تجربه نزدیک مرگ، چیست؟
نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی در سایه روشن » تجربه نزدیک به مرگ | ۰۵ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۴ | ۰ دیدگاهدر مصاحبه با افراد مختلف در چند کشور، ویژگیهاى مشترک «تجربیات نزدیک مرگِ» آنان طبقهبندى شده است. بروز یک یا چند تا از این ویژگیها، معرّف «تجربه نزدیک مرگ» است که از این پس، آن را «ت.ن.م» مىنامیم
احساس مُردن
بسیارى از مردم تشخیص نمىدهند که تجربه ویژهاى دارند که ربطى به مرگ دارد. آنها مىبینند از ارتفاعى در بالاى بدنشان به بدن خود نگاه مىکنند و یکباره احساس ترس و یا حیرت و سردرگمى مىکنند. یک بانوى 65 ساله ساکن شیکاگو پس از ایست قلبى مىگفت: «به سختى مىتوان این مطلب را توضیح داد. من لحظاتى را احساس کردم که در آنها دیگر من همسرى براى شوهرم نبودم؛ مادر بچههایم نبودم؛ فرزند پدرم هم نبودم. من فقط و فقط خودم بودم»
آرامش و نبودن درد
زمانى که روح بیمار در بدن خود است، درد شدیدى را احساس مىکند؛ امّا هنگامى که بندها پاره مىشوند، احساس کاملاً واقعى از آرامش و تسکین بروز مىکند. یک بانو که پس از تصادف اتومبیل از نظر پزشکى مرده بود، مىگفت: «به نظر مىآمد رشتههایى که مرا به جهان متصل کرده بودند، گسستهاند. از آن به بعد، احساس ترس نداشتم و بدنم را احساس نمىکردم و سر و صداهاى پزشکان و پرستاران را مىشنیدم که در اطراف من مشغول کار بودند؛ ولى همه اینها بىمعنا بودند»
تجربه خروج از بدن
در این مرحله، فرد احساس مىکند که بالا مىرود و از آنجا به بدن خود نگاه مىکند. در اغلب افراد، وقتى که این امر اتفاق مىافتد، آنها احساس مىکنند که نوعى بدن دارند، هرچند که در بدن فیزیکى (مادّى) خود نیستند. بدن روحانى (قالب مثالى)، داراى شکل و ترکیبى غیر از بدن فعلى ماست؛ ولى آنان نمىتوانند شکل آن را توصیف کنند. یک بیمار، پس از شوک دارویى مىگفت: «مىتوانستم از بالا به کالبدم در پایین نگاه کنم که روى تخت بیمارستان بودم و پزشکان و پرستاران با عجله به فعالیت مشغول بودند. پس از آن، ناگهان وارد جسمم شدم. خوب به یاد دارم که پس از اینکه بیدار شدم به پایین تخت نگاه مىکردم تا خود را از آنجا پیدا کنم
تجربه گذر از دهلیز
این مرحله، پس از جدایى روح از بدن رخ مىدهد. در این لحظه دهلیز یا تونلى براى افراد تجربه کننده باز مىشود و آنها به درون تاریکى به پیش رانده مىشوند و به درون فضایى تاریک، شروع به حرکت مىکنند و در پایان به یک نور بسیار روشن مىرسند. برخى از افراد به جاى دهلیز از پلکان بالا مىروند و برخى نیز خود را در عبور از درهاى پرجلال و جبروتى دیدهاند که نماد مشخصى از گذرگاهى به عالمى دیگر به نظر مىرسیدند. بعضى در عبور از دهلیز، یک صداى زوزه و یا صداى همهمه یا نوسان و لرزش برق یا زمزمهاى را مىشنوند. در منظره جلوى تصویر، افرادى در حال مرگ دیده مىشوند. اطراف آنها را ارواحى احاطه کردهاند که سعى دارند توجه آنها را به بالا معطوف کنند. آنها از درون یک دهلیز تاریک گذرکرده، به نورى راه پیدا مىکنند و در حال ورود به این نور، احساس احترام نسبت به آن دارند. این دهلیز از لحاظ درازا و پهنا، بىنهایت و مالامال از نور است
این مرحله را مردى امریکایى اینگونه تجربه کرده است: «مشغول بازى گلف بودم که ناگهان توفان شد و گلولهاى از نور به کالبد من اصابت کرد. سپس خودم را بالاى کالبدم دیدم. پس از مدّتى احساس کردم بدنم به سوى تونلى کشیده مىشود. احساس مىکردم که به سرعت به طرف جلو حرکت مىکنم و بعد از آن، داخل تونلى قرار داشتم و شاهد نورى در دهانه خارجى آن بودم که لحظه به لحظه بزرگتر و بزرگتر مىشد»
رؤیت افراد نورانى
هنگامى که فرد در درون دهلیز جاى مىگیرد، موجوداتى نورانى را ملاقات مىکند. آنها با تلألؤ زیبایى مىدرخشند؛ تلألؤى که به نظر مىآید در همه چیز نفوذ کرده، شخص را با عشق و محبّت فرا مىگیرد؛ امّا علىرغم شدت درخشندگىاش چشم را ناراحت نمىکند
در این مرحله شخص با دوستان و اقوام خویش که قبلاً مردهاند، ملاقات مىکند. گاهى اوقات افرادى صحبت از شهرهاى زیباى نورانى مىکنند که شکوهى توصیفناپذیر دارند. در این حالت، ارتباطات از طریق کلمات - به گونهاى که ما با آن مأنوسیم - صورت نمىگیرد؛ بلکه از طریق تلهپاتى (ارتباط ذهنى) و بدون رد و بدل شدن الفاظ انجام مىشود که بلافاصله (بدون گذشت زمان) فهمیده مىشود
پسر دهسالهاى که بر اثر ایست قلبى، ت.ن.م را چشیده بود مىگفت: «در قسمتهاى انتهایى تونل به انسانهایى برخورد کردم که از کالبد آنها نور تابیده مىشد، مانند آباژورها. من هیچ کدام از آن انسانها را نمىشناختم ولى همه آنها به شدّت و عاشقانه مرا دوست داشتند
رؤیت موجود نورانى برتر
فردى که ت.ن.م داشته، معمولاً یک موجود نورانى برتر را ملاقات مىکند که در نظر او مقدّس است. این امر، چنان است که برخى مىخواهند براى همیشه با او باشند؛ امّا نمىتوانند و کار موجود نورانى آن است که آنها را به مرور کردنِ زندگى گذشتهشان قادر سازد. سپس توسط موجود نورانى به آنها گفته مىشود که باید به بدن خاکى خود بازگردند
یک بانوى میانسال در مورد این تجربه، در زمان کودکى خود چنین مىگوید: «در آن لحظات، خود را در یک باغ بزرگ مملو از گل یافتم. داشتم به اطراف نگاه مىکردم که کالبد نورانى را مشاهده کردم. این باغ، فوقالعاده نورانى، با طراوت و زیبا بود؛ ولى در مقایسه با موجود نورانى، بسیار بىفروغ و رنگ پریده به نظر مىرسید. من احساس مىکردم که شدیداً از سوى آن کالبد نورانى مورد عنایت و محبت هستم. این، بهترین و جالبترین احساسى بود که در عمرم با آن مواجه شدم و هنوز این خاطره را به یاد دارم
مرور کردن زندگى
در این تجربه، معمولاً کل زندگى فرد در پیش چشم او حاضر است و در واقع، مرورى بر زندگى گذشته صورت مىگیرد. چشماندازى فیلم گونه، رنگى و سه بعدى از تک تک همه کارهایى که فرد در زندگىاش انجام داده، در پیش رویش وجود دارد. در این حالت، فرد، نه فقط هر عمل خویش، بلکه حتّى اثرات هر یک از اعمال خود را بر روى افرادى که در زندگى در اطرافش بودهاند نیز درک مىکند. مثلاً اگر کار محبتآمیزى براى کسى انجام دهیم، بلافاصله به جاى آنها، احساس خوشحالى و خوشى آنها را درمىیابیم. همچنین موجود نورانى مىپرسد که: با عمر خود چه کردهاى؟ تقریباً همه کسانى که این مرحله را مىگذرانند، با این عقیده به زندگى بازمىگردند که مهمترین چیز در زندگىشان عشق و محبت است و پس از آن، دانش. اینگونه افراد در بازگشت خود، عطشى براى کسب دانش پیدا مىکنند
یک بیمار ساکن اوهایوى امریکا، در سن 23 سالگى چنین مىگوید: «روزى در زمانهاى کودکى یک سبد را از دست خواهرم ربودم، به این علّت که عروسکى در آن بود که من آن را دوست داشتم. در این مرور بر اعمال گذشته (به کمک موجود نورانى)، من از احساس خواهرم در آن لحظه آگاه شدم و به این دلیل، بسیار ناراحت و پشیمان گردیدم. زمانى که با انسانهایى برخورد مىکردم که آنها را رنجانده بودم، ناراحت مىشدم و اگر به کسانى کمکى کرده بودم، از این عملم شاد مىگشتم
عروج سریع به آسمان
همه افرادى که ت.ن.م داشتهاند، به تجربه دهلیز دست نیافتهاند، بلکه برخى تجربه غوطهور شدن را گزارش دادهاند. در این حالت، آنان به سرعت به آسمان عروج کرده و کیهان را از نظرگاهى که فقط مخصوص اقمار مصنوعى و فضانوردان است، دیدهاند. یکى از کودکان در اینباره مىگفت: «خود را بسیار بالاتر از زمین دیدم، از میان ستارهها گذشتم و با فرشتگان ملاقات کردم
اکراه از بازگشت
براى برخى از افراد، ت.ن.م چنان رویداد لذّتبخشى است که دیگر نمىخواهند از آن بازگردند و از کسى که باعث بازگشتشان مىشود (پزشک)، عصبانى هستند. البته این، احساسى موقتى است که بعد از یافتن امکان زندگى مجدد، خوشحال مىشوند. شخصى در مورد این موضوع چنین مىگوید: «پس از مشاهده مجدد زندگى گذشتهام، دیگر براى بازگشت به بدنم رغبتى نداشتم. در آنجا من راحت بودم و احساس مىکردم کالبد نورانىاى که نزدیک من آمد و با نورهاى گستردهاش اطرافم را احاطه کرد، عشق و محبت فوقالعادهاى نسبت به من دارد. او از من پرسید که آیا مىخواهم به زندگى برگردم. من به او جواب منفى دادم؛ ولى او به من تأکید کرد که باید به زندگى برگردم؛ زیرا کارهاى زیادى هست که باید انجام دهم. در همین لحظات، احساس کردم که به طرف بدنم کشیده مىشوم. سپس چشمانم را گشودم و پزشکى را مشاهده کردم. براى یک لحظه از بازگشت به زندگى عصبانى شدم و از بىارادگى مطلبى ناجور به پزشک معالجم گفتم. پس از مدتى از بیان آن مطلب، پشیمان شدم؛ چون او براى نجات من زحمات زیادى را متحمّل شده بود»
فضا و زمان متفاوت
افرادى که ت.ن.م داشتهاند مىگویند: زمان به شدّت متراکم است و هیچ شباهتى به زمان عادى ندارد. آنها مىگویند: زمان در جریان ت.ن.م مثل حضور در ابدیت است. از زنى سؤال کردند که: تجربه شما چه مدت به طول انجامید؟ وى گفت: «مىتوانید بگویید یک ثانیه و یا ده هزار سال به طول انجامید و هیچ فرقى نمىکند که کدام یک را مطرح کنید
همگام با سفر
کسانى که تا نزدیک مرگ رفته و جرعهاى از تجربیات آن را چشیدهاند، پرواز روح، گذر از دهلیز، مشاهده برخى مردگان، دیدار افراد و انسانهاى نورانى و... را گزارش مىدهند
پرواز روح، بر اثر کاهش ارتباطش با جسم یا وابستگىاش به آن است و دهلیز، حجاب بین عالم ماده و برزخ است که در گذر از آن، در انتها به مشاهده نور نائل مىآیند. مردگانى که شخص در ت.ن.م مىبیند، برخى از کسانى هستند که به دلیل ارتباط یا علاقه یا نسبت با این شخص، روحشان در اطراف او قرار دارد و تا آن هنگام، حجاب مادّه، مانع از رؤیت آنها بوده است
حجاب چهره جان مىشود غبار تنم
خوشا دمى که از آن چهره، پرده برفکنم
(حافظ)
ما در پاسخگویى به سؤالهاى بنیادین زندگى اُخروى، از انسان هزاران سال پیش، جلوتر نیستیم و هنوز هم بسا سؤالهاى بدون جواب هست که انسان به دنبال آنها به جستجو و تحقیق مىپردازد؛ امّا بسیارى از مردم عادى وجود دارند که ت.ن.م را داشته و بعضى مراحل آن را طى کردهاند
بازگشت از سفر
پژوهشگران، پس از بررسى مراحل گفته شده از ت.ن.م و خاطرات برخى افراد تجربه کننده، دریافتهاند که این گونه افراد، پس از بازگشت، هیچگاه مانند گذشته نیستند، بلکه پس از این ماجراها دچار تحولات عمیق روحى و عاطفى مىشوند و به استعدادهاى روحى فراوانى دست مىیابند. سقراط مىگوید: «ما از مرگ مىترسیم؛ ولى در عین حال اصلاً نمىدانیم که مرگ چیست». راستى چرا کسانى که ت.ن.م پیدا کردهاند، کمتر از مرگ مىترسند؟ در واقع، این افراد، کسانى هستند که مرگ را تجربه کرده و پس از آن، بار دیگر به زندگى برگشتهاند. آنها به صورت عینى دریافتهاند که جریان مردن، ترسناک نیست. این یکى از سؤالات اساسى در زمینه اثرات این تجربه است؛ ولى این تنها اثر آن نیست. در اینجا ما به اثرات پس از بازگشت افراد از ت.ن.م مىپردازیم
رهاورد سفر
عدم ترس از مرگ
کسانى که ت.ن.م داشتهاند، دیگر ترسى از مرگ ندارند. این موضوع براى افراد مختلف، معانى متفاوتى دارد. از نظر برخى ترس اولیه ناشى از درد وحشتناکى است که به نظر آنها در موقع مرگ بر انسان تحمیل مىشود. برخى دیگر از این امر نگران هستند که در غیاب آنها چه کسى مراقبت از عزیزانشان را به عهده خواهد گرفت. بعضى دیگر از این مىترسند که آگاهى و شعورشان به یکباره از دست برود. ترس از جهنم و دوزخى شدن نیز خود، عاملى دیگر از آن جمله است. بعضى از افراد هم از ناشناختهها مىترسند
کسانى که ت.ن.م داشتهاند، موقعى که مىگویند ترس از مرگ را از دست دادهاند، منظورشان این نیست که علاقه دارند زودتر بمیرند؛ بلکه بیش از هر زمان دیگر به ادامه زندگى علاقه نشان مىدهند. در واقع، احساس مىکنند که اکنون تازه زندگى آنها شروع شده است. اگرچه ترس آنها از مرگ کاهش یافته، ولى اراده زندگى و علاقه به زندگى در آنها کم نشده است. اینگونه افراد در مقایسه با قبل، از لحاظ روحى - روانى انسانهاى سالمترى شدهاند
حس کردن اهمیت عشق و محبت
همه آنهایى که ت.ن.م داشتهاند، پس از بازگشت مىگویند که: علّت حضور ما در این جهان، عشق و مهرورزى است و غالباً بر این باورند که دوستى و محبّت، نشان بارز خوشبختى و اطمینان است، به گونهاى که مابقى ارزشها در کنار آن، رنگ مىبازند. این آگاهى باعث تغییر و تحوّل شدیدى در ساختار فکرى عموم این افراد مىشود. اگر قبلاً براى مردم ارزشى قائل نبودهاند، اکنون به هر کسى به عنوان فردى قابل دوست داشتن نگاه مىکنند، یا در صورتى که قبلاً ثروت، تنها قله آرزوهاى آنها بوده است، اکنون محبت برادرانه بر روح و اندیشهشان حکمفرما شده است
احساس ارتباط میان همه چیزهاى جهان
آنان این احساس را دارند که همه چیزهاى جهان با یکدیگر مرتبط هستند و غالباً حالت احترام جدیدى نسبت به طبیعت و جهان اطراف خود مىیابند. ما با همه چیز، مرتبط و متّصلیم و اگر محبت و عشق خود را در راستاى این پیوندها و قواعد و ضوابط آنها خرج کنیم، باعث خوشحالى و خوشبختى خود ما مىشود
عشق به آموختن
کسانى که ت.ن.م داشتهاند، احترام جدیدى نسبت به دانش پیدا مىکنند. وجود نورانى به آنها گفته است که: دانش اندوزى با مرگ خاتمه نمىیابد و دانش، چیزى است که انسانها آن را با خود به عنوان ذخیره به جهان دیگر مىبرند و متذکر مىشود که قلمرو کاملى از عالم آخرت به پیگیرى شوقانگیز علم و دانش اختصاص دارد. این امر، باعث شده است تا در بازگشت، تشنه علم و آموختن شوند
احساس جدید کنترل
همه این نوع افراد، احساس مسئولیت بیشترى در مورد روند و جهت زندگى خود پیدا مىکنند. آنها در مورد نتایج آنى و دراز مدّت اعمال خود به شدّت حساس هستند. وقتى که انسان در قید حیات است، وقت را به بطالت مىگذارند، عذر و بهانه مىآورد و حتى حقایقى را مىپوشاند که پوشاندن آنها، خود، باعث افسرده شدن مىشود. قرآن در سوره قیامت (آیات 14 و 15) مىفرماید: «انسان بر نفس خود، آگاه است، هرچند که عذر و بهانه بیاورد»
فردى پس از ت.ن.م، در مصاحبهاى، آن احساس کنترل را اینگونه تعریف مىکند: «هنگامى که آنجا بودم و زندگى خویش را مرور مىکردم، هیچ مطلبى پوشیده نبود. من با همان کسانى بودم که آزارشان داده بودم و با کسانى بودم که کمکشان کردم تا خوشحال شوند. امیدوارم راهى پیدا کنم تا به هر کسى بفهمانم که دانستن این مطلب که انسان مسئول اعمال خویشتن است، امرى بسیار لذّت بخش است. علاوه بر این، آرزو داشتم راهى پیدا کنم تا لذت چنین تجربهاى را - که نمىتوان در نهایت از رو به رو شدن با آن اجتناب کرد - به انسانها بفهمانم. این تجربه آزادترین احساسى است که در جهان وجود دارد. این اتفاق (تجربه) محرّکى قوى براى هر روز از زندگى من است که بدانم موقعى که بمیرم، با یکایک اعمال خود دوباره رو به رو خواهم شد؛ امّا تفاوتى که در آن حالت وجود دارد، این است که تأثیرات اعمال و رفتارم بر دیگران را احساس خواهم کرد. البته چنین ادراکى مرا به صبر و تفکّر وا مىدارد که از آن، لذّت مىبرم»
درک ارزش و ضرورت زندگى
تجربهکنندگان غالباً به شدّت نگران هستند که این جهان با نیروهاى مخرّب گستردهاى که در آن است، صرفاً در دست انسانهاى جایزالخطاست و همین احساسها باعث مىشود تا اینگونه افراد، اهمیت و ارزش زندگى خود را بسیار جدّى بگیرند و فرصت «زندگى» را غنیمت بشمارند. آنها مىگویند که زندگى فرصت بسیار عزیزى است که باید از آن به بهترین شکلى بهره برد و معناى کامل آن را درک کرد.
تعلّق خاطر به امور روحى
ت.ن.م، معمولاً منجر به کنجکاوى در امور روحى و معنوى مىشود. بسیارى از افراد، پس از تجربه مورد بحث، آموزشهاى روحانى پیشوایان بزرگ دینى را مورد مطالعه و پذیرش قرار مىدهند. تقریباً حرف همه آنها این است که تجربه جدید آنها، کشف یک دنیاى واقعى است که هیچ وقت تا این اندازه به وجود آن، باور نداشتهاند. حالا یقین دارند که آن دنیاى دیگر، وجود دارد و اتفاقاً قواعد و ارزشهاى خاصّى هم بر آن، حاکم است، از آن گونه که در کتابهاى آسمانى و تعالیم انبیاى بزرگ، دیده مىشود. جریان وقایع هم بسیار شبیه شرحى است که کتابهاى آسمانى از چگونگى مرگ و خروج روح و جهان برزخ ارائه مىکنند
میل بازگشت به جهان واقعى
افلاطون در کتاب «جمهوریت» خود درباره جهان پایین (ماده) و جهان دیگر (معنا) مثالى را مطرح مىکند. او مىگوید: «ما در این جهان، همانند زندانیان زنجیر شده در درون یک غاریم که از هنگام تولّد، تنها و تنها رو به انتهاى غار زیستهایم و آن را دیدهایم. در پشت سرِ ما و در بیرون غار، آتشى روشن است و اشیا و موجوداتى از جلوى آن در حرکتاند؛ امّا ما از همه آنها فقط سایههایى را بر روى دیوار انتهایى غار مىبینیم و تصوّر مىکنیم که این سایهها، موجوداتى واقعىاند، در حالى که زندگى در پشت سر ما جریان دارد و حقیقتى است غیر از این سایهها. براى زندانىاى که حتّى لحظهاى بیرون غار را دیده باشد، بازگشت به داخل غار، سخت و غیر قابل تحمّل است». به همین ترتیب، کسانى که ت.ن.م داشتهاند به بازگشت به همان جهان عشق و نور و... میل وافرى دارند
آموختههاى ما
دکتر ریموند مودى در پایان کتاب خویش (روزنهاى به جهان دیگر) مىگوید: «سالیان درازى است که سعى کردهام توضیح زیستشناسانهاى براى ت.ن.م بیایم و همواره دست خالى بازگشتهام. البته این تجربیات (که در ادبیات عرفانىِ ما به آن «خلع بدن» گفته مىشود)، ممکن است محکمترین دلیل علمى براى اعتقاد به زندگى اخروى باشد. با تحقیقات و بررسیهایى که تاکنون توسط محقّقان مختلف صورت گرفته، متقاعد شدهایم افرادى که ت.ن.م داشتهاند، دریچهاى به جهان ماوراى طبیعت برایشان گشوده شده و در واقع، سفر کوتاهى به یک جهان واقعى دیگر داشتهاند و در این باور، مصمّمتر مىشویم که (به قول پترو ژان مِداوار
«تنها نوع آدمى است که راهش را به وسیله فروغ تابانى که بر آن تابیده است، مىیابد»
اغلب مذاهب در این مورد اتفاق نظر دارند که بعد از مرگ به نوعی در دادگاه خداوند مورد بازخواست قرار خواهیم گرفت البته ما یشتر وقت خود را صرف امور کم اهمیت می کنیم و از این امر غافلیم . برخی از مردم با وقوع یک مسئله غیر عادی این حقیقت که دنیای دیگری وجود دارد و اینکه در زندگی چه خطااهایی دارند توجه اشان را جلب می کند . این نوع وقایع را به تونلی تاریک تشبیه کرده اند که در پایان به نور درخشنده ای میرسد. در اینگونه واقع به فرد حس ترس و وحشت می دهد .اینها تجربیات نزدیک به مرگ هستند.
دراینگونه تجربیات، فرد از نظر جسمی و علائم حیاتی مرده تلقی میشود. این مسئله را بیشتر کسانی که دچار سکته فلبی شدهاند و یا کسانی که دست به خودکشی زدهاند، تجربه کردهاند .بنابراین این مسئله چندان هم نادر نیست . اگرچه این تجربیات دقیقا مثل هم نیستند اما ویژگی هیا مشترکی با هم دارند. بسیاری از آنها گفته اند که در این موقع احساس کرده اند که از قالب خود خارج شده و اغلب به تیم پزشکی که سعی می کردند آنها را به زندگی بازگردانند، از بالا نگاه کرده اند.
در واقع بسیاری از کسانی که تجربیات نزدیک به مرگ داشته اند، دقیقا می توانند بگویند که بعد از بیهوشی چه اتفاقی برایشان افتاده، چه گفته شده و حتی از چه وسایلی برای نجان آنها استفاده شده است . برخی دیگر گفته اند که هنگام مرگ، بالای سر خانواده خود به حالت پرواز درآمده اند. گاهی روح فرد با دیدن یکی از نزدیکانش به قالب وجودی خود بازگشته است .آنها اظهار کرده اند که در این تجربه آرامش و شادی را در وجود خود احساس کرده اند و خود را داخل تونلی تاریک یافته اند که در آن سوی آن، نور طلایی یا سفید رنگ و بسیار زیبا وجود داشته است .گاهی هم صدای کسانی که به آنها علاقه زیادی داشته اند و فوت کرده اند را شنیده اند و یا حتی صدایی که به آنها دستور داده است تا به زمین بازگردند. برخی از تجربیات نزدیک به مرگ، نظری اجمالی به زندگی گذشته فرد است، کارهایی که فرد در انجام آنها به خطا رفته است یا باید انجام شوند.و فرد در اینگونه مواقع احساس می کند که معنای واقعی زندگی را یافته است .به هر حال، چه ارادی و چه غیر ارادی، فرد بعد از تجربه این مسئله به زندگی بازگشته است . همه تجربیات نزدیک به مرگ خوشایند نیستند. چرا که بسیاری از افراد در این مواقع وحشت زیادی را تجربه کرده اند و هیولا یا دیو دیده اند . آنچه که اغلب اینگونه افراد تجربه کرده اند ، بر فرد تاثیر گذاشته اند و موجب تغییر اساسی در شیوه زندگی افراد شده اند .فرد در شیوه زندگی اش تجدید نظر کرده و از آن پس خوشحالی و سعادت را در چیزهای ساده دیده است .بسیاری از این افراد ، معلم یا واعظ می شوند و یا در زندگی خود تغییر اساسی ایجاد می کنند و رفتارشان بهتر و همراه با دلسوزی و همدردی می شود .
در سال 2001، مجله پزشکی لن ست ( Lan cet ) گزارش یک تحقیق 13 ساله در مورد تجربیات نزدیک به مرگ که در بیمارستان هال هلند اتفاق افتاده بود را منتشر کرد. این تحقیق را یک پزشک قبل به نام پین ون لومل انجام داد و از این نظر که از سال 444 مریضی که به هوش آمده بودند بلافاصله در این مورد سوال شده، منحصر به فرد بود. از نظر پزشکی، خون در مغز این افراد از جریان افتاده بود و مغز فعالیتی نداشت اما 18 درصد آنها بعد از وقوع این حادثه چیزهایی را به خاطر می آورند.. محققان دریافتند که 12 درصد این بیماران تجربیات عمیقی داشته اند، یعنی نور درخشانی دیده اند و با بستگان خود که فوت کرده بودند ملاقات کرده اند. جالب اینکه آنها جزییات اینگونه تجربیات را، حتی با گذشت چند سال به خوبی به خاطر می آورند و هیچگونه تناقضی در نقل دوباره آن ندارند. همچنین افرادی که تجربیات نزدیک به مرگ داشته اند، بیشتر به ارزش زندگی پی برده اند و ترس از مرگ در آنها بطور چشمگیری کاهش یافته است .
برخی از کسانی که به امر طبابت مشغولند، اینگونه نقل قول ها را محصول تخیل ،اوهام و از این دست مسائل می دانند.بسیاری از مردمی هم که به حالت کما در نیامده اند،گفته اند که تجربیاتی مشابه داشته اند، بسیاری از آنها که اینگونه امور را تجربه کرده اند ، به خاطر اینکه مورد تمسخر دیگران قرار نگیرند از اظهار نظر در این مورد خودداری کرده اند .کسانی که این مسئله را تجربه کرده اند، می گویند دیگر از مرگ نمی ترسند و مرگ را ورود به دنیایی ناشناخته و غریب نمی دانند.
- درخت موضوعات
- نظر و دیدگاه نویسنده
-
آرماگدون
- اطلاعات عمومی
- نویسنده با دیدگاه اسلامی
- سوالاتی برای بحث و چالش
- شیطان پرستی، جبهه مقابل
- سومین معبد سلیمان
- ستاره دنباله دار
- نویسنده بدون دیدگاه مذهبی
- نویسنده با دیدگاه مسیحی
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- استیگماتا
- پیشبینیها
- مسجدالصخره
- مریم مجدلیه
- کشف مقبره
- کفن تورین
- جبر و اختیار
- گوساله سرخ موی
- تطابق با زمانه جاری
- انقلاب مهدی
- خدا
- شیطان
-
سایه روشن
- آب حیات
- ناشناخته
- رمزگشایی
- رد پا
- پیش بینی
- پدیده اسرارآمیز
- پدیده های نادر
- نماد
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- ناپدید شدن
- ربوده شدگان
- مثلث برمودا
- مومیایی
- موجودات ساخت دست بشر
- موجودات ناشناخته
- موجودات عجیب
- موجودات افسانه ای
- معماهای حل نشده
- معماهای بدون توضیح
- ریاضیات باستان
- رویا
- مرگ
- تک خبرهای منحصر به فرد
- زیست فرازمینی
- زنده شدن
- زمزمه تائوس
- تله پاتی
- تسخیر
- ترس
- تناسخ
- تک شاخ
- تجربه نزدیک به مرگ
- سال 2022
- تابلو
- سوالات بی پاسخ
- شکاف زمان
- شهاب
- صدای عجیب
- سنگ های متحرک
- صندوق عهد
- سمبل
- مرموز
- ماموت
- آدم فضایی
- در انتظار پاسخ
- فضانوردان باستان
- فاطیما
- اتفاق عجیب
- اعتدالین
- انسان نما
- احتراق خود به خودی
- دو رگه
- بشقاب پرنده
- فسیل و سنگواره
- بیگانگان فضایی
- عجیبتر از علم
- برخورد با زمین
- بچه های چشم سیاه
- اسرار دریا
- آشناپنداری (دژاوو)
- عالم مُثُل
- آدمخوار
- فرشتگان
- گنج
- ماده عجیب
- جن
- لویاتان
- کودک وحشی
- خواندن افکار
- خوابگردی
- کشتی نوح
- کشتی ارواح
- کشفیات جدید
- کشف عجیب
- جالب ترین کشفیات
- قبرستان
- جادو
- هیپتونیزم
- حیوانات ناشناخته
- حس ششم
- حوادث بدون توضیح
- همزاد
- هالووین
- غار
- دایناسور
- افسانه
- اسرارآمیز
- اسرار باستان
- بارانهای عجیب
- چالشهای فیزیک
- پیشگویی
-
تمدنهای خاموش
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- تمدنهای خاموش اروپایی- هیتی
- تمدنهای خاموش آمریکایی- مایا
- تمدنهای خاموش آمریکایی- آزتک
- تمدنهای خاموش آمریکایی- اینکا
- تمدنهای خاموش آمریکایی- اولمک
- تمدنهای خاموش آمریکایی- پرو
- تمدنهای خاموش - آتلانتیس
- تمدنهای خاموش ایرانی - جیرفت
- تمدنهای خاموش ایرانی - شهر سوخته
- تمدنهای خاموش ایرانی - عیلام
- تمدنهای خاموش ایرانی - تپه مارلیک
- تمدنهای خاموش آسیا - مرو
- نازکا
- بناهای نمادین
- اساطیر
-
موجودات ناشناخته
- نظر و دیدگاه نویسنده
- حیطه فیزیک - اژدها
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - مدیوم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - کالبد اختری
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اکتوپلاسم و تلپلاسم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اکتوپلاسم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اثیر
- حیطه متافیزیک - روح
- حیطه فیزیک - سیمرغ
- حیطه فیزیک - پری
- حیطه فیزیک - یتی
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - مرد بالدار
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - خروس تخم گذار
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - پاگنده
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - ال چوپاکابرا
- حیطه فیزیک - غول
- حیطه فیزیک - دراکولا
- حیطه فیزیک - زامبی
- حیطه متافیزیک - بختک
-
عجایب هفتگانه
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- عجایب هفتگانه قدیم - هرم جیزه
- عجایب هفتگانه قدیم - معبد آرتمیس
- عجایب هفتگانه قدیم - باغهای معلق بابل
- عجایب هفتگانه قدیم - آرامگاه هالیکارناسوس
- عجایب هفتگانه قدیم - فانوس اسکندریه
- عجایب هفتگانه قدیم - غول رودس
- عجایب هفتگانه قدیم - مجسمه زئوس
- عجایب هفتگانه جدید - چیچن ایتزا
- عجایب هفتگانه جدید - مجسمه مسیح برزیل
- عجایب هفتگانه جدید - کولوسئوم
- عجایب هفتگانه جدید - دیوار چین
- عجایب هفتگانه جدید - ماچوپیچو
- عجایب هفتگانه جدید - پترا
- عجایب هفتگانه جدید - تاج محل
-
دانلود Adobe Photoshop
v18.1.1.252 -
دانلود Windows 8.1
June 2017 96/4/2 -
دانلود IDM
6.28 Build 17 96/5/15 -
دانلود Telegram
1.1.19 -
دانلود Google Chorme
60.0.3112
-
ZOOMED_MAP
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۵۰ -
Nazca_Tupu_Llave_Key
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۸ -
Nazca_Triangle Spiral
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۷ -
Nazca_TheCrab_Mosquito_Bee_Butterfly
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۵ -
Nazca_The_Tight_Spiral
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۳
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
نظرات
ارسال نظر