ترس از مرگ
دو کس از مرگ میترسند، آن کس که آن را به معنی نیستی و فنای مطلق تفسیر میکند، و آن کس که پروندهاش سیاه و تاریک است!
آنها که نه جزء این دستهاند و نه آن، چرا از مرگ در راه هدفهای پاک وحشت کنند مگر
چیزی از دست میدهند؟
داستان «آب حیات» با آب و تاب فراوان در همه جا مشهور است. و نیز از قدیمترین ایام، بشر در جستجوی چیزی به نام «اکسیر جوانی» بوده است، و برای آن افسانهها به هم بافته، و آرزوها در دل پرورانده است. این همه گفتگو، از یک چیز حکایت میکند و آن مساله وحشت آدمی از مرگ، و عشق به ادامه حیات و فرار از پایان زندگی است، همان طور که افسانه «کیمیا» همان ماده شیمیائی مرموزی که چون به مس کم ارزش برسد تبدیل به طلای پر ارزش میشود، روشنگر وحشت انسان از فقر اقتصادی، و تلاش و کوشش برای جلب ثروت بیشتر میباشد. افسانه اکسیر جوانی نیز منعکس کننده وحشت از پیری و فرسودگی و بالاخره پایان زندگی و مرگ است.
بیشتر مردم از نام مرگ، میترسند، از مظاهر آن میگریزند، از اسم گورستان متنفرند، و با رزق و برق دادن به قبرها میکوشند ماهیت اصلی آن را به دست فراموشی بسپارند حتی برای فرار دادن افراد از هر چیز خطرناک یا غیر خطرناکی که میخواهند کسی آن را دستکاری و خراب نکند روی آن مینویسند «خطر مرگ» ! و در کنار آن هم عکس یکجفت استخوان مرده آدمی به حالت «ضربدر» ! در پشت یک جمجمه که خیره و بی روح به انسان
نگاه میکند قرار میدهند .
آثار وحشت انسان از مرگ در ادبیات مختلف دنیا فراوان دیده میشود، تعبیراتی همچون «هیولای مرگ» ، «سیلی اجل» ، «چنگال موت» و دهها مانند آن همه نشانههای این وحشت و اضطراب همگانی است. داستان معروف رویای هارون الرشید که در خواب دیده بود همه دندانهای او ریخته است و
تعبیر خواب کردن آن دو نفر که یکی گفت: «همه کسان تو پیش از تو بمیرند» .
و دیگری گفت: «عمر خلیفه از همه بستگانش طولانیتر خواهد بود» و واکنش هارون در برابر دو تعبیر کننده که به دومی صد دینار داد و اولی را صد تازیانه زد نیز دلیل دیگری بر این حقیقت است. زیرا هر دو یک مطلب را گفته بودند اما آنکه نام مرگ کسان خلیفه را بر زبان جاری کرده بود صد تازیانه نوش جان کرد، و کسی که مرگ آنها را در قالب «طول عمر خلیفه» ! ادا نمود صد دینار پاداش گرفت!
ضرب المثلهای مملو از اغراق، همانند «هر چه خاک فلانی است عمر تو باشد» ! یا به هنگامی که میخواهند کسی را با کسی که از دنیا رفته است در جنبه مثبتی تشبیه کنند میگویند : «دور از شما فلانی هم چنین بود» ! و یا «زبانم لال! بعد از شما چنین و چنان میشود» و یا ترتیب اثر دادن به هر چیز که احتمال مرگ را دور کند و یا در طول عمر موثر باشد اگر چه صد در صد خرافی و بی اساس به نظر برسد و همچنین دعاهایی که با کلمه دوام خلود، جاویدان بودن مانند دام عمره، دام مجده، دامت برکاته وخلد الله ملکه یا خدا عمر یک روزه تو را هزار سال کند و یا صد سال به این سالها! ... هر کدام نشانه دیگری از این حقیقت است.
البته انکار نمیتوان کرد که افراد نادری هستند که از مرگ به هیچ وجه وحشت ندارند و حتی با آغوش باز به استقبال آن میشتابند اما تعداد آنها کم است و تعداد واقعی به مراتب کمتر از آنهایی است که چنین ادعایی را دارند! اکنون باید دید سرچشمه این ترس و وحشت از کجاست؟ اصولا انسان از «عدم» و «نیستی» میهراسد. از فقر میترسد، چون نیستی ثروت است. از بیماری میترسد، چون نیستی سلامت است. از تاریکی میترسد، چون نور در آن نیست. از بیابان خالی و گاهی از خانه خالی میترسد، چون کسی در آن نیست.حتی از مرده میترسد، چون روح ندارد.در صورتی که از زنده همان شخص نمیترسید! بنابر این اگر انسان از مرگ میترسد به خاطر این است که مرگ در نظر او «فنای مطلق» و نیستی همه چیز است. و اگر از زلزله و صاعقه و حیوان درنده وحشت دارد چون او را به فنا و نیستی تهدید میکند . البته از نظر فلسفی، این طرز روحیه چندان دور و بیراه نیست، زیرا انسان «هستی» است، و هستی با هستی آشناست، و جنس خود راهمچون کاه و کهرباست. اما با «نیستی» هیچ گونه تناسب و سنخیت ندارد، باید از آن بگریزد، و فرار کند، چرا فرار نکند؟
ولی در اینجا یک سخن باقی میماند و آن اینکه: همه اینها صحیح است اگر مرگ به معنی نیستی و فنا و پایان همه چیز تفسیر شود، چیزی از آن وحشتناکتر نخواهد بود و آنچه درباره هیولای مرگ گفتهاند کاملا به جا و به مورد است. اما اگر مرگ، را همچون تولد جنین از مادر یک تولد ثانوی بدانیم، و معتقد باشیم با عبور از این گذرگاه سخت، به جهانی گام میگذاریم که از این جهان بسیار وسیعتر، پر فروغتر، آرامبخشتر و مملو از انواع نعمتهایی است که در شرایط کنونی و در زندگی فعلی برای ما قابل تصور نیست، خلاصه اگر مرگ را نوع کاملتر و عالیتری از زندگی بدانیم که در مقایسه با آن، این زندگی که در آن هستیم مرگ محسوب میشود، در این صورت مسلما چیز نفرت انگیز و وحشتناک و هیولا، نخواهد بود، بلکه در جای خود دل انگیز و رویائی، زیبا و دوست داشتنی است. زیرا اگر جسمی از انسان میگیرد، بال و پری به او میبخشد که بر فراز آسمان ناپیدا
کرانه ارواح، با آن همه لطافت و زیبائی فوق حد تصور و خالی از هر گونه جنگ و نزاع و اندوه و غم، پرواز میکند.
اینجاست که شاعری که این طرز تفکر را دارد به حکیم دانشمند دستور میدهد:
بمیر ای حکیم از چنین زندگانی
کز این زندگی چون بمیری بمانی!
سفرهای علوی کند مرغ جانت
چو از چنبر آز بازش رهانی
مترس از حیاتی که در پیش داری
از این زندگی ترس، کاینک در آنی!
و نیز شاعر دیگری با مباهات و وجد و سرور میگوید:
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوش آن دمی که از این چهره پرده بر فکنم
چنین قفس نه سزای من خوش الحانی است
روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم
و دیگری میگوید:
مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساختهاند از بدنم
خرم آن روز که پرواز کنم تا در دوست
به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
بالاخره شاعر دیگر به مرگ فریاد میزند و او را به سوی خود دعوت میکند:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
اینجاست که چهره مطلب بکلی دگرگون میشود و مساله شکل دیگری به خود میگیرد که هیچ شباهتی با شکل اول ندارد.بدیهی است، آن کس که چنین برداشتی از مساله مرگ دارد هرگز نمیگوید مرگ بی حاصل، بدون دلیل، و یا مثلا از طریق انتحار و خودکشی، دریچه به آنچنان عالمی است، بلکه او به استقبال مرگی پرشکوه میشتابد که در راه هدف و آرمان پاک و آمیخته با قهرمانی و فداکاری و شهامت باشد، مرگی که انسان را از تن در دادن به ذلت و هر گونه بدبختی به خاطر چند روز عمر بیشتر میرهاند. عامل دیگر وحشت از مرگ جمعی دیگر نیز هستند که از مردن وحشت دارند، نه به خاطر اینکه مرگ را به معنی فنا و نیستی مطلق تفسیر کنند، و منکر زندگانی پس از آن باشند، بلکه به خاطر اینکه آنقدر پرونده اعمال خود را سیاه و تاریک میبینند، که شکنجههای طاقتفرسا و مجازاتهای دردناک بعد از مرگ را گویا با چشم خود مشاهده میکنند، و یا لااقل چنین احتمالی را
میدهند. اینها نیز حق دارند از مرگ بترسند، زیرا به مجرمی میمانند که از پشت میلههای زندان آزاد شده و به سوی چوبه دار میرود، البته آزادی خوب است، اما نه آزادی از زندان به سوی چوبه دار!
آزادی اینها هم از زندان بدن، یا زندان دنیا، نیز توام با رفتن به سوی چوبه دار است، «دار» نه به معنی اعدام بلکه به معنی شکنجههایی بدتر از آن.
اما آنها که نه مرگ را فنا میبینند، نه پرونده تاریک و سیاه دارند، چرا از مرگ بترسند ! چرا از مرگ در راه هدفهای پاک وحشت داشته باشند؟ چرا؟ ...
- درخت موضوعات
- نظر و دیدگاه نویسنده
-
آرماگدون
- اطلاعات عمومی
- نویسنده با دیدگاه اسلامی
- سوالاتی برای بحث و چالش
- شیطان پرستی، جبهه مقابل
- سومین معبد سلیمان
- ستاره دنباله دار
- نویسنده بدون دیدگاه مذهبی
- نویسنده با دیدگاه مسیحی
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- استیگماتا
- پیشبینیها
- مسجدالصخره
- مریم مجدلیه
- کشف مقبره
- کفن تورین
- جبر و اختیار
- گوساله سرخ موی
- تطابق با زمانه جاری
- انقلاب مهدی
- خدا
- شیطان
-
سایه روشن
- آب حیات
- ناشناخته
- رمزگشایی
- رد پا
- پیش بینی
- پدیده اسرارآمیز
- پدیده های نادر
- نماد
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- ناپدید شدن
- ربوده شدگان
- مثلث برمودا
- مومیایی
- موجودات ساخت دست بشر
- موجودات ناشناخته
- موجودات عجیب
- موجودات افسانه ای
- معماهای حل نشده
- معماهای بدون توضیح
- ریاضیات باستان
- رویا
- مرگ
- تک خبرهای منحصر به فرد
- زیست فرازمینی
- زنده شدن
- زمزمه تائوس
- تله پاتی
- تسخیر
- ترس
- تناسخ
- تک شاخ
- تجربه نزدیک به مرگ
- سال 2022
- تابلو
- سوالات بی پاسخ
- شکاف زمان
- شهاب
- صدای عجیب
- سنگ های متحرک
- صندوق عهد
- سمبل
- مرموز
- ماموت
- آدم فضایی
- در انتظار پاسخ
- فضانوردان باستان
- فاطیما
- اتفاق عجیب
- اعتدالین
- انسان نما
- احتراق خود به خودی
- دو رگه
- بشقاب پرنده
- فسیل و سنگواره
- بیگانگان فضایی
- عجیبتر از علم
- برخورد با زمین
- بچه های چشم سیاه
- اسرار دریا
- آشناپنداری (دژاوو)
- عالم مُثُل
- آدمخوار
- فرشتگان
- گنج
- ماده عجیب
- جن
- لویاتان
- کودک وحشی
- خواندن افکار
- خوابگردی
- کشتی نوح
- کشتی ارواح
- کشفیات جدید
- کشف عجیب
- جالب ترین کشفیات
- قبرستان
- جادو
- هیپتونیزم
- حیوانات ناشناخته
- حس ششم
- حوادث بدون توضیح
- همزاد
- هالووین
- غار
- دایناسور
- افسانه
- اسرارآمیز
- اسرار باستان
- بارانهای عجیب
- چالشهای فیزیک
- پیشگویی
-
تمدنهای خاموش
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- تمدنهای خاموش اروپایی- هیتی
- تمدنهای خاموش آمریکایی- مایا
- تمدنهای خاموش آمریکایی- آزتک
- تمدنهای خاموش آمریکایی- اینکا
- تمدنهای خاموش آمریکایی- اولمک
- تمدنهای خاموش آمریکایی- پرو
- تمدنهای خاموش - آتلانتیس
- تمدنهای خاموش ایرانی - جیرفت
- تمدنهای خاموش ایرانی - شهر سوخته
- تمدنهای خاموش ایرانی - عیلام
- تمدنهای خاموش ایرانی - تپه مارلیک
- تمدنهای خاموش آسیا - مرو
- نازکا
- بناهای نمادین
- اساطیر
-
موجودات ناشناخته
- نظر و دیدگاه نویسنده
- حیطه فیزیک - اژدها
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - مدیوم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - کالبد اختری
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اکتوپلاسم و تلپلاسم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اکتوپلاسم
- حیطه متافیزیک - روح شناسی - اثیر
- حیطه متافیزیک - روح
- حیطه فیزیک - سیمرغ
- حیطه فیزیک - پری
- حیطه فیزیک - یتی
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - مرد بالدار
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - خروس تخم گذار
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - پاگنده
- حیطه فیزیک - کشفیات جدید - ال چوپاکابرا
- حیطه فیزیک - غول
- حیطه فیزیک - دراکولا
- حیطه فیزیک - زامبی
- حیطه متافیزیک - بختک
-
عجایب هفتگانه
- نظر و دیدگاه نویسنده وبلاگ
- عجایب هفتگانه قدیم - هرم جیزه
- عجایب هفتگانه قدیم - معبد آرتمیس
- عجایب هفتگانه قدیم - باغهای معلق بابل
- عجایب هفتگانه قدیم - آرامگاه هالیکارناسوس
- عجایب هفتگانه قدیم - فانوس اسکندریه
- عجایب هفتگانه قدیم - غول رودس
- عجایب هفتگانه قدیم - مجسمه زئوس
- عجایب هفتگانه جدید - چیچن ایتزا
- عجایب هفتگانه جدید - مجسمه مسیح برزیل
- عجایب هفتگانه جدید - کولوسئوم
- عجایب هفتگانه جدید - دیوار چین
- عجایب هفتگانه جدید - ماچوپیچو
- عجایب هفتگانه جدید - پترا
- عجایب هفتگانه جدید - تاج محل
-
دانلود Adobe Photoshop
v18.1.1.252 -
دانلود Windows 8.1
June 2017 96/4/2 -
دانلود IDM
6.28 Build 17 96/5/15 -
دانلود Telegram
1.1.19 -
دانلود Google Chorme
60.0.3112
-
ZOOMED_MAP
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۵۰ -
Nazca_Tupu_Llave_Key
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۸ -
Nazca_Triangle Spiral
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۷ -
Nazca_TheCrab_Mosquito_Bee_Butterfly
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۵ -
Nazca_The_Tight_Spiral
۳۱ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۴۳
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.
نظرات
ارسال نظر