تجربه های نزدیک به مرگ

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

مرگ، کلمه ای که در میان انسانهای این دوره و زمان کمتر کسی است که با شنیدن آن پشتش نلرزد. آیا براستی مرگ اینقدر وحشتناک است که انسانها اینطور از آن می ترسند. چه اتفاقی در هنگام مرگ برای فرد می افتد ؟ روح چه مراحلی را بعد از مرگ طی می کند؟راز واقعی پدیده مرگ چیست؟

بزرگترین عاملی که سبب ترس انسان از مرگ است، بی اطلاعی و یا احیانا" مسایل خرافی در مورد آن است. البته ما می توانیم در مورد مرگ تا حد درک خود بحث کنیم. چون اصولا" واقعیتهایی در دنیای روحی و ابعاد دیگر وجود دارد که قابل درک ما و شبیه سازی آن با نمونه های مادی نیست.عارفان و انسانهای مقدس هم که به ابعاد بالاتر دست یافته اند، بدلیل اینکه توصیف کامل این ابعاد با کلمات زمینی مشکل است، نمی توانند آنرا برای مردم عادی به زبان مادی بیان کنند. در واقع درک کامل این پدیده زمانی میسر است که فرد دقیقا" در همان ابغاد قرار گیرد و تجارب روحی را آشکارا لمس کند.

براستی برای اموات که درگورستانها علی الظاهر به آرامی خفته اند چه اتفاقاتی می افتد؟ آیا سرو صداهایی با فرکانس خاص موجود است که ما با رنج و محدوده شنوایی خود قادر به شنیدن آن نیستیم؟

اگر مبحث قبلی را در مورد کالبدهای مختلف انسان مطالعه کرده باشید، ملاحظه فرمودید که ابعاد وجودی انسان و مکانیسم هستی وی چگونه است. نکته ای که باید گفت این است که انسان برای تکامل باید و باید که ازتمام این کالبدها بگذرد و سطوح ارتعاشی مربوط به این کالبدها را درک کند. هدف اصلی مراقبه هم همین است. یعنی شخص مراقبه می کند و کم کم سطح ارتعاشی خود را بالا برده از ابعاد ارتعاشی گوناگون می گذرد تا به بالاترین آنها که همان کالبد فوق علی است دست یابد و قادر به درک این کالبد شود. عارفان و انسانهای کامل از هر مذهب و مرامی از این مراحل عبور می کنند. دقت شود که فرد باید از تمام سطوح عبور کند تا به بالاترین سطح وجودی دست یابد. گاها" ممکن است افرادی به سطحی از این سطوح دست یابند.مثلا" تا کالبد نسیانی (حالت توقف فکر) برسند که حالت خلا و بی فکری کامل است و خصوصیات خاص خود را دارد. ولی باید گفت که حتی اگر فردی به این مرحله هم برسد یک عارف یا نسان کامل نیست. " انسان کامل کسی است که از سطح کالبد نسیانی هم عبور کند و به مروارید آبی برسد و بعد قادر به مشاهده تثبیت آن و گسترش آن بوده باشد .در این حالت اصطلاحا" همه چیز جلوه ای از نور خدا و از جنس همین مروارید آبی دیده می شود. در این حالت وابستگی روح به کالبد فقط از طریق همین مروارید آبی است. تنها رشته ای که انسان کامل را به زمین بند می کند و فرد حتی با اراده خود قادر به گسستن این رشته و پرواز روح به ابدیت است(مرگ آگاهانه).در اینجا ما مرگ را در دو حالت بررسی می کنیم:

1-مرحله رسیدن مرگ و تحولات ناشی از آن

2-مراحل بعد از مرگ و ابعادی که باید طی شود.

 

باید به این مهم اشاره کرد که انسانهای عادی که این سطوح (کالبدها) را تجربه نکرده اند، باید بعد از مرگ آنرا تجربه کنند و بسته به میزان وابستگی و نیز کارماهایی که انباشته کرده اند، در سطوح مختلف می مانند تا سطح مورد نظر تصفیه شود و فرد بتواند به مراحل بالاتر صعود کند. متاسفانه افراد زیادی هستند که در برخی سطوح بدلیل فراوانی کارما و عدم تصفیه تا مدتها ی بسیار بسیار زیادی که شاید با مقیاسات زمینی صدها و صدها سال باشد می مانند تا وقتی که شایستگی ورود به سطوح دیگر را پیدا کنند.بهترین و سریعترین حالتی که ما قادر به تصفیه این کالبدها هستیم همین زندگی مادی و زمینی است . به همین خاطر گفته می شود که زندگی مادی نعمتی است که به فرد برای تکامل داده می شود. یک لحظه زمان در دنیای فیزیکی شاید با صدها سال د ردنیای روحی برابری کند.(الته پارامتر زمان را در دنیای دیگر نداریم ولی برای درک صحیح معادل زمانی گفته می شود).جمله معروف ((بمیرید قبل از آنکه بمیرید)) هم دقیقا" به همین مهم اشاره دارد.

پس با کمک این نکته مهم می توان گفت که ((در دنیای دیگر ارواحی وجود دارند که صدها سال است در سطوح پایین به سر می برند و هنوز نتوانسته اند(شاید اصلا" نتوانند-مثل افراد که ملعون ابدی هستند)شایستگی صعود به سطوح بالاتر را داشته باشند.

اما باید در ابتدا گفت که در لحظه مرگ چه اتفاقی می افتد . ما برای توضیح این مهم به گفته دانشمندان روحی استناد می کنیم. شخص در لحظات اولیه مرگ آرام آرام از اشیائ مادی و افرادی که اطراف او هستند دور می گردد و در این حالت و ی در حال ورود هر چه بیشتر به دنیای روحی است. اشخاصی که در حال مرگ هستند، اقوام و دوستانی را که کنار آنها نشسته اند می بینند و حتی صدای آنها را می شنوند اما کم کم قیافه ها و اشکال و تصاویر محو و محوتر می گردد و صداها ضعیف و ضعیفتر می شود تا اینکه فرد نه صدایی می شنود و نه تصویری می بیند و در این حالت روح اصطلاحا" از دنیای مادی خارج شده و گفته می شود که علایم حیاتی در افراد از بین رفته و فرد مرده است .

بگذارید لحظه مرگ را دقیقتر توصیف کنیم.من مرگ افراد را به سه گروه تقسیم می کنم :

1-عده ای که مرگی آسوده دارند

2-عده ای که مرگی سخت دارند و تشنجات زیادی را تحمل می کنند

3-عده ای که مرگ ناگهانی دارند(مثل سکته یا تصادفات ناگهانی)

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...