تجربه نزدیک مرگ NDE

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

شرح بعضی از تجربه‌ها

یک بانوى 65 ساله ساکن شیکاگو پس از ایست قلبى مى‏گفت:

به سختى مى‏توان این مطلب را توضیح داد. من لحظاتى را احساس کردم که در آنها دیگر من همسرى براى شوهرم نبودم؛ مادر بچه‏هایم نبودم؛ فرزند پدرم هم نبودم. من فقط و فقط خودم بودم .

1-یک بانو که پس از تصادف اتومبیل از نظر پزشکى مرده بود، مى‏گفت:

به نظر مى‏آمد رشته‏هایى که مرا به جهان متصل کرده بودند، گسسته‏اند. از آن به بعد، احساس ترس نداشتم و بدنم را احساس نمى‏کردم و سر و صداهاى پزشکان و پرستاران را مى‏شنیدم که در اطراف من مشغول کار بودند؛ ولى همه اینها بى‏معنا بودند.

2-یک بیمار، پس از شوک دارویى مى‏گفت:

مى‏توانستم از بالا به کالبدم در پایین نگاه کنم که روى تخت بیمارستان بودم و پزشکان و پرستاران با عجله به فعالیت مشغول بودند. پس از آن، ناگهان وارد جسمم شدم. خوب به یاد دارم که پس از اینکه بیدار شدم به پایین تخت نگاه مى‏کردم تا خود را از آنجا پیدا کنم.

3-مردى امریکایى:

مشغول بازى گلف بودم که ناگهان توفان شد و گلوله‏اى از نور به کالبد من اصابت کرد. سپس خودم را بالاى کالبدم دیدم. پس از مدّتى احساس کردم بدنم به سوى تونلى کشیده مى‏شود. احساس مى‏کردم که به سرعت به طرف جلو حرکت مى‏کنم و بعد از آن، داخل تونلى قرار داشتم و شاهد نورى در دهانه خارجى آن بودم که لحظه به لحظه بزرگ‏تر و بزرگ‏تر مى‏شد .

4-پسر ده‏ساله‏اى که بر اثر ایست قلبى، ت.ن.م را چشیده بود مى‏گفت:

در قسمتهاى انتهایى تونل به انسانهایى برخورد کردم که از کالبد آنها نور تابیده مى‏شد، مانند آباژورها. من هیچ کدام از آن انسانها را نمى‏شناختم ولى همه آنها به شدّت و عاشقانه مرا دوست داشتند.

5-یک بانوى میان‏سال در مورد این تجربه، در زمان کودکى خود چنین مى‏گوید:

در آن لحظات، خود را در یک باغ بزرگ مملو از گل یافتم. داشتم به اطراف نگاه مى‏کردم که کالبد نورانى را مشاهده کردم. این باغ، فوق‏العاده نورانى، با طراوت و زیبا بود؛ ولى در مقایسه با موجود نورانى، بسیار بى‏فروغ و رنگ پریده به نظر مى‏رسید. من احساس مى‏کردم که شدیداً از سوى آن کالبد نورانى مورد عنایت و محبت هستم. این، بهترین و جالب‏ترین احساسى بود که در عمرم با آن مواجه شدم و هنوز این خاطره را به یاد دارم .

براى برخى از افراد، ت.ن.م چنان رویداد لذّتبخشى است که دیگر نمى‏خواهند از آن بازگردند و از کسى که باعث بازگشتشان مى‏شود (پزشک)، عصبانى هستند. البته این، احساسى موقتى است که بعد از یافتن امکان زندگى مجدد، خوشحال مى‏شوند. شخصى در مورد این موضوع چنین مى‏گوید:

پس از مشاهده مجدد زندگى گذشته‏ام، دیگر براى بازگشت به بدنم رغبتى نداشتم. در آنجا من راحت بودم و احساس مى‏کردم کالبد نورانى‏اى که نزدیک من آمد و با نورهاى گسترده‏اش اطرافم را احاطه کرد، عشق و محبت فوق‏العاده‏اى نسبت به من دارد. او از من پرسید که آیا مى‏خواهم به زندگى برگردم. من به او جواب منفى دادم؛ ولى او به من تأکید کرد که باید به زندگى برگردم؛ زیرا کارهاى زیادى هست که باید انجام دهم. در همین لحظات، احساس کردم که به طرف بدنم کشیده مى‏شوم. سپس چشمانم را گشودم و پزشکى را مشاهده کردم. براى یک لحظه از بازگشت به زندگى عصبانى شدم و از بى‏ارادگى مطلبى ناجور به پزشک معالجم گفتم. پس از مدتى از بیان آن مطلب، پشیمان شدم؛ چون او براى نجات من زحمات زیادى را متحمّل شده بود.

نتیجه تحقیقات

اغلب ما دلایل قابل قبولی برای پذیرش آنچه «تجربه نزدیک به مرگ» (Near Death Experience) نامیده می شود، داریم. گفته می شود این تجربه زمانی اتفاق می افتد که شما مرگ واقعی را تجربه می کنید. در آن لحظه شما صداهای عجیب و غریبی می شنوید. در ادامه می بینید که به حالت شناور درآمده و به راحتی می توانید جسم خود را از بالا ببینید. در این حالت احساس آرامش و راحتی خیال کرده و از پرواز خود لذت می برید. سپس می بینید که به سمت تونلی حرکت کرده و وارد تونل می شوید. در انتهای تونل، نور روشنی را می بینید. با نزدیک شدن به منبع روشنایی عده یی را می بینید که آنها نیز مرده اند. آنها به تو می‌گویند که زمان مرگ تو نرسیده و تو باید به زمین برگردی. به طور خلاصه می توان گفت که اکثریت مردم معتقدند تنها افرادی که در حال مرگ هستند می توانند NDE را تجربه کنند و در واقع، تنها آنها هستند که می توانند زندگی پس از مرگ را ببینند-اما عده یی نیز معتقدند که پدیده «تجربه نزدیک به مرگ» واقعیتی حقیقی است و به غیر از مرگ، در برخی شرایط خاص نیز می توان آن را تجربه کرد.

در سال 1926، «ویلیام برت»، یکی از اعضای انجمن سلطنتی، تعدادی کتاب در خصوص لحظات آخر زندگی به چاپ رساند. نجات یافتگان از مرگ جزئیات دقیق لحظات آخر زندگی خود را برای او شرح داده و او نیز آنها را چاپ کرد. اما در سال 1975 بود که NDE با چاپ کتاب پرفروش «ریموند مودی» با عنوان «زندگی پس از مرگ»، به یک واقعیت عامه پسند تبدیل شد. این کتاب حاوی حکایت ها و داستان های نزدیک به 50 نفر از نجات یافتگان از مرگ بود. در ابتدا عده زیادی از مردم در مقابل پذیرش مفهوم NDE مقاومت می کردند اما با تحقیقات بیشتر معلوم شد که این پدیده چیز غیرعادی نبوده و به راحتی می توان با آن کنار آمد.

نزدیک به 10 تا 20 درصد از کسانی که دچار حمله قلبی شده و زنده مانده اند، ادعا کرده اند که NDE را تجربه کرده اند. حتی نجات یافتگان از مرگ با جریان برق، کما، خودکشی ناموفق، شوک های ناشی از خونریزی شدید، عفونت یا آنافیلاکسی و حتی افرادی که نزدیک بوده غرق شوند همگی تجربه یکسانی از پدیده NDE داشته اند.

ذکر این نکته ضروری است که «تجربه نزدیک به مرگ» همیشه با مرگ مرتبط نیست (بر خلاف حرف D در NDE). به عنوان مثال، خلبان های هواپیماهای شکاری به هنگام تعلیم خلبانی در سانتریفوژهایی قرار می گیرند که فشار زیادی را به آنها وارد می آورد. این فشار که ناشی از نیروی جاذبه است، باعث حرکت سریع خون از مغز به سمت پاهای آنها می شود. در این حالت چشمان خلبان سیاهی رفته و به سرعت بیهوش می شود. نزدیک به 20 درصد از خلبان هایی که در این سانتریفوژها قرار گرفته اند ادعا کرده اند که چیزی شبیه NDE را تجربه کرده اند و حتی عده یی نیز گفته اند که خروج از جسم را تجربه کرده و توانسته اند جسم خود را از بالا مشاهده کنند. آنچه NDE را از مرگ جدا می کند این است که نزدیک به 50 درصد از کسانی که NDE را تجربه کرده اند بدون هیچ گونه کمک پزشکی از مرگ نجات یافته و به دنیا بازگشته اند.

ما هنوز نمی‌دانیم که چه چیزی موجب NDE می شود. البته دلیلش نیز بسیار ساده است: مغز ما به طرز خارق العاده یی پیچیده است. مغز اطلاعاتی را از حس های اولیه ما مثل بینایی، شنوایی، چشایی، بویایی و لامسه دریافت می کند. گیرنده های موجود در پوست اطلاعاتی راجع به درجه حرارت، درد و فشار را دریافت می کنند در حالی که گیرنده های موجود در گوش اطلاعات مربوط به تعادل و جهت گیری ما را تحت پوشش خود قرار می دهند. گیرنده های موجود در مفاصل، تاندون ها، ماهیچه ها و استخوان ها به مغزمان می گویند که اندام های حرکتی ما در چه وضعیتی قرار گرفته اند. تمامی این اطلاعات و اطلاعات دیگری از این دست، همانند رودخانه هایی که نهایتاً یه دریا می ریزند به سمت مغز حرکت می کنند تا ما احساس قدرتمندی که هوشیاری نامیده می شود را داشته باشیم.

نزدیک به دو جین تئوری در خصوص اینکه چرا NDE اتفاق می افتد، وجود دارد. از این تئوری ها می توان به فعالیت الکتریکی عجیب و غریب در بخش هایی از مغز، وجود اندورفین ها در ساقه مغز، وجود مواد شیمیایی طبیعی قوی در مغز مثل endopsychosin، دخالت رویاهای REM در میزان سطح هوشیاری و تعداد زیادی تئوری دیگر اشاره کرد. اما اخیراً دکتر «اولاف بلانک» که یک متخصص اعصاب است، توانست «تجربه نزدیک به مرگ» را در آزمایشگاه شبیه سازی کند. او با الکتریسیته بخشی از مغز را که شکنج (چین سینوسی مغز) گوشه یی چپ نامیده می شود تحریک کرد. بیمارانی که تحت این آزمایش قرار گرفته بودند اعلام کردند که سایه فردی را پشت سر خود دیده اند. هنگامی که او شکنج گوشه یی راست مغز را تحریک کرد بیماران اعلام کردند به وضوح دیده اند که از جسم خود خارج شده و حتی توانسته اند جسم خود را از بالا نگاه کنند. در واقع، آنها خروج از جسم را تجربه کرده بودند.

در آینده ممکن است اطلاعات ما درباره عملکرد مغز آنقدر افزایش پیدا کند تا بتوانیم «تجربه نزدیک به مرگ» را به طور کامل درک کنیم. اما در حال حاضر می دانیم که برای تجربه این پدیده لازم نیست که شما حتماً بمیرید. این بدان معناست که زندگی پس از مرگ وجود داشته و نمی توان آن را به کذب انکار کرد.

منابع:

http://donyaezist.blogfa.com/

http://www.roohenaaram.blogfa.com/

روزنامه اعتماد

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...