خاطرات پس از مرگ از زبان هنرپیشگان (1)

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

بازیگر زنی که در فیلم های کلاسیک بازی می کرد و در سریال پزشک دهکده نقش دکتر کوئین را داشت، در 36 سالگی دچار سرماخوردگی شدید شد و در اثر حساسیت ....

 در پزشکی نوین، بسیار اتفاق می‌افتد که بیماری، دچار مرگ موقت شده و پس از اندک زمانی دوباره به زندگی بازمی‌گردد.

این بیماران در تمام مدت مرگ موقت خود، یک سری از خاطره‌ها را تجربه می‌کنند که به آنها ( NDE (‌near death experience یا تجربیات نزدیک مرگ می‌گویند .NDE ممکن است در بزرگسالان ویا کودکان اتفاق بیافتدویک نکته مهم این است که لازم نیست فرد از لحاظ فیزیکی مرده باشد(قطع تنفس یا قلب)تا NDE را تجربه کنند بلکه این تجربیات ممکن است تحت شرایط متفاوتی که زندگی با تهدید مواجه است رخ دهد.این شرایط ممکن است شامل یک تصادف غیر کشنده ترافیکی یا یک اتفاق یا تصادف در حین کوهنوردی ویا هنگام تولد یک فرزند باشد.

در مورد این نوع از تجربیات، نکات مبهم بسیاری وجود دارد و تحقیقات بسیاری بر روی این خاطرات در حال انجام است اما یکی از نکات جالب در مورد این تجربیات این است که صرفنظر از نوع فرهنگها، ادیان و نژادهای انسان، این خاطرات ماهیت و کیفیت مشابهی داشته و در بسیاری از افراد یکسان است .

آنچه که واضح ومبرهن استNDE یک توهم یا عدم توانایی یا کارایی مغزی نیست بلکه یک تجربه واقعی است . زمانیکه از تجربه کنندگان سوال می گردد که آیا این تصاویری که دیده اید همانند خواب بوده متفق القول جواب منفی می دهند. تمام این تجربیات بطور وسیع و مستند در فرهنگ پزشکی ثبت شده است .لذا کسانیکه بهNED به دیده شک وتردید می نگرند هرگز قادر به یافتن یک توصیف بیولوژیکی یا فیزیولوژیکی در آینده نخواهند بود.در این صفحه ما تعدادی از این خاطرات را در افراد مشهور مرور می‌کنیم .

 

 جین سیمور ( jane seymour)

بازیگر زنی که در فیلم‌های کلاسیک بازی می‌کرد و در سریال پزشک دهکده نقش دکتر کوئین را داشت، در 36 سالگی دچار سرماخوردگی شدید شد و در اثر حساسیت به تزریق آمپولپنی سیلین دچار ایست قلبی گردید.

او اینگونه می‌گوید : من بدن خود را ترک کردم. من میتوانستم خودم را در تختخواب ببینم. عده‌ای دور و بر من جمع شده بودند. به یاد می‌آورم که آنها سعی می‌کردند تا من را به زندگی بازگردانند .

من در بالای آنها بودم و از گوشه اتاق به پایین نگاه می‌کردم . آنها سوزنها را به بدن من می‌زدند و سعی می‌کردند تا من را پایین نگاه دارند .

به یاد می‌آورم که تمام زندگی من از پیش چشمانم گذشت اما در آن لحظه به بردن جایزه و چیزهایی شبیه به این فکر نمی‌کردم .

 تنها چیزی که نگران آن بودم این بود که می‌خواستم به زندگی برگردم چون نمی‌خواستم کس دیگری از بچه‌هایم مراقبت کند .

من در چنین افکاری غوطه ور بودم " نه، من نمی‌خواهم بمیرم. من برای ترک کردن بچه‌هایم آماده نیستم "

سپس در آن هنگام به خدا گفتم " اگر تو آنجا هستی، خدایا، اگر تو واقعا وجود داری و اگر من زنده بمانم، هیچوقت دوباره نام تو را بیهوده نخواهم آورد ".

با اینکه برای حدود سی ثانیه مرده بودم، می‌توانم به یاد بیاورم که از دکترم خواهش می‌کردم تا من را به زندگی برگرداند. من اراده کرده بودم که نمیرم . سپس ناگهان جین خود را در بدن خودش یافت .

 الیزابت تایلور (Elizabeth Taylor )

 بازیگر زن اهل انگلیس، از هنگامی‌که روی تخت عمل جراحی مرده بود می‌گوید. او به یاد می‌آورد که از داخل یک تونل به سمت یک نور روشن سفید رنگ می‌رفت. در برنامه‌ی لاری کینگ در شبکه CNN، ستاره افسانه‌ای هالیوود می‌گفت که چگونه برای پنج دقیقه بر روی تخت اتاق عمل مرده بود .

خانم تایلور می‌گفت که او از نظر بالینی مرده بود وروح" میشل تاد "، یکی از شوهران قبلی‌اش که در گذشته عاشق او بوده است را دیده است . او می‌خواست که با تاد بماند ولی، تاد به او گفته است که کاری بر عهده الیزابت است و زندگی منتظر او است، "سپس او من را به سوی زندگی کشاند ".

برای احیای خانم تایلور و بازگرداندن او به زندگی یازده نفر از پزشکان و پرستاران تلاش کردند. وقتی که من نور را دیدم به من گفته شد که مرده ام. واقعاً گفتن و شرح دادن آن برای من مشکل است، به خاطر اینکه آن صدا حالتی باستانی داشت .

این در حدود پنجاه ثانیه پایانی اتفاق افتاد و من پس از آن "تاد" را دیدم . ( تاد همسر سوم تایلور بود که در یک حادثه هوایی در سال 1958 کشته شده بود ).

وقتی من به آنجا برگشتم حدود یازده نفر در آن اتاق بودند.من برای حدود پنج دقیقه رفته بودم . آنها من را به زندگی فرستادند تا مرگ من را به عنوان یک اخطار بر روی دیوار بچسبانند !

من این جریان را به بقیه مردم گفتم و پس از آن به گروه دیگری از مردم و پس از آن فکر کردم " وای، آن صداها واقعا ترسناک بودند "، من فکر کردم بهتر است چیزی نگویم.

برای مدتی طولانی، من چیزی درباره آن نگفتم و هنوز هم برای من مشکل است که درباره آن حرف بزنم . اما من آن را با بیماران مبتلا به ایدز درمیان گذاشتم چرا که من از مرگ نمیترسم چون آنجا بودم.در یک مصاحبه دیگر با مجله ایدز "لیز" NDEخود را دوباره شرح داد : من داخل آن تونل رفتم، نور سفید و مایک ( تاد ) را دیدم . گفتم مایک، هر جا که تو هستی من هم می‌خواهم آنجا باشم و مایک گفت نه عزیزم، تو باید برگردی، کارهای مهمی‌است که تو باید انجام دهی . تو نباید تسلیم مرگ شوی .

تحقیقات بر رویNDE از این جهت بسیار مشکل است که معمولاً در این موارد فرد دچار مرگ موقت شده و دستگاهی که بتواند این خاطرات را ببیند یا اندازه گیری کند در حال حاضر وجود ندارد .

تا به حال تحقیقات فقط بر اساس خاطرات افرادی که این تجربه را داشته‌اند انجام شده است و همچنان ادامه دارد .

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...