ترس

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

آیا ترس های کودکی خودتان را به خاطر می آورید؟ ترس از دیو، ارواح، ترس از خوابیدن بدون چراغ خواب در اتاقی تاریک و... ؟"

ترس حالتی هیجانی است که  وقوع خطری را هشدار می دهد و با  تغییراتی در بدن مانند: عرق کردن، لرزیدن،نفس نفس زدن و تپش قلب فرد را آماده ی فرار از آن موقعیت یا جنگیدن با آن می کند.

به نظر می رسد ترس های دوران کودکی، بخشی از جریان رشد انسان هستند و اغلب اوقات در اثر تجربه های ناشناخته ای که به نظر کودک تهدید کننده می آید ایجاد میشود، همچنین ممکن است کودک از چیزی که خواهر و برادر وی نیز می ترسند اظهار ترس کند.

علل مختلفی می توانند در ترس کودکان دخیل باشند. به عنوان مثال:

واکنش دیگر افراد  به وقایع و حیوانات

کودک با مشاهدة ترس شدید کودکان و بزرگسالان دیگر از مار، عنکبوت و...... ترس را از آانها می آموزد.

مشاهده یک واقعه ترسناک

مشاهده تصادف شدید ممکنست باعث شکل گیری خاطره ای ترسناک در ذهن کودک و در نهایت ترس از ماشین شود.

تنش ها و خشونت های خانوادگی

در همه ی خانواده ها گه گاه دعواهایی اتفاق می افتد، اما اگر این جدال ها دائمی باشد، کودک آنها را درونی کرده، ترس و بی ثباتی بخشی از زندگی او میشود.

اشاره به این نکته لازم است که ترس همیشه مشکل ساز و آسیب زننده نیست و حتی میتواند کمک کننده نیز باشد، چرا که باعث میشود کودک به شیوه ای صحیح عمل کند. به عنوان مثال ترس از آتش باعث اجتناب او از بازی با کبریت خواهد شد. همچنین ترس ها و نگرانی های کودک در طول رشد تغییر می‌کنند و او به تدریج یاد می‌گیرد تهدیدهای واقعی را از وضعیت‌های بی‌خطر تشخیص دهد.

 

ترس ها و نگرانی های کودک در سنین مختلف

0 تا 6 ماهگی: صدای بلند،عدم حمایت،محرک حسی شدید

6 تا9 ماهگی: غریبه ها، بلندی، محرک های جدید و ناگهانی

1سالگی: جداشدن از مراقبان،غریبه ها، توالت

2سالگی: تاریکی، موجودات خیالی، جداشدن از مراقبان، محرک های شنیداری

3 سالگی: محرک های دیداری، تاریکی، تنهایی، جداشدن از مراقبان

4سالگی: محرک های شنیداری، تاریکی، حیوانات دزدها، بیرون رفتن والدین در شب از خانه

5سالگی: آدم های بد،موجودات خیالی، آسیب دیدن خود و دیگران

 

چه زمان ترس های کودک نگران کننده است؟

ترس های کودک شما زمانی نگران کننده است که:

توانایی های کودک را مختل کند و او در انجام فعالیت های معمول و روزانه اش دچار مشکل شود.

دادن اطمینان خاطر به کودک بی فایده بوده و حتی گاه اوضاع را بدتر کند.

ترس ها مربوط به وضعیت یا محرک های عادی و غیر ترسناک باشد که آسیبی به او نمی زند.

 واکنش ترس موجب اجتناب کامل و گریز کودک از موقعیت ترسناک شود. به عنوان مثال کودکی که از رعد و برق می ترسد،روزی که احتمال بارندگی می دهد از خانه خارج نمی شود.

ترس کودک خاص مرحله ی  رشدی او نباشد. به عنوان مثال ترس کودک دبستانی از توالت های عمومی طبیعی نیست.

واکنش کودک غیر انطباقی و ماندگار باشد و کودک نتواند روش موثر کنار آمدن با محرک ترسناک را یاد بگیرد.

 

چگونه به کودک خود کمک کنیم؟

ترس های کودک خود را واقعی بدانید، هر چند به نظر شما پیش پا افتاده باشند.کودک شما آن ترس را واقعی احساس کرده و آن را دلیل نگرانی ها و اضطراب خود می داند.

راجع به ترس های کودک و راه های مقابله کردن با آنها با او صحبت کنید. کلمات اغلب نیروی بسیاری دارند که احساسات منفی را کم می کنند.

برای اینکه کودکتان را وادار کنید با ترس هایش مقابله کند او را با ترس هایش تحقیر نکنید،. به عنوان مثال گفتن: "ترس تو احمقانه است،هیولایی در کار نیست" اگرچه ممکن است باعث شود کودک شما آن شب به رختخواب برود اما ترس را در کودک رفع نخواهد کرد.

از کودکتان بخواهید ترس هایش را بین اعداد 1 تا 10درجه بندی کند. این درجه بندی باعث می شود کودک تا حدی به غیر منطقی بودن میزان ترس خود پی ببرد.

درصورتی که راه های پیشنهادی در بهبود و کاهش ترس کودکتان موثر نبود، به متخصصین و روانشناسان کودک مراجعه کنید، زیرا  احتمالاً کودک شما نیاز به آموزش راهبردهای جدید برای مقابله با ترس خود دارد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...