آیا فرشتگان مکلف و مختارند؟

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه

گـفـتـه شـده اسـت کـه فرشتگاننیز مانند انس و جن از نوعى اختیار بهره مندند، اگر چه جـنبه قدسى و نورانیت آنهاغلبه دارد. به طورى که از بعضى ماخذ چنین استفاده مى شود فـرشـتـگـان مـى شـودفـرشـتـگـان نـفـس امـاره نـدارنـد. و عـقـل و نـور مـحـض هـسـتـنـد، چـنـان کـهمـیر مومنان على (علیه السلام ) فرموده :ان الله - عـزوجـل - رکـب فـى المـلائکـه عـقـلا بـلا شـهـوه ، و رکـب فـى البـهـائم شـهـوه بـلا عـقـل، و رکـب فـى بـنـى آدم کـلیـهـمـا، فـمن عقله شهوته فهو خیر من الملائکه ، و منغلبت شـهـوتـه عـقـله فـهـو شـر مـن البـهـائم(97)خـداونـد عـزوجـل بـراى مـلائکـه ، عـقـلرا بدون شهوت قرار داده و براى حیوانات شهوت را بدون عـقـل ، و بـراى فـرزنـد آدمهم عقل و هم شهوت را. پس هر کس که عقلش بر شهوتش غالب شـود از فـرشـتـگـان بـرتـراست ، و هر کس که شهوتش بر عقلش غالب آید از حیوانات پست تر و بدتر است .

امـاچـنـیـن آفـریـنـشـى بـراى فـرشـتـگـان مـنـافـاتـى نـدارد کـه آنـهـا مـکـلف ومـسـئول بـاشـنـد. امـر خـداوندى به سجده بر آدم تکلیفى بود که متوجه فرشتگان شد واگـر موجودات مقدس مانند جمادات محض - که هیچ گونه آگاهى و اختیارى ندارند - باشندنـمـى تـوانـنـد شـایـسـتـه آن امـتیازات و عظمت ها باشند. البته به علت تقرب وارتباط نـزدیـکـتـرى که فرشتگان با مقام شامخ ربوبى دارند، آنان از اختیار خودشانهمواره در راه خیر و کمال بهره مى برند.

بـه بـیـان دیـگـر، بـه طور قطع فرشتگاناز عالم جمادات ، نباتات و حیوانات (غیر از انـسـانـهـاى رشـد یـافـتـه) والاتـر وبـا عـظمت ترند، در آیه اى از قرآن چنین آمده است : فـقـاللهـا و للارض ائتـیـا طـوعـا او کـرهـا قالتا اتینا طائعین(98)؛ خداوند بهآسـمـان و زمین فرمود: بیایید (در جریان فعالیت قرار گیرید) چه از روى اختیار و چهاز روى اکراه ، آن دو گفتند: ما با اختیار آمدیم .

از ایـن آیـه مـى شود کهحرکات دستورى آسمان و زمین که جنبه آلى و تسلیم محض بودن آنـهـا بـیـش از فـرشـتگاناست منحصر به یک بعد اجبارى نبوده و در راه براى آنها مطرح بـوده اسـت . یا قراررفتن اختیارى در حرکات دستورى و یا قرار گرفتن اکراهى ؛ یعنى اگـر چـه آسـمان وزمین به قرار گرفتن مطلق در جریان دستورى مجبور بودند، کیفیت آن بسته به درک واختیار آن دو بوده است و قطعا انتخاب راه درک و اختیار، با عظمت تر بوده است که آندو انتخاب کردند. بنابراین ، به جهت مقام والایى که فرشتگان دارند، نیروى اختیارآنها قوى تر خواهد بود.(99)

حـضرت امیر المومنین (علیه السلام ) سخنانىدارد که به نوعى بر اختیار ملائکه دلالت مى کند:

1- لمتـثـقـلهـم مـوصـرات الاثـام(100)؛ بـارهـاى سـنگین گناهان ، آنان را سنگیننساخته است .

از ایـن مـطـلب اسـتـفـاده مـى شـود که فرشتگان داراى نوعىاختیارند که مى تواند آغازى بـراى مـسـئول قـرار گـرفـتـن آنـان بـوده اسـت ،چـنـان کـه از عـنـاویـن مـطـیـع و عـامـل بـه دستورات خداوندى (مانند سجده بر آدم (علیه السلام)که به فرشتگان نسبت داده است . نیز مى تواناستنباط کرد که آن موجودات مقدس اختیار دارند.

2- و لاتـعـدوا عـلى عـزیـمـه جـدهـم بـلاده الغـفـلات ، و لا تنتضل فى هممهم خدائعالشهوات(101)کندى غفلت ها بر قاطعیت کوشش و تلاش آنان نفوذى ندارند و عوامل فریبندهشهوات دست به سوى همت هاى آنان نمى یازند.

در جـمـلات فـوق ، مـقـولاتـى از قبیلهمتوعزمبه فرشتگان اسنادداده شـده اسـت کـه به طور واضح بر وجود اراده و مبادى اراده و حتى عزم ، که ازنتایج اختیار است ، دلالت مى کند.

3- لم تـنـقـطـع اسـبـابالشـفـقـه مـنـهـم فـیـنـوا فـى جـدهـم(102)؛ اسـبـاب و عوامل شفقت از آنان قطع نمىشود تا در تلاش سست شوند.

در جـمـله فـوق کـلمـهشـفقتبراى اثبات اختیار فرشتگان حائز اهمیت است ، زیرا مـعـنـاى شفقت ، تقریباآمیخته با رجاء و امیدوارى است و اگر هویت و استعدادهاى فرشتگان فـقـط یـک امـکـانداشـت ، مانند جمادات و نباتاتى که با یک امکان در جریانند، اسناد مفهوم شفقت برآنان معناى معقول نداشت .

حـکـیم عالى قدر محمد تقى جعفرى در شرح و تفسیر نهجالبلاغه مى نویسد: اتصاف فـرشـتـگـان بـه صـفات و اخلاق فاضلهو امتیازات عالیه از روى یک جریان جبرى محض نـمـى بـاشـد، لذا جـمـلهآن فرشتگان اسیران ایمانند(103)نباید به معنایى ظاهرى آن - که جبر است - منظور نمود؛ بلکه باید به گونه اى تفسیر کرد که اتصاف فـرشـتـگـان به صفات و اخلاقفاضله سازگار بوده باشد. و مى توان گفت : به جهت فهم و در؟ عالى که فرشتگان دربارهضرورت و عظمت ایمان دارند، به قدرى اشتیاق و عـلاقـه آنـان بـه ایـمـان شـدیـد اسـتکـه شـبـیـه بـه اسـیـر و وابـسـتـه بـه ایـمـان مـى باشند(104)

لذابـایـد گـفـت : فـرشـتـگـان مـجـبـور بـه بـادت نـیـسـتـنـد، بـلکـه مـجـبـول بـهعـبـادتند؛ یعنى سرشت فرشتگان به گونه اى است که شوق و علاقه به عـبـادت مـعـشـوقایـشان را به پرستش واداشته و آنان را در بندگى حق تعالى بى تاب نموده است و چنانکه امیر مومنان على (علیه السلام ) مى فرماید:

و لا یـرجـعبهم الاستهتار بلزوم طاعته ، الا الى موار من قلوبهم غیر منقطعه من رجائه ومـخـافـتـه(105)اشـتیاق ایشان به طاعت و بندگى به خاطر علاقه اى است که در دل هاى آنان استو مواد آن عبارت است از: امیدوارى به رحمت و ترس از عذاب او.

علامه طباطبایى درمورد چگونگى تکلیف فرشتگان مى گوید: این که خداوند فرموده : لا یـعـصـون الله مـا امـرهم(106)ناظر بر التزام ملائکه به تکلیف است امامفـخـر رازى در تـفـسـیـر خود ذیل این آیه مى نویسد: در این آیه اشاره اى است به اینکه فـرشتگان در سراى آخرت به آن چه خداوند امر مى کند و یا از آن چه باز مى دارد،مکلف هـسـتـنـد و عـصـیـان از نـاحیه ایشان مخالف با امر و نهى است . اما در اینآیه و غیر از آن ، خداوند مطلقا فرشتگان را به محض اطاعت بدون انجام معصیت وصففرموده بیان مطلق دنیا و آخـرت را، شـامـل مـى شـود لذا وجـهـى بـراى تخصیص تکلیفایشان به آخرت نیست . اما تکلیف ایشان غیر از تکلیف معهودى است که در مجتمع انسانىبه معنى تعلق گرفتن اراده مـکـلف بـه فـعـل مـکـلف ، تـعـلقـى اعـتـبـارى اسـت کـهثـواب و عـقـاب بـه دنـبـال داشـتـه بـاشـد، در صـورتى که اختیار امکان طاعت ومعصیت نیز دارد. اما فرشتگان خلقى از مخلوقات خدا هستند که داراى ذوات پاک نورانىبوده و اراده نمى کنند مگر آن چه را خـدا اراده کـرده و انـجـام نـمـى دهـنـد مـگـرآن چـه را خـدا فـرمـان داده اسـت . خـداونـد مـى فـرماید:بلعباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون(107)از این رو فرشتگان در قبال اعمالشان ثوابو عقابى ندارند. ایشان مکلف به تکلیف تکوینى اند نـه تـشـریـعـى ، کـه مـخـتـلف بـهاخـتـلاف درجـات مـى شوند: و ما منا الا له مقام معلوم(108) (109)

  • Jacquelyn

    Jacquelyn

    • ۱۳۹۶/۰۶/۱۵ - ۰۳:۰۵:۲۱

    I don't even know how I ended up here, but I thought this post was good.
    I don't know who you are but certainly you're going to a famous blogger if you aren't already ;) Cheers!