تابوتِ سکینه

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

نام «تابوتِ سکینه»یک بار در سوره مبارکه بقره، ایه ۲۴۸ ذکر شده است که می فرماید:

«وقال لهم نبیهم ان آیه ملکه ان یاتیکم التابوت فیه سکینه من ربکم و بقیه مما ترک آل موسی و آل هارون تحمله الملائکه ان فی ذلک لایه لکم ان کنتم مؤمنین».

و پیامبرشان به آنها گفت:«نشانه حکومت او،این است که(صندوق عهد)به سوی شما خواهد آمد.(همان صندوقی که)در آن، آرامشی از پروردگار شما، و یادگارهای خاندان موسی و هارون قراردارد در حالی که فرشتگان، آن را حمل می کنند.در این موضوع، نشانه ای(روشن)برای شماست اگر ایمان داشته باشید.»

تفسیرالمیزان می نویسد:تابوتت عبارت است از صندوق و از ماده «یوب»به معنای رجوع است و به مناسبت این که پی در پی به صندوق مراجعه می شود، به این نام نامیده شده است.«سکینه»از ماده «سکون»به معنای آرامش گرفته شده و به معنای آرامش دل استعمال می شود.یعنی انسان در عزم و اراده خود استقرار و آرامش داشته باشد و اضطرابی به خود راه ندهد.(۱)

درلغت نامه دهخدا آمده است:تابوت سکینه، صندوقی است که حضرت موسی(ع)به امر حق تعالی، از چوب شطیم ساخت.طول آن سه قدم و نُه قیراط و عرض و ارتفاعش دوقدم و سه قیراط بود.بیرون و اندرونَش را به طلا پوشیده کرد.آن تابوتی بود که به عدد هر پیغمبری خانه ای از زبرجد سبز در آن بود، آخرین خانه ها، خانه حضرت رسالت(ص)بود.(۲)

«تابوت سکینه»با نامهای صندوق عهد،تابوت یهودیان،تابوت مقدس،صندوق تورات،تورات بنی اسرائیل و تابوت الشّهاده نامیده شده است.که این نام خیر در دعای «سمات»وارد شده است، آنجا می فرماید:

«واسئلک اللهم بمجدک الذی کلمت به عبدک و رسولک موسی بن عمران علیه السلام فی المقدسین فوق احساس الکروبین فوق غم ائم النور فوق تابوت الشهاده فی عمود النار و فی طور سین آء وفی جبل خوریث فی الواد المقدس فی البقعه المبارکه»(۳)

تابوت سکینه، طبق نوشته ها، صندوقی بوده است که الواح سنگی و احکام ده گانه(تورات)در آن قرار داشته بود و هر وقت قوم بنی اسراییل حرکت می کرد، این صندوق را با حرمت فراوان در ارابه ای نهاده و پیشاپیش خود روان می داشتند و در جنگ نیز آن را پیشاپیش صفوف قرار می دادند تا باعث ثبات قدم و آرامش لشکریان گردد.این صندوق به فرمان حضرت موسی(ع)ساخته شده بود و علاوه برآن الواح(دولوح سنگی)، کاسه ای از «منّ»؛ یعنی همان غذای آسمانی که در سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۶۰(۴)از آن یاد شده است، نیز در آن قرار داده بودند تا اینکه فلسطینی ها به یهودیان تاختند و برآنهامسلط شدند و صندوق عهد را از ایشان گرفتند.بعد از آن حضرت داود(ع)جالوت، پادشاه فلسطینی ها را کشت و صندوق را به یهودیان بازگرداند.تا زمان حضرت سلیمان(ع)این صندوق در معبد «قبه الرّمان» قرار داشت.(۵)گفتنی است که از قبه الرّمان نیز در دعای سمات یاد شده است:

«و بمجدک الذی ظهر لموسی بن عمران علیه السلام علی قبه الرمان«(۶)

 

در کتاب شریف حیات فکری امامان شیعه می خوانیم:

«تابوت»یعنی صندوق، که از آن به عنوان «صندوق عهد»یاد می شود.مطابق روایات ما و گفتار مفسران، از جمله «ابن عباس»این صندوق، همان است که مادر موسی طبق الهام الهی، آن را ساخت و موسی را که در آن هنگام نوزاد بود، برای حفظ از گزند دژخیمان فرعون،درمیان آن نهاد و به رود نیل انداخت، آب صندوق را حرکت داد و مأموران فرعون صندوق را دیدند.آن را گفته و به فرعون تحویل دادند.صندوق را باز کردند و نوزادی در آن یافتند.«آسیه»همسر فرعون، باعث شد گزندی به نوزاد نرسد و او را نگهداری و تربیت کرد.

از آن پس صندوق،در خانه فرعون نگهداری می شد.پس از هلاکت فرعون و فرعونیان، صندوق در اختیار بنی اسرائیل قرار گرفت.آنان احترام ویژه ای به صندوق پرخاطره که روزی وسیله نجات موسی گردید، می کردند و آن را مقدس می شمردند و بی حرمتی به آن را گناه نابخشودنی می دانستند، تا آن جا که موسی در روزهای آخر عمر، الواح مقدس تورات را که احکام خدا در آن نوشته شده بود، به ضمیمه زره خود ویادگارهای دیگری درآن نهاد وبه وصی خود «یوشع بن نون »سپرد.به این ترتیب، صندوق، اهمیّت بیشتری درمیان بنی اسرائیل پیدا کرد.به آن تبرّک می جستند و در جنگ ها آن را همراه می بردند.صندوق مایه آرامش خاطر آنان می شد.تا زمانی که صندوق و محتویات ارزشمند آن، نزد آنان بود، سربلند زندگی می کردند ولی بعدها براثر ضعف و سستی، دشمنان برآنان چیره شده و صندوق را از آنان گرفتند.

دیری نگذشت که «اشموئیل»طبق آیه فوق به آنان وعده داد به زودی صندوق عهد، به عنوان نشانه صدق گفتارش، به آنان باز خواهد گشت.

دشمنان و بت پرستان، مدتی صندوق را در اختیار گرفته بودند، ولی گرفتار بلا و ناراحتی شدند و با خود گفتند:گرفتاری ما به سبب صندوق است.از این رو تصمیم گرفتند آن را از شهر و دیار خود بیرون ببرند.صندوق را به دو گاو بستند و به سوی بیابان روانه کردند.اتفاقا این ماجرا مقارن انتصاب «طالوت»به عنوان فرمانده بنی اسرائیل از طرف «اشموئیل»بود.فرشتگان(نیروهای نامرئی خدا)گاوها را به طرف شهر آوردند و به این ترتیب، صندوق در اختیار اشموئیل و بنی اسرائیل قرار گرفت.از این رو، حمل صندوق در آیه، به فرشتگان نسبت داده شده است.به این ترتیب،

صندوق یعنی «میراث معنوی و فرهنگی»بزرگ به دست بنی اسرائیل افتاد و نشانه صدق اشموئیل در انتخاب طالوت برای فرماندهی بنی اسرائیل گردید.(۷)

آنچه گفتیم خلاصه ای از تاریخچه مواریث و صندوق عهد بود که مایه آرامش و دلگرمی بنی اسرائیل، نسل به نسل می شد و نشانه صدق پیامبران بود؛ یعنی اگر پیامبری از دنیا می رفت و صندوق در خانه شخصی پیدا می شد، دلیل آن بود که وی پیامبر بعدی است.»

مطالب دیگری نیزدرخصوص تابوت سکینه وارد شده است؛ازجمله در کتاب قرب الاسناد حمیری(۸)حدیثی از امام موسی بن جعفر(ع)نقل شده که حضرت درباره تفسیر«سکینه»این سکینه رایحه ای است بهشتی که به شکل صورت انسانی ازصندوق خارج می شد و آن صندوق هم اینک نزد ماست.و همین معنا نیز از حضرت رضا(ع)وارد شده است.

«عن یونس بن عبد الرحمن عن ابی الحسن(ع)قال سالته فقلت:جعلت فداک ما کان تابوت موسی و کم کان سعته؟ قال:ثلاث اذرع فی ذراعین قلت ماکان فیه قال عصا موسی و السکینه قلت و ماالسکینه قال روح الله یتکلم کانوا اذا اختلفوا فی شی ء کلمهم و اخبرهم ببیان ما یریدون.»

یونس بن عبدالرحمن گوید:به حضرت موسی بن جعفر(ع)عرض کردم:فدایت گردم تابوت عهد موسی چه بود؟ و گشادگی آن چه مقدار بود؟ فرمود:«طول و عرضش سه ذراع در دو ذراع بود.»عرض کردم:در آن چه بود؟فرمود:«عصای حضرت موسی و سکینه» پرسیدم:سکینه چیست؟ فرمود:«روح خدا که سخن می گفت.هرگاه در چیزی اختلاف می نمودند با ایشان سخن می گفت و با بیانآنچه قصد کرده بود به آنان خبر می داد.»(۹)

امام صادق(ع)به مفضّل فرمود:«به خدا سوگند تمام ترکه جمیع پیغمبران، حتّی عصای موسی و تابوتی که در اواست و بقیّه آن چه از آل موسی و آل هارون ماند که ملایکه برمی دارند، نزد امام زمان(ع)است.»(۱۰)

اسحاق ثعلبی گوید رسول خدا(ص)فرمود:

«ان فی غار ثور فی جبلها(وقیل غار غیران)رضراضا من الواح موسی و کسر عصاه و رضراضا فیه تابوت السکینه فلیس تمر سحابه شرقیه و لاغربیه و کوفیه و لا قبلیه الا احبت ان تلفی برکتها و لا تمضی الایام و اللیالی حتی یستخرجها المهدی.»(۱۱)

«درغارثور درکوه آن(گفته شده غارغیران)ریزه هایی از تابوت «سکینه»وجود دارد.پس ابری شرقی و غربی و کوفه ای و قبله ای از آن جا عبور نمی کند، مگر این که دوست دارد برکتش را به آن جا فرو ریزد و روزها و شب ها نمی گذرد، مگر این که «مهدی(ع)»آن را استخراج می کند.»

در روایتی وارد شده که مهدی(ع)تابوت سکینه را از غار انطاکیه و اسفار تورات را از کوه های شام بیرون آورده و به وسیله آن اسفار با یهود محاجه می نماید، پس بسیاری از آنان تسلیم وی خواهد شد.(۱۲)

شیخ ابوالفتوح رازی در تفسیر خود روایت کرده که از صادقین(ع)خبر رسیده:«تابوت و عصای موسی، در دریای طبرستان است و در عهد حضرت صاحب الزمان(ع)از آن جا بیرون می آورند.»(۱۳)

بنابراین تابوت الشهاده اکنون نزد امام مهدی «عج»است.پیامبر اکرم(ص)در این باره می فرماید:«صندوق مقدس از دریاچه طبریه به دست وی(امام مهدی «عج»)آشکار می شود و آن را آورده و در پیشگاه مقدس اودر بیت المقدس قرار می دهند و چون یهودیان آن را مشاهده می نمایند به جزاندکی،بقیه آنان ایمان می آورند.»(۱۴)

 

جفرابیض(سفید)

بدون مقدمه به سراغ روایت می رویم:

ابوبصیرگوید امام صادق ابوبصیر به من فرمود:«جفر،نزد ماست، مردم چه می دانند جفر چیست؟»عرض کردم:جفرچیست؟فرمود:«مخزنی است از چرم که علم انبیاء و اوصیاء و علم دانشمندان گذشته بنی اسرائیل در آن است.»(۱۵)

«ان عندی الجفر الابیض قال قلت فای شیء فیه قال زبور داود و توراه موسی و انجیل عیسی و صحف ابراهیم(ع)و الحلال والحرام و مصحف فاطمه ما ازعم ان فیه قرآنا وفیه ما یحتاج الناس الینا و لا تحتاج الی احد حتی فیه الجلده و نصف الجلده و نصف الجلدهه و ربع الجلده و ارش الخدش.»(۱۶)

«جفر ابیض نزد من است.»عرض کردم:در آن چیست؟ فرمود:«زبور داود و تورات موسی و انجیل عیسی و صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه، و معتقد نیستم که در مصحف چیزی از قرآن باشد.در آن است آنچه مردم به ما احتیاج دارند ـ و ما به کسی احتیاج نداریم ـ حتی مجازات یک تازیانه و نصف تازیانه و یک چهارم تازیانه و جریمه خراش در آن هست.»

امام صادق(ع)در روایتی فرمودند:

«...فوعاء فیه توراه موسی و انجیل عیسی و زبور داود و کتب الله.»(۱۷)

«جفر ابیض(سفید)کیسه ای است که در آن تورات موسی و

انجیل عیسی و زبور داود وکتب نخستین خداوند در آن است.»

ابوعبیده گوید:یکی از شیعیان از حضرت صادق(ع)راجع به جفر پرسید، حضرت فرمود:

«هو جلد ثور مموء علما.»(۱۸)

«جفر پوست گاوی است پر از علم.»

«ابومحمد عن عمران بن موسی عن موسی بن جعفرالبغدادی عن علی بن اسباط عن محمد بن الفضیل عنابی حمزه الثمالی عن ابی عبدالله(ع)قال ان فی الجفر ان الله تبارک و تعالی لما انزل الواح موسی(ع)انزلها علیه و فیها تبیان کل شیء و هو کائن الی ان تقوم الساعه فلما انقضت ایام موسی اوحی الله الیه ان استودع الالواح و هی زبرجده من الجنه الجبل فاتی موسی الجبل فانشق له الجبل فجعل یه الاواح ملفوفه فلما جعلها فیه انطبق الجبل علیها فلم تزل فی الجبل حتی بعث الله نبیه محمدا(ص)فاقبل رکب من الیمن یریدون النبی (ص) فلما انتهوا الی الجبل انفرج و خرجت الاواح ملفوفه کما وضعها موسی(ع)فاخذها القوم فلما وقعت فی ایدیهم القی فی قلوبهمان لا ینظروا الیها و هابوها حتی یاتوا بها رسول الله(ع)و انزل الله جبرئیل علی نبیه فاخبره بامر القوم و بالذی اصابوا فلما قدموا علی النبی(ص)ابتداهم النبی(ع)فسالهم عما وجدوا فقالوا و ما علمک بما وجدنا فقال اخبرنی به ربی و هی الالواح قالوانشهد انک رسول الله(ع)فاخرجوها فدفعوها الیه فنظر الیها و قراها و کتابها بالعبرانی ثم دعا امیر المؤمنین(ع)فقال دونک هذه ففیها علم الاولین و علم الآخرین و هی الواح موسی و قد امرنی ربی ان ادفعها الیک قال یا رسول الله لست احسن قراءتها قال ان جبرئیل امرنی ان آمرک ان تضعها تحت رأسک لیلتک هذه فأنک تصبح و قد علمت قراء تها قال فجعلها تحت راسه فاصبح و قد علممه الله کل شیء فیها فامره رسول الله(ع)ان ینسخها فنسخهافی جلد شاه و هوالجفر و فیه علم الاولین و الآخرین و هو عندنا و الالواح و عصا موسی عندنا و نحن ورثنا النبی

تفسیر الیاشی مثله و زاد فی آخره قال قال ابوجعفر(ع)تلک الصخره التی حفظت الواح موسی تحت شجره فی واد یعرف بکذا.)(۱۹)

ابوحمزه ثمالی از حضرت صادق(ع)نقل کرد که فرمود:«در جفر است که خداوند وقتی الواح را برموسی نازل کرد و در آن توضیح هر چیز هست و او تا روز قیامت خواهد بود.

پس از پایان نبوّت موسی خدا به او وحی کرد که الواح را به امانت به کوهی بسپارد.الواح، زمردی از بهشت بود، موسی کنار رفت، کوه شکاف خورد.الواح پیچیده در آن گذاشت وقتی آنها را قرار داد کوه به هم آمد و پیوسته در آن کوه بود تاحضرت محمد(ص)مبعوث گردید.قافله ای از یمن خدمت پیامبر آمدند.به آن کوه که رسیدند کوه باز شد.الواح همان طور پیچیده به همان صورتی که موسی نهاده بود بیرون آمد و آنها الواح را برداشتند.

وقتی خدمت پیامبر رسیدند ابتداء پیامبر از آنها راجع به آنچه یافته بودند سؤال کرد.پرسیدند:از کجا فهمیدی که ما چیزی پیدا کرده ایم فرمود:«خدا به من اطلاع داد و آن الواح است.»گفتند:ما شهادت می دهیم که تو پیامبری والواح را تقدیم کردند.

پیامبر(ص)به آن نگاه کرد و با اینکه به عبرانی نوشته شده بود خواند.بعد امیرالمؤمنین(ع)را خواست و فرمود:«این را داشته باش که در آن علم گذشتگان و آیندگان است.این الواح موسی است که خدا به من دستور داده در اختیار تو بگذارم.»امیرالمؤمنین(ع)عرض کرد:«یا رسول الله!من نمی توانم آنها را بخوانم.»حضرت(ص)فرمود:«جبرئیل به من گفته که به تو بگویم این الواح را امشب زیر سر خود بگذار فردا صبح که برخیزی می توانی بخوانی.»شب، امیرالمؤمنین این الواح را زیر سرخود گذاشت و صبح که شد تمام آنها را خدا به او آموخته بود.پیامبر اکرم(ص)به او فرمود:«در یک پوست گوسفند از آن نسخه برداری کن!»حضرت(ع)هم نسخه ای از آن برداشت و همان جفر است که در آن علم گذشتگان و آیندگان است و آن نزد مااست با الواح و عصای موسی و ما وارث پیامبرانیم.»

در تفسیر عیاشی در آخر خبر افزوده که حضرت باقر(ع)فرمود:«آن سنگی که الواح در آن بود زیر درختی بود در محلی بنام فلان.»

حضرت رضا(ع)جفر را یکی از نشانه ای امامت دانسته و ضمن روایاتی فرمودند:

«...و یکون عنده الجفر الاکبر و الاصغر اهاب ما عز و اهاب کبش فیهما جمیع العلوم حتی ارش الخدش وحتی الجلده و نصف الجلده و ثلث الجلده...»(۲۰)

«برای امام چند علامت است:«...جفر اکبر و اصغر که به اندازه پوست یک قوچ است و همه احکام فرعی و جزئی در آن ثبت شده، در دست اوست...»

 

سلاح انبیاء(ع)

امام صادق(ع)در حدیثی به سعید سمان فرمودند:

«...وان عندی لمثل الذی جاءت به الملائکه ومثل السلاح فینا کمثل التابوت فی بنی اسرائیل کانت بنو اسرائیل فی ای اهل بیت وجد التابوت علی ابوابهم اوتوا النبوه و ن صار الیه السلاح منا اوتی الامامه...»(۲۱)

«...آنچه را فرشتگان(از اسلحه برای پیغمبران سابق)آورده اند نزد من است و داستان سلاح در خاندان ماهمان داستان تابوت دربنی اسرائیل است که بردر هر خاندانی که تابوت پیدا می شد،نشانه اعطاء نبوّت به او بود و سلاح به هر کس از ما خانواده رسد امامت به او داده می شود.»

 

گلیم حضرت هاجر(ع)

امام باقر(ع)در ضمن روایاتی که داستانحضرت ابراهیم و اسماعیل(ع)را برای ِ ابابصیر روایت می کنند، فرمودند:«...چون پدر و پسر به فرمان خدا تسلیم شده و صورت فرزندش را به منظور قربانی کردن رویِ خاک نهاد، اسماعیل عرض کرد:ای پدر!صورتت را از صورت من بازدار و صورتم را بپوشان دست و پایم را نیز ببند آنگاه کارد را برحلقومم بگذار!ابراهیم گفت:هم دستت را ببندم و هم تو را سرببرم؟ هرگز این دوکار را با هم انجام نمی دهم!»امام باقر(ع)فرمود:ابراهیم(ع)فرشی را که روی حیوان سواری بود به روی زمین پهن کرد و صورت اسماعیل را برآن گذاشت.چون کارد بر گلویش نهاد پیرمردی ظاهر شد گفت ای ابراهیم می خواهی فرزندی را ذبح کنی که یک چشم برهم زدن معصیت خدا را بجانیاورده!گفت پروردگارم امر فرموده.آن پیر جواب داد:پروردگار چنین فرمانی نمی دهد بلکه شیطان تو را امر کرده است.حضرت(ع)فرمود:وای برتو!هیچ وقت شیطان قدرت ندارد به من امر ونهی کند دور شو از نزد من!و تصمیم بر ذبح گرفت...»(۲۲)

این گلیم و فرش متعلق به مادر حضرت اسماعیل(ع)یعنی هاجر(ع)بود،به عنوان یادگاری از آن واقعه مهم درتاریخ بشریت نزدِ امام زمان «عج»موجود است.

 

ریسمان و طنابی که از اشیاء داخل تابوت بنی اسرائیل است

و امام سجاد(ع)آن را به امام باقر(ع)دادو امام باقر(ع)یک سرآن را به جابر داد در مسجد النبی(ص)و یک تکانی آهسته به آن داد که در این هنگام مدینه به زلزله درآمد، به خاطر سکوت مردم مدینه نسبت به ظلم به اهل بیت(ع).

 

زره های حضرت داود(ع)

که حضرت داود(ع)به تعداد ۳۱۳ نفر اصحاب امام زمان(ع)بافته است و الان نزد حضرت(ع)است.عرب به زره «درع»می گویند.پیراهنی بود ساخته شده از رشته های فنری و ساخت زره به حضرت داود وحضرت سلیمان(ع)منسوب است زیرا آنان نخستین کسانی بودند که زره را ساختند و به تن کردند.

امام صادق(ع)به مفضّل فرمود:«به خدا سوگند تمام ترکه جمیع پیغمبران، حتی زره داود،نزد امام زمان(ع)است.»(۲۳)

 

پی نوشت ها :

۱- ترجمه تفسیر المیزان ۲:۴۰۷.

۲- لغت نامه دهخدا ۴:۵۳۳۵.

۳- دعای سمات، مفاتیح الجنان.

۴- «وانزلنا علیهم المن و السوی»و برآنها «مَن»و«سَلوی»فرستادیم.

۵- رک:حیوه القلوب۱:۲۴۸؛ اطیب البیان فی تفسیر القرآن۵:۶.

۶- دعای سمات، مفاتیح الجنان.

۷- تفسیر نمونه ۲:۱۷۴و ۱۷۵.

۸- صفحه ۱۶۴.

۹- معانی الاخبار:۲۸۵.

۱۰- الهدایه الکبری:۴۰۴.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...