پرونده شماره ۱۳

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

از دیرباز مردم کشورهای گوناگون عدد سیزده (13) را عدد نحسی میدانستند. حتی در کشور خودمان هم مردم این عقیده را دارند. اما در هیچ جای دنیا مثل انگلیس و آمریکا این عدد را نحس و شوم نمی‌دانند. در امریکا شما پلاکی بنام 13 نمی‌بینید. هتلها از نوشتن کلمه سیزده خوداری می‌کنند. در فرودگاهها بلیطی با شماره سیزده صادر نمیشود. در گذشته وقتی مجرمی را میخواستند دار بزنند او باید سیزده پله را طی می‌کرد تا به جایگاه برسد بسیاری از مردم امریکا سعی میکنند که نام فرزندانشان کمتر یا بیشتر از عدد سیزده باشد اکثر جانیان و قاتلان بیرحم نامشان سیزده رقمی است. از اینگونه عقاید درباره این عدد در تمدن تازه تاسیس شده امریکا بسیار است. اما مطلبی که من برای شما در نظر گرفتم چه ارتباطی با این عدد دارد. من سعی کرده‌ام این مطلب را بطور خلاصه تقدیم شما عزیزان کنم چراکه مطلب کاملش خود یک وبلاگ است. در اکتبر  1982 در دادگاه نیوجرسی پرونده ای تشکیل شد که بعدها به پرونده شماره سیزده مشهور شد.

«کریس بوتمن» نزدیک 17 سال درشهرک لیمان زندگی می‌کرد. چهار سال بعد همسرش را از دست داد و همین باعث شد که روحیات کریس دگرگون شود. او بسیار گوشه‌گیر و کم حرف شده بود به ندرت از منزل بیرون می‌آمد  تنها جائی که او را تسکین می‌داد کلیسا و پارکی بود که او سابقا با همسرش به آنجا میرفتند. در یکی از روزهای ماه اگوست کریس هنگامی که در حاشیه پارک نوستن قدم میزد متوجه شد مردی دارد بسته بزرگی را درون دریاچه پارک می‌اندازد . ناگهان چیزی بسرش خورد و از هوش رفت. «جیمیز ایستوود» یکی از سرمایه‌داران بزرگ نیوجرسی که چندین فروشگاه زنجیره‌ای در ایالت‌های مختلف امریکا دارد . او مردی است که در اکثر مراکز مهم دولتی دارای نفوذ است. بسیاری از مردم عقیده دارند او و دارودسته اش یکی از بزرگترین باندهای مواد مخدر و فروش انواع اسلحه را در سراسر قاره امریکا در دست دارند.بسیاری از خانواده‌ها از پسر بزرگ او  «استوارد» به خاطره تجاوز به دخترانشان در دادگاه شکایت کردند اما بخاطره نفوذ پدرش نتوانستند کاری کنند. اما...کریس بوتمن هنوز کاملا به هوش نیامده بود که خود را در اداره پلیس دید جرم او به قتل رساندن «هیلاری جویز» بود . هیلاری 23 ساله دانشجوی رشته دندانپزشکی که این اواخر اعتیاد شدیدی به کوکائین پیدا کرده بود. پلیس جنازه او را در دریاچه پارک نوستن پیدا کرد  او به وسیله 17 ضربه چاقو به قتل رسیده بود. پلیس در خانه کریس بوتمن آلت قتل و تار موهای مقتول را در رختخواب او پیدا کرده بود. تمام مدارک درست بود و نشان می‌داد کریس 46 ساله  قاتل هیلاری23 ساله است. روزیکه قرار بود او را محاکمه کنند جمعیت زیادی از مردم شهرک لیمان که کریس ساکنش بود اجتماع کرده بودند هنگامی که کریس آنچه را که دیده بود تعریف کرد و وقتی نام «استوارد  ایستوود» را به عنوان قاتل معرفی کرد ناگهان دادگاه متشنج شد. مردم با پرتاب کردن اشیاء نظم دادگاه را بهم زدند و قاضی مجبور شد دادگاه را تعطیل کند. سه ماه از آن تاریخ گذشت روزنامه محلی شروع به نوشتن مطالب کرد و قتل‌های دیگری را نیز به گردن  کریس بوتمن انداخت. این روزنامه نام این پرونده را «پرونده شماره 13» گذاشت و هر روز مطلبی درباره کریس می‌نوشت. عاقبت روز دادگاه فرارسید. خانواده «جیمیز ایستوود» 8 شاهد به دادگاه معرفی کرد و آنها همگی شهادت دادند که «استوارد» (پسر بزرگ خانواده جمیز ایستوود) سه روز تمام با آنها بوده و اصلا لحظه قتل او در شهر دیگری به کارهای پدرش می‌رسیده. عاقبت دادگاه  کریس بوتمن 46 ساله را به حبس ابد محکوم کرد. کریس هنگامی که رای صادره را شنید از جا برخاست و با چشمان پر از اشک کتاب مقدس را با دست نشان داد (کتاب انجیل) و به شاهدان گفت: شما امروز کتاب مقدس را به بازی گرفته اید ولی مطمئن باشید آینده زود می‌آید و شما تقاص پس خواهید داد شما شیطانی‌ترین انسانهای هستید که من دیده‌ام. آینده نشان داد که «کریس بوتمن» راست میگفت:

1- «راجر اواری» یکی از شاهدان 2ماه بعد دریک تصادف به اتفاق خانواده‌اش از بین رفتند.

2-  هری میسون یکی دیگر از شاهدان 4 ماه بعد جنازه‌اش را که هدف تیر قرار گرفته بود در زیر پلی پیدا کردند و پلیس در تحقیقاتش به نتیجه‌ای نرسید.

3-  ماریا ساندرلند، نامزد استوارد، 1 ماه بعد در سن 28 سالگی سکته مغزی کرد و مرد او هم یکی از شاهدان بود.

4- وینسنت ولتاین هفت ماه بعد در شرایطی که وضع مالی خوبی داشت خودکشی کرد.

5-  استیو الین شش ماه بعد در یک نزاع جان خود را از دست داد.

6- جک  وارن یکسال بعد در سانحه هوائی جان خود را از دست داد.

7 - لیان بلمونت هنگامی که نشسته بود و مسابقه اتومبیل رانی را در جایگاه تماشا میکرد ناگهان اتومبیلی کنترل خود را از دست داد و میان تماشاگران افتاد و عده‌ای را کشت او هم یکی از کشته شدگان بود.

8- اما آخرین نفر داستان دیگری داشت. آقای اسلیتر به اتفاق همسرش فیونابلی که منشی یکی از فروشگاههای خانواده «جیمیز ایستوود» بود به دادگاه مراجعه کردند. آنها پس از 15 ماه اعتراف کردند که پدر آقای «استوارد»  به آنها مبلغ پانصد هزار دلار پرداخت کرده تا آنها شهادت دروغ بدهند و آنها مجبور بودند که اینکار را بکنند چرا که جانشان در خطر بود.

آقای اسلیتر بسیار هیجان‌زده بود او گفت تا امروز سه بار نزدیک بوده جان خود را از دست دهد و همیشه همسرش نیز همراهش بوده. آنها به مرز جنون رسیده بودند و هر شب کابوس میدیدند. کریس بوتمن بعد از 15 ماه بی‌گناه شناخته شد و از زندان آزاد گردید اما این پایان ماجرا نبود. تقریبا 10 شب قبل بخاطره جشن نامزدی دختر آقای «جیمیز ایستوود» که در یکی از مکانهای که متعلق به ایشان بود برگزار می‌شد  آتش عظیمی جشن آنها را به عزا تبدیل کرد. در این حادثه آقای جیمیز ایستوود به همراه پسر بزرگش استوارد و چند نفر دیگر به خاکستر تبدیل شدند. در میان کشته‌شدگان خبرنگار روزنامه محلی که با دروغ پراکنی سعی داشت کریس بوتمن را گناهکار جلوه دهد بهمراه دو پلیس دیگر جزء کشته‌شدگان بودند. پس از بی گناهی و  آزادی کریس بوتمن تیتر روزنامه محلی بسیار تماشائی بود. پرونده شماره سیزده بسته شد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...