوه و لو عرفوه و کانوا من اولیاء الله عز و جل لاحبوه و لعلموا ان الآخرة خیر لهم من الدنیا»[4]

چون بدان جهل دارند پس آن را ناخوشایند می­دارند، و اگر آن را می­شناختند و از دوستان خداوند بودند بدان محبت می­ورزیدند و می­دانستند که آخرت برای آنان از دنیا بهتر است.

2- دلبستگی شدید به دنیا:یکی دیگر از عوامل مهم ترس از مرگ، دلبستگی شدید به دنیاست به گونه­ای که از آخرت خویش کاملا غافل گردد و حیات دنیوی را هدف نهایی خود قرار دهد.چنین انسانی برای بهره­مندن شدن هرچه بیشتر از لذایذ دنیوی، به دنبال زندگی ابدی در این دنیاست و همواره از فرا رسیدن مرگ خویش در نگرانی و اضطراب به سر می­برد، زیرا چنین می­پندارد که مرگ پایان­بخش تمام لذتها و کامیابی­های اوست و او را از علایق و دلبستگی­هایش، برای همیشه جدا می­سازد.

اسلام برای برطرف کردن این عامل، همواره حقارت و زبونی دنیا را گوشزد می­کند و به انسان هشدار می­دهد که دنیای فانی و زودگذر شایسته دلبستگی نیست. قرآن کریم دنیا را با تمام نعمتهایش ناچیز، و آخرت را برتر و بهتر معرفی می­کند:

 

«قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی» (نساء 77)‏

«به آنها بگو سرمایه زندگی دنیا ناچیز است و سرای آخرت برای کسی که پرهیزکار باشد بهتر است.»

  علی(ع) نیز با گذرا خواندن دنیا و جاودان خواندن آخرت، در همه انسانها این انگیزه را ایجاد می­کند که به دنیای زودگذر دل نبندند:

«ایها الناس انما الدنیا دار مجاز و الآخرة دار قرار»[5]

«ای مردم، دنیا سرای گذرا و آخرت خانه جاودان است.»

کسی که بر اثر تعالیم دینی، جهان آخرت را سرای برتر و لذایذ آن را ارزشمندتر از نعمتهای دنیوی بداند و  دلبستگی حقیقی او به جهان جاودان باشد، از اینکه با مرگ از لذتهای دنیوی محروم گردد، هراسی نخواهد داشت.

3- ترس از حسابرسی اعمال:یکی دیگر از علل ترس از مرگ، بیم از حسابرسی اعمال است.این عامل به آن گروه از انسانها اختصاص دارد که از یک سو به معاد اعتقاد دارند و از سوی دیگر از اعمال خویش راضی نیستند.بدیهی است که این دسته از گنهکاران به شدت از مرگ می­ترسند، زیرا می­دانند که با مرگ مهلت آنان به پایان می­آید و زمان کیفر اعمالشان فرا می­رسد. قرآن کریم از گروهی از یهودیان یاد میکند که به سبب اعمال زشتشان، هرگز آرزوی مرگ را نکرده و از مرگ هراسانند:

 

“وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِین”‏ (جمعه 7)

«ولی آنها هرگز تمنای مرگ نمی‏کنند به خاطر اعمالی که از پیش فرستاده‏اند، و خداوند ظالمان را بخوبی می‏شناسد.»

شخصی از امام مجتبی(ع) پرسید: به چه دلیل ما مرگ را ناخوشایند می­دانیم؟ امام(ع) پاسخ دادند:

 

“إِنَّکُمْ أَخْرَبْتُمْ آخِرَتَکُمْ وَ عَمَرْتُمْ دُنْیَاکُمْ فَأَنْتُمْ تَکْرَهُونَ النُّقْلَةَ مِنَ الْعُمْرَانِ إِلَی الْخَرَابِ”[6]

«زیرا شما آخرت خویش را (به دلیل گناهان و اعمال زشت) ویران ساختید و دنیای خود را آباد کردید و دوست نمی­دارید که از آبادی به ویرانی روید.»

اسلام برای خنثی کردن این عامل، همواره بر گشودگی در توبه و بخشندگی و توبه­پذیری خداوند تاکید می­کند. جرم و گناه انسان هر قدر هم که سنگین باشد، در صورت توبه حقیقی و جبران حقوق تضیع شده، قابل بخشایش است و ناامیدی از رحمت خدا، خود گناهی بس بزرگ شمرده می­شود. از سوی دیگر انسان بر اساس آموزه شفاعت می­تواند با ایجاد شایستگی و قابلیت لازم در خود، به شفاعت شفیعان در آخرت امیدوار باشد.[7]

نکته قابل توجه این که همه عوامل ذکر شده برای ترس از مرگ، ریشه در خود فرد دارند و مرگ به خودی خود برای انسان ترس­آو نیست. اگر انسان شناخت صحیحی از مرگ داشته باشد، دل از دنیا بکند و از اعمال زشت دست بردارند، نه تنها از مرگ هراسان نخواهد داشت بلکه رغبت به آن نیز پیدا می­کند چنانچه انسانهای معصوم، نمونه بارز این حالت­اند.  

 

برخوردهای گوناگون آدمیان با مرگ

برخورد انسانها با مرگ سه گونه است:

1-  پاره­ای از انسانها در زندگی دنیوی غوطه­ور شده، دل بدان خوش می­کنند، تا جایی که در خود هدفی جز رسیدن به متاع آن ندارند. این گروه همواره از یاد مرگ غافل­اند و هرگاه که به سببی از اسباب هشداردهنده به یاد مرگ می­افتند، می­کوشند که خود را از آن رها سازند. قرآن کریم در مورد این دسته از افراد می­فرماید:

“قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُم”‏(جمعه 7)

«بگو این مرگی که از آن فرار می‏کنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد»

2- گروه دیگر با یاد مرگ در قلبشان خوف و خشیت ایجاد شده، خود و اعمال خویش را برای آن آماده می­کنند. در واقع خوف این گروه از آن جهت است که مبادا بدون آمادگی و توبه کامل و توشه کافی پای به حیات پس از مرگ نهند.

3- دسته­ای دیگر پیوسته به یاد مرگ بوده مشتاق دیدار آن­اند، زیرا مرگ را زمان دیدار محبوب و رهایی از دنیا می­دانند. و اگر در این جهان مانند دیگران زندگی می­کنند به جهت خواست خداوند است و گرنه کمترین دلبستگی و رغبت به حیات دنیوی در آنان نیست. حضرت علی(ع) عشق خویش به مرگ را چنین بیان می­کند:

“والله لابن ابی­طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امّه”[8]

«سوگند به خدا انس پسر ابوطالب به مرگ بشتر از انس طفل به پستان مادر است.»

“فو الله ما ابالی دخلت الی لاموت او خرج الموت الی”[9]

«پس سوگند به خدا هیچ باکی ندارم از داخل شدن در مرگ یا اینکه ناگاه مرگ مرا دریابد.»

و در توصیف حال پرهیزگاران می­فرماید:

“و لولا الاجل الذی کتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم طرفة عین شوقا الی الثولب و خوفا من العقاب”[10]

«و اگر نبود اجل و مدتی که خدا برای ایشان تعیین فرموده از شوق ثواب و بیم عذاب چشم بر هم زدنی جان در بدنشان قرار نمی­گرفت»

از این روست که خداوند به یهودیان که ادعای دوستی خدا را می­کنند، می­فرماید که اگر صادق­اید مرگ را از خداوند خواستار شوند:

“قُلْ یا أَیُّهَا الَّذِینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِین»‏(جمعه6)

«بگو ای یهودیان! اگر گمان می‏کنید که شما دوستان خدا غیر از مردم هستید آرزوی مرگ کنید اگر راست می‏گوئید! (تا به لقای محبوبتان برسید»[11]

[1]. شریعتی سبزواری، محمد باقر، معاد در نگاه عقل و دین، قم، بوستان کتاب، چاپ ششم، 1380، ص68

[2]. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، موسسه سیدالشهدا، چاپ اول، 1369، ج9، ص215

[3]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، بیروت، موسسه الاعلمی، ص290، ح9

[4]. همان، ح8

[5]. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 203

[6]. علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ج6، ص129، ح18

[7]. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، طه، چاپ سوم، 1383، ج2، ص234-236

[8]. نهج البلاغه،‌ترجمه محمد دشتی، خطبه 5

[9]. همان، خطبه 54

[10]. همان، خطبه 184

[11]. دیوانی،‌امیری، حیات جاودانه، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، جاپ اول، 1376، ص142-144

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...