کشف حقیقت

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه

عالم مثال از دیدگاه سهروردى

عالم مثال چگونه عالمى است آیا عالمى قائم به ذات است آیا این عالم در کنار عوالم دیگر داراى حیثیتى منحصر به فرد است خصوصیات این عالم چیست؟

بى شک سهروردى یکى از کسانى است که نظریه عالم مثال را مطرح کرده است. او در کنار عوالم سه گانه ابن سینا عالم دیگرى افزوده که آن را عالم مثال یا عالم برزخ و یا اقلیم هشتم نام نهاده است. ابن سینا به عوالم سه گانه نفس، ماده و عقل قائل بود. اما سهروردى به عالم دیگرى معتقد است که در کنار عوالم دیگر عالم مثال را تشکیل مى دهد.

قبل از تشریح و توضیح عالم مثال لازم مى دانم عوالم چهارگانه سهروردى را توضیح دهم. وى مراتب هستى را به چهار مرتبه تقسیم مى کند:

عالم انوار قاهره، عالم انوار مدبره، عالم برازخ، صور معلقه ظلمانیه و مستنیره

انوار قاهره عبارتند از عقول کلیه مجرده که به اجسام وابستگى و تعلق ندارند. این انوار از شئون الهى است و ملائکه مقرب خدا بشمار مى آیند.

انوار مدبره که آنها را انوار اسپهبدیه نیز مى نامند تدبیر عالم افلاک و جهان انسان را بر عهده دارند.

عالم برازخ عوالم کواکب و عناصر بسیط و مرکبات مادى است.

صور معلقه که همان عالم چهارم است عبارت است از عالم مثال یا خیال منفصل. این عالم بسیار وسیع و گسترده مى باشد و از جهت تنوع شگفت انگیز است.

سهروردى صور معلقه را جواهرى روحانى مى داند که قائم به ذات است. این جواهر روحانى در عالم مثال متحقق بوده و به هیچ محل و مکانى وابسته نیست. به همین جهت حواس ظاهرى انسان از درک جواهر عالم مثال ناتوان است. صور معلقه و جواهر عالم مثال از طریق برخى از مظاهر براى حواس ظاهرى انسان قابل درک مى شود. سهروردى جن و شیاطین را نیز در عالم مثال مى داند و وجود آنها را در این عالم از طریق برخى مظاهر قابل رؤیت مى داند.

او در کتاب تلویحات مى گوید: هنگامى که انسان از شواغل حسى تقلیل مى یابد و نفس ناطقه در خلسه فرو مى رود و به جانب قدس روى مى کند متوجه و مجذوب مى گردد. در این هنگام لوح شفاف ضمیر آدمى به نقش غیبى منقش مى گردد.

* عالم مثال چگونه عالمى است

عالم مثال مرتبه اى از هستى است که از ماده مجرد است، ولى از آثار آن برکنار نمى باشد. سهروردى صور معلقه را عالم مثال دانسته و مثل معلقه را غیر از مثل افلاطونى به شمار آورده است. وى بر این عقیده است که مثل افلاطونى عبارتند از موجودات که در عالم انوار عقلیه ثابت مى باشند، ولى در نظر این فیلسوف مثل معلقه تنها در عالم اشباح مجرده متحقق مى باشند.

عالم مثال برزخ میان عالم حس و عقل بوده و در واقع عالم اوسط را تشکیل مى دهد.

وى معتقد است که عالم خیال نه ناشى از نفس است و نه قائم به نفس مى باشد. صور خیالى داراى مکان و محل نبوده و در برخى موارد از طریق مظاهر مورد مشاهده اشخاص واقع مى شوند. صور خیالیه را نمى توان در زمره امور معدوم بشمار آورد زیرا یک امر معدوم متصور و ممتاز نیست. محکوم به احکام ثبوتى نیز نمى باشد. صور خیالیه در ذهن انسان نیز جایگزین نمى باشد. زیرا انطباع کبیر در صغیر محال است. صور خیالیه در عالم عینى نیز قرار نگرفته اند. زیرا اگر صور خیالیه در عالم عینى استقرار داشتند، لازمه اش این بود که هر کس داراى حس سلیم است بتواند آنها را مشاهده کند. ولى این مسلم است که صور خیالیه در معرض مشاهده عینى اشخاص قرار نگرفته اند.

مى توان گفت صور خیالیه موجود و محقق مى باشند ولى نه در عالم ذهن جاى دارند و نه در عالم عین. صور خیالیه نیز در عالم عقول کلیه نیز به کسوت هستى آراسته نمى باشند. زیرا این صور از نوع صور جسمانیه بوده و از سعه و کلیت عقلى برخوردار نمى باشند. در نتیجه صور خیالیه در صقع مخصوص و موطن دیگرى جاى دارند که آن را عالم مثال یا خیال منفصل مى نامند.

* موجود مثالى

موجود مثالى چگونه موجودى است چه تفاوتى با دیگر موجودات دارد؟

سهروردى مى گوید: موجود مثالى موجودى است که در عین این که از کم و کیف و سایر اعراض برخوردار است، از ماده مجرد است.

* علت وجودى عالم مثال

سهروردى علت وجودى عالم مثال را برخى از عقول متکافئه که آنها را عقول عرضیه مى نامد، بشمار آورده است. در عالم مثال صور جوهریه تمثل پذیرفته و به شکل هاى گوناگون ظاهر مى شود. اختلاف اشکال و تفاوت هیأت ها در عالم مثال به وحدت شخصیه یک فعلیت جوهرى لطمه وارد نمى آورد و یک شیئ مى تواند به صور گوناگون تمثل یابد.

خیال منفصل و خیال متصل سهروردى عالم مثال را به دو قسم منفصل و متصل تقسیم کرده و آنها را خیال متصل و منفصل مى نامد. خیال منفصل عالمى است که قائم به خود بوده و از نفوس جزئیه متخیله بى نیاز و مستقل مى باشد. خیال متصل برعکس، قائم به نفوس جزئیه است و پیوسته در متخیله افراد آدمى ظهور مى پذیرد. باید توجه داشت که در عالم خیال متصل احیاناً صورى به ظهور مى رسد که نتیجه دعابت نفوس بوده و داراى ملاک و ضابطه عقلى نیست. این گونه صور جزافیه در عالم مثال منفصل موجود نبوده و نمى توان آنها را از افعال حکیم به شمار آورد. آنچه موجب شده این عالم را عالم خیال منفصل بنامند؛ چیزى جز این نیست که بین این عالم و عالم خیال متصل نوعى شباهت برقرار است. باید توجه داشت جهان خیال منفصل که آن را عالم مثال اکبر نیز مى نامند به هیچ وجه با مثل افلاطونى متحد نبوده و از جهت مراتب وجود پائین تر از مرتبه عقول قرار گرفته است.

* صور معلقه و صور نوریه

کسانى که با آثار سهروردى آشنایى دارند به خوبى مى دانند که این فیلسوف متأله نه تنها به عالم مثل معلقه معتقد بوده و آن را به حکماى ایران باستان منسوب مى نماید، بلکه به عالم مثل نوریه نیز معتقد بوده و آن را مقتضاى برهان به شمار مى آورد. باید توجه داشت که عالم مثل نوریه به هیچ وجه با عالم مثل معلقه متحد نبوده و هر یک از این دو عالم داراى احکام و آثار مخصوص به خود مى باشند. صور معلقه غیر از مثل افلاطونى است. مثل افلاطونى عبارت است از موجوداتى که در عالم انوار عقلیه ثابت مى باشد، ولى مثل معلقه تنها در عالم اشباح مجرده متحقق مى باشد. وى صور معلقه و عالم مثال را عالم اوسط دانسته و آن را برزخ میان عالم عقول و جهان ماده بشمار مى آورد. مثل افلاطونى عبارتند از ارباب انواع. هر نوع از انواع جرمیه که در عالم حس موجود است در عالم عقل امثال است و آن صورت بسیطه نوریه است که قائم است به ذات خود. زیرا قابل اشاره حسى نیست و آن مثل به منزله ارواح صور نوعیه جسمانیه است و این صور نوعیه جسمانیه به منزله اصنام آن صور نوریه است. آنچه در عالم اجسام از اشخاص موجود است، اظلال آن صور نوریه است و مثل افلاطونى عبارت از آن صور نوریه است.

مثل معلقه عبارتند از امورى که در عالم مثال قائم به ذات بوده و در محل و مکان مخصوصى منطبع نمى باشد. موجودات حسى جهان حسى را تنها مى توان مظاهرى براى مثل معلقه به شمار آورد. به همین جهت است که حقایق عالم مثال از طریق مظاهر متناسب با خود، در این جهان به ظهور پیوسته و براى اهل بصیرت قابل ادراک مى‌باشد.

  • http://changecdyztxfro.snack.ws

    http://changecdyztxfro.snack.ws

    • ۱۳۹۶/۰۲/۳۰ - ۰۰:۲۶:۲۳

    I’m not that much of a internet reader to be honest but your sites really nice, keep it up!

    I'll go ahead and bookmark your website to come back in the future.
    Cheers