کاترین ویورلی
نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی در سایه روشن » تجربه نزدیک به مرگ | ۰۵ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۵:۳۲ | ۰ دیدگاهکاترین ویورلی از شهر کانبرا در استرالیا نتیجه ای را که طی عمل جراحی آزموده برایمان ارسال کرده است . این تجربه به اواخر سالهای 1960 بر می گردد که طی آن روح کاترین به بهشت رفته بود. این سفر به بعد بالاتری بود که کاترین به این ترتیب از آن یاد می کند: وقتی در بیمارستان بستری شدم میدانستم که بیماریم وخیمتر از آن است که پزشکان میگفتند.
دو انترن مشغول آماده کردن من برای جراحی بودند و همانطور که برای بعد از عمل برنامه می چیدند با هم صحبت می کردند . فکر می کردم که چقدر جوانی خوب است و چقدر انسان راحت می تواند به آینده فکر کند و نقشه بکشد . در آن زمان چهل و نه ساله بودم و بسیار بیمار . احساس می کردم به پایان زندگی ام نزدیک می شود.کاترین به یاد می آورد که از او خواستند تا شمارش معکوس کند که ناگهان دچار سرگیجه شد . صدایی مثل ترک خودن می شنیدم . صدایی مثل مچاله کردن کاغذی ضخیم . سپس به نظرم آمد که همانند بادکنکی در انتهای یک نخ در هوا شناورم . واقعا این بهترین تشبیهی است که می تواند آن احساس را تفهیم کند . دقیقا مثل یک بادکنک درخشان بودم که توسط طنابی نقره ای به بدنم متصل بودم . بدنم را در پایین می دیدم و آن دو انترن جوان هنوز درباره برنامه های شبشان با هم صحبت می کردند . سپس جراح را دیدم دکتر گلاسر از انتهای راهرو می آمد و آخرین پک را به سیگارش زد و آن را در زیر سیگاری ای که پر از شن های سفید بود خاموش کرد . او در کنار من ایستاده و نگاهی به من می انداخت . سپس دوباره مرا با دفت نگاه کرد و به نظر خیلی عصبانی می آمد . سر آن دو انترن فریادی کشید و طوری به آنها ناسزا گفت که گویی آن دو پسرهای کوچک و شیطانی بودند.با صدای داد و فریاد از پرستاران دوان دوان وارد شدند و بدن مرا روی چرخ به سمت اتاق عمل بردند
آن نه! پیش خود فکر کردم باید اتفاقی افتاده باشد و به همین دلیل است که من این بالا شناورم . باید در حال مرگ باشم
کاترین می گوید که در آن لحظه بیاد شوهر و دو دخترش وندی و تری افتاد
احساس غم داشتم نه برای خودم بلکه برای آنها. کاترین از فاصله ای دور صدای دکترش را می شنید که سر بقیه کارکنان داد می زد اما میل نداشت به اتاق عمل برود و بفهمد آنجا چه خبر است . هیچ گونه ناراحنی یا دردی نداشتم . به نحوی حس می کردم که با تمام آن درد و رنج دیگر کاری ندارم . نمی توان گفت که آنچه سرم می آمد برایم بی تفاوت بود ولی نسبت به آنچه بر سر بدن فیزیکی ام می آمد بی تفاوت بودم
سپس کاترین صدای نواختن ناقوس هایی را شنید . شبیه آنچه معمولا موقعه تشییع جنازه به گوش می خورد . آنموقع فکر کرد که بله او واقعا مرده است . ناگهان صدایی عمیق شنید : نه هنوز احساس کردم بالاتر و بالاتر کشیده می شود و همانند تیری در آسمان رها شدم . اینک کاترین می دانست که دیگر درخشان نیست بلکه به نظرش رسید که دوباره همان بدن فیزیکی همیشگی اش را داراست . در مقابل او چندین هیکل نورانی دیگر در لباس هایی درخشان ایستاده بودند
به نظرم آمد که موجوداتی با نور درونی می درخشند. از دید من آنها همانطور بودن که همیشه فرشتگان را تصور می کردم فقط فاقد بال بودند.کاترین برای لحظه ای به سکوتی عمیق فرو می رفت و گفت پس من مرده ام؟ مگر نه؟ یکی از آن موجودات آسمانی با صدایی مهربان و موسیقی وار جواب داد : عزیزم تو می توانی مدتی نزد ما باشی ولی بعد باید برگردی کاترین به خاطر می آود که در آن تجربه آسمانی دشتهایی سبز و درخشان و جویبارها و نهرهایی را دیده بود .به یاد دارم که تعجب کرده بود که بهشت چقدر زیباست و درست در همان لحظه به طور منطقی فکری به سرم خطور کرد که اگر در بهشت هستم پس باید پدر و مادرم را ملاقات کنم . در یک چشم به هم زدن پدر و مادرم در کنارم بودند و هر سه ما از شوق پیوند دوباره گریستیم . هیچ کدام از آنها به پیری زمانی که فوت کرده بودند نبودند.آنها دقیقا همان ظاهری را داشتند که از زمان کودکی یا دوران بلوغم به خاطر داشتم
برای کاترین مثل آن بود که ساعت ها حنی روزها با آنها در آنجا بوده است . سپس فرشته نزد او آمد و اطلاع داد که وقت آن رسیده است که او مراجعت کند . به محض این که آن فرشته این را گفت دوباه کنار سقف اتاقم در بیمارستان شناور بودم.پدر روحانی گالوین آخرین دعاها را بالای سرم می خواند و از این صحنه بسیار شوکه شدم . شوهرم و دخترهایم می گریستند و خواهرم دانا نیز آنجا بود . پرستاری سمت چپ تختم ایستاده بود و نبضم را می گرفت. دوباره کاترین همان صدای عمیق را شنید که به او می گفت : هنوز زمان تو فرا نرسیده است . دوباره همان صدای ترک خودن عجیب را شنیدم و اطرافم مثل خودن قرمز شد و دوباره متوجه شدم که به بدنم بازگشته ام
کاترین از درد بیماری و جراحی ناله می کرد و وقتی چشمانش را باز کرد همه به او لبخند زدند.کشیش گالوین گفت:درود به حضرت مریم و تمام مقدسات کیتی نزد ما برگشت . و از پرستار خواست که دکتر گلاسر را برای معاینه خبر کند
کاترین به محض اینکه قدرت تکلم پیدا کرد ماجرای سفرش را به آسمان و ملاقات با پدر و مادرش را برای همه تعریف کرد.کاترین دریافت چرا هیچ کس از داستان او تعجب نکرده بود:بعد از جراحی دکتر گلاسر فقط چند ساعت امید به زندگیم داشت . شوهرش کشیش گالوین را خبر کرده بود که دعاهای احتضار را برایم بخواند زیرا امکان زنده ماندنم اصلا وجود نداشت
مطمئنم که این تجربه و این سفر آسمانی واقعیت داشته است و مطمئنم خانواده ام مرا باور دارند
- درخت موضوعات
- نظر و دیدگاه نویسنده
-
آرماگدون
- اطلاعات عمومی
- نویسنده با دیدگاه اسلامی
- سوالاتی برای بحث و چالش
- شیطان پرستی، جبهه مقابل
- سومین معبد سلیمان
- ستاره دنباله دار
- نویسنده بدون دیدگاه مذهبی
- نویسنده با دیدگاه مسیحی
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- استیگماتا
- پیشبینیها
- مسجدالصخره
- مریم مجدلیه
- کشف مقبره
- کفن تورین
- جبر و اختیار
- گوساله سرخ موی
- تطابق با زمانه جاری
- انقلاب مهدی
- خدا
- شیطان
-
سایه روشن
- آب حیات
- ناشناخته
- رمزگشایی
- رد پا
- پیش بینی
- پدیده اسرارآمیز
- پدیده های نادر
- نماد
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- ناپدید شدن
- ربوده شدگان
- مثلث برمودا
- مومیایی
- موجودات ساخت دست بشر
- موجودات ناشناخته
- موجودات عجیب
- موجودات افسانه ای
- معماهای حل نشده
- معماهای بدون توضیح
- ریاضیات باستان
- رویا
- مرگ
- تک خبرهای منحصر به فرد
- زیست فرازمینی
- زنده شدن
- زمزمه تائوس
- تله پاتی
- تسخیر
- ترس
- تناسخ
- تک شاخ
- تجربه نزدیک به مرگ
- سال 2022
- تابلو
- سوالات بی پاسخ
- شکاف زمان
- شهاب
- صدای عجیب
- سنگ های متحرک
- صندوق عهد
- سمبل
- مرموز
- ماموت
- آدم فضایی
- در انتظار پاسخ
- فضانوردان باستان
- فاطیما
- اتفاق عجیب
- اعتدالین
- انسان نما
- احتراق خود به خودی
- دو رگه
- بشقاب پرنده
- فسیل و سنگواره
- بیگانگان فضایی
- عجیبتر از علم
- برخورد با زمین
- بچه های چشم سیاه
- اسرار دریا
- آشناپنداری (دژاوو)
- عالم مُثُل
- آدمخوار
- فرشتگان
- گنج
- ماده عجیب
- جن
- لویاتان
- کودک وحشی
- خواندن افکار
- خوابگردی
- کشتی نوح
- کشتی ارواح
- کشفیات جدید
- کشف عجیب
- جالب ترین کشفیات
- قبرستان
- جادو
- هیپتونیزم
- حیوانات ناشناخته
- حس ششم
- حوادث بدون توضیح
- همزاد
- هالووین
- غار
- دایناسور
- افسانه
- اسرارآمیز
- اسرار باستان
- بارانهای عجیب
- چالشهای فیزیک
- پیشگویی
-
تمدنهای خاموش
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- تمدنهای خاموش اروپایی- هیتی
- تمدنهای خاموش آمریکایی- مایا
- تمدنهای خاموش آمریکایی- آزتک
- تمدنهای خاموش آمریکایی- اینکا
- تمدنهای خاموش آمریکایی- اولمک
- تمدنهای خاموش آمریکایی- پرو
- تمدنهای خاموش - آتلانتیس
- تمدنهای خاموش ایرانی - جیرفت
- تمدنهای خاموش ایرانی - شهر سوخته
- تمدنهای خاموش ایرانی - عیلام
- تمدنهای خاموش ایرانی - تپه مارلیک
- تمدنهای خاموش آسیا - مرو
- نازکا
- بناهای نمادین
- اساطیر
-
موجودات ناشناخته
- نظر و دیدگاه نویسنده
- حیطه فیزیک - اژدها
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - مدیوم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - کالبد اختری
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اکتوپلاسم و تلپلاسم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اکتوپلاسم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اثیر
- حیطه متافیزیک - روح
- حیطه فیزیک - سیمرغ
- حیطه فیزیک - پری
- حیطه فیزیک - یتی
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - مرد بالدار
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - خروس تخم گذار
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - پاگنده
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - ال چوپاکابرا
- حیطه فیزیک - غول
- حیطه فیزیک - دراکولا
- حیطه فیزیک - زامبی
- حیطه متافیزیک - بختک
-
عجایب هفتگانه
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- عجایب هفتگانه قدیم - هرم جیزه
- عجایب هفتگانه قدیم - معبد آرتمیس
- عجایب هفتگانه قدیم - باغهای معلق بابل
- عجایب هفتگانه قدیم - آرامگاه هالیکارناسوس
- عجایب هفتگانه قدیم - فانوس اسکندریه
- عجایب هفتگانه قدیم - غول رودس
- عجایب هفتگانه قدیم - مجسمه زئوس
- عجایب هفتگانه جدید - چیچن ایتزا
- عجایب هفتگانه جدید - مجسمه مسیح برزیل
- عجایب هفتگانه جدید - کولوسئوم
- عجایب هفتگانه جدید - دیوار چین
- عجایب هفتگانه جدید - ماچوپیچو
- عجایب هفتگانه جدید - پترا
- عجایب هفتگانه جدید - تاج محل
-
دانلود Adobe Photoshop
v18.1.1.252 -
دانلود Windows 8.1
June 2017 96/4/2 -
دانلود IDM
6.28 Build 17 96/5/15 -
دانلود Telegram
1.1.19 -
دانلود Google Chorme
60.0.3112
-
ZOOMED_MAP
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۵۰ -
Nazca_Tupu_Llave_Key
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۸ -
Nazca_Triangle Spiral
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۷ -
Nazca_TheCrab_Mosquito_Bee_Butterfly
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۵ -
Nazca_The_Tight_Spiral
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۳
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
نظرات
ارسال نظر