روایت افرادی که مرگ را به چشم دیده‌اند

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

می‌گویند؛ مرگ شتری است که در خانه همه می‌خوابد، اما گاهی این شتر، نخوابیده بلند می‌شود. جدایی روح از بدن، ورود به دهلیزی طولانی، پیش رفتن در تاریکی، رسیدن به نوری درخشان و ملاقات موجوداتی نورانی که با تلالو زیبایی می‌درخشند، روایت مشترک افرادی است که تجربه نزدیک به مرگ یا experience near to die"" را از سر گذرانده‌اند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه اصفهان، نشست علمی بررسی پیامدهای روان‌شناختی تجربیات نزدیک به مرگ، عصر روز گذشته(دوشنبه) با حضور اعضای هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان و دو نفر از افرادی که تجربه نزدیک به مرگ داشته‌اند در دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان برگزار شد.

 

هم‌نشینی مرگ با شور و اشتیاق زندگی

زهرا ایزدی خواه، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان با اشاره به اینکه اندیشیدن به مرگ، محوری‌ترین عامل وجود هیجان در زندگی افراد است، گفت: اگر مفهوم مرگ در زندگی وجود نداشت، تمامی شور و اشتیاق زندگی، رنگ می‌باخت.

وی با بیان اینکه اگر فرصت‌ها، بی نهایت بود، زندگی کردن ارزش خود را از دست می‌داد، اظهار کرد: انسان‌ها همواره از دوران نوجوانی و جوانی به دنبال یافتن دلایل آفرینش و مرگ هستند، آن‌ها مرگ را در اهداف دنیایی خود گم می‌کنند درحالی‌که مرگ واقعیت آشکاری است که در صورت پذیرفتن آن، زندگی به کاممان شیرین‌تر خواهد شد.

عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان افزود: نیستی و نبودن برای انسان دردناک است زیرا با تمایل او به جاودانگی و حس خودشیفتگی منافات دارد. همین تمایل به جاودانگی بود که داستان رانده شده آدم از بهشت را رقم زد.

وی با تاکید بر اینکه سبک زندگی انسان‌ها ترس از مرگ را به وجود می‌آورد، بیان کرد: انسان‌ها به طور معمول از دنیای پس از مرگ، نبودن، هیچ شدن و از دست دادن جسم‌شان واهمه دارند. اما بر اساس باور انسان‌گرایان، اگر انسان‌ها مفهوم مرگ را به طور کامل درک کنند، اضطراب‌ها و ترس‌های آن‌ها از بین می‌رود.

 

ترس از مرگ و میل به جاودانگی

ایزدی خواه با اشاره به مدلی در روانشناسی مبنی بر مراحل واکنش یک فرد در برابر یک مصیبت ادامه داد: توالی هیجانی افراد در مقابل یک مصیبت، ابتدا انکار، سپس خشم بسیار زیاد، پس از آن چانه زدن بر سر موضوع و در مرحله پایانی، افسردگی و پذیرش مصیبت است.

وی با بیان اینکه انسان زندگی اجتماعی خود را با ترس از مرگ آغاز می‌کند، اضافه کرد: تولید مثل، اختراعات و به طور کلی هر اقدامی که انسان‌ها برای جاودانه شدن یا ماندگاری نام خود انجام می‌دهند، در مقوله ترس از مرگ قرار می‌گیرد. حتی بسیاری از ترس‌ها و اختلالات روانی نیز به دلیل ترس از مرگ اتفاق می‌افتد.

عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان یاد آور شد: ساختار روان‌شناختی انسان با مرگ بزرگ می‌شود اما چگونگی برخورد و دیدگاه ما در رابطه با این واژه و هویت آن، نامفهوم است.

وی با اشاره به حدیثی مبنی بر اینکه اگر کسی خاک برزخ را ببیند به هیچ عنوان نمی‌خواهد که به این زمین برگردد، تشریح کرد: افرادی که مرگ را تجربه کرده، اما جان سالم به در برده‌اند، شیرینی زندگی را لمس می‌کنند، آن‌ها زندگی خود را اولویت بندی کرده و لذت زمان حال را به خوبی در می‌یابند.

 

تجربه نزدیک به مرگ؛ لمس زیبایی‌های زندگی

هم‌چنین محمدباقر کجباف، عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان در ادامه این همایش تجربیات نزدیک به مرگ را نقطه آغازین نزدیکی انسان به معاد دانست و اظهار کرد: تجربیات نزدیک به مرگ، افراد را به معاد نزدیک می‌کند که این نزدیکی در نهایت به زندگی زیبا و مفید منجر خواهد شد.

وی با اشاره به آیه «ای آدم تو می‌توانی روحت را از عالم ماده به عالم برزخ و از عالم برزخ به عالم قیامت حرکت بدهی» افزود: تجربه بعد از مرگ اگرچه هنوز با مخالفت‌هایی مبنی بر علمی نبودن این موضوع رو به رو است اما انسان، با افزایش درک خود نسبت به این مقوله به سیر روح انسانی در عوالم معنا، اطمینان می‌یابد.

این عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان با اشاره به آیه «موتو قبل ان تموتوا» بیان کرد: ما هر لحظه در حال مرگ هستیم. حتی علم فیزیک نیز در مباحث خود اثبات می‌کند که هر لحظه در بدن انسان سلول‌های بسیاری از بین رفته و تعدادی دیگر، جایگزین می‌شوند. پس با علم به این موضوع، ترس از مرگ و موهوم پنداشتن آن، بی معنا است.

وی با تقسیم بندی مفهوم مرگ در دو مقوله مرگ طبیعی و مرگ اختیاری، اظهار کرد: مرگ طبیعی می‌تواند در حال رفت و برگشت نیز باشد. مرگ طبیعی یا زیستی به اذن خدا قابل بازگشت است و زنده شده انسان در این نوع مرگ، ممکن است. مرگ اختیاری نیز تنها برای بندگان ویژه خدا اتفاق می‌افتد.

کجباف مفهوم روح را از زیر شاخه‌های بحث تجربه نزدیک به مرگ برشمرد و ادامه داد: روح مفهومی است که روانشناسان کمتر به آن پرداخته‌اند، زیرا در ابتدا مبحث روح را از شاخه‌های علم فلسفه می‌دانستند، اما امروزه روانشناسان به این نتیجه رسیده‌اند که یکی از ضروریات علم روانشناسی، شناخت روح است.

 

جای تو اینجا نیست...

در ادامه این همایش، طبیبی و رستگار که سال‌ها پیش، تجربه نزدیک به مرگ را از سر گذرانده بودند، حالات و ماجراهایی که در این تجربه بر آن‌ها گذشته بود را برای حاضران بازگو کردند.

رستگار که دو ماه از زندگی خود را در ICU در حالت کما به سر برده است، گفت: زمانی که به حالت کما فرو رفتم، کانالی در مقابل چشم‌هایم ظاهر شد، نمی‌دانم من به سمت آن حرکت می‌کردم یا او به سمت من، اما در انتهای کانال به نوری رسیده و دو حجم غیر قابل توصیف را مشاهده کردم.

وی ادامه داد: هیچ گفت و گویی صوتی بین من و آن دو حجم، انجام نشد اما پس از حس کردن جمله «چه کسی به تو گفت که به اینجا بیایی، جای تو اینجا نیست» به من تلقین شد. اگرچه با حالتی شیرین و دل‌پذیر به سمت آن‌ها رفته بودم، اما با حسی زجرآور و وحشتناک از آنجا رانده شدم.

سپس طبیبی که در یک سانحه تصادف، تجربه نزدیک به مرگ را از سر گذرانده است، تجربه‌ای شبیه به تجربه رستگار را عنوان کرد و افزود: پس از سانحه تصادف، مانند روحی بر بالای کالبد خود ایستاده و جسم خون آلود خود را نگاه می‌کردم.

وی در پاسخ به سوال ایزدی خواه مبنی بر اینکه در زمان مشاهده تن خون‌آلود و بی جان خود چه احساسی داشته است، بیان کرد: در آن زمان درکی از سرما و گرما نداشتم اما به خاطر انجام دادن یا ندادن برخی از کارها در زندگی‌ام، حسرت می‌خوردم.

 

آنجا زمان و مکان معنایی نداشت

طبیبی که تاکنون دو بار تجربه نزدیک به مرگ را از سر گذرانده است، اضافه کرد: در تجربه نزدیک به مرگ، ناخودآگاه به منازل اقوام و آشنایان برده می‌شدم، در این حالت زمان و مکان معنایی نداشت، گویی تمام آشنایانم را در یک زمان با هم دیده و حتی افکار آن‌ها را به خوبی می‌خواندم. تمامی لحظات زندگی‌ام را مو به مو می‌دیدم. البته جالب است که بدانید، تمامی این تجربیات در حدود یک یا دو ثانیه اتفاق افتاد.

رستگار با تایید صحبت‌های طبیبی ادامه داد: در تجربه نزدیک به مرگ، بعد مکانی از بین می‌رود، حسرتی را تجربه نکردم اما از بودن در آن محیط بسیار خوشحال بودم.

وی در پاسخ به اینکه آیا اکنون از زندگی خود لذت می‌برد یا خیر؟ عنوان کرد: اکنون زندگی‌ام گاهی با لذت و گاهی با دردناکی همراه است. به این اعتقاد رسیده‌ام که تک تک انسان‌ها، سلول‌های یک بدن هستند و درد یا شادی آن‌ها متعلق به همه است.

رستگار ادامه داد: همیشه از مرگ ترسیده‌ایم، اما این ترس به خاطر ناشناخته‌هایمان است. چنین نیست که انسان با مرگ فانی بشود، کسی باید پیدا شود و به این تفکر و دید ما نسبت به مرگ سمت و سو بدهد.

 

مرگ، قرین تولد است

وی در پاسخ به اینکه پس از تجربه نزدیک به مرگ، چه تغییراتی در زندگی او پیدا شده است، ادامه داد: پس تجربه نزدیک به مرگ به این نتیجه رسیده‌ام که مرگ، قرین تولد است، این یک نگاه عرفانی است. پس از این تجربه با رسالت بشر آشنا شده و به ماهیت و ریتم اصلی زندگی دست یافته‌ام.

طبیبی در خصوص تغییراتی که پس از تجربه نزدیک به مرگ در زندگی او پدیدار شده است، تشریح کرد: در گذشته فردی بسیار بداخلاق، کینه‌توز و شرور بودم تا حدی که به هیچ وجه از کسی عذرخواهی نمی‌کردم اما اکنون به باور و یقینی از زندگی رسیده‌ام که در عمق وجودم حک شده است.

رستگار در پاسخ به این سوال که آیا پس از این تجربه، مذهبی‌تر شده‌اید یا خیر؟ اظهار کرد: باید دید تعریف شما از مذهب چیست. به دلیل برخی از مسایل قادر به شرح ایده های خود نیستم اما به طور کلی می‌توان گفت با حقیقتی آشنا شده‌ام و به تعریف‌هایی خودم از دین دست یافته‌ام.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...