میراث شگفت انگیز

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

وصیتنامه‌هایی که اغلب مردان و زنان در آخرین روزهای حیات خود، در مورداموال و دارائی هایشان تنظیم می‌کنند، بسیار متنوع است؛ زیرا این وصیت‌نامه‌ها توسط اشخاص مختلف و تحت شرایط متفاوتی نوشته می‌شود. به این خاطرعجیب نیست که در برخی از موارد قانونی مجبور به مداخله می‌گردد. بنابر مدارک به ثبت رسیده قدمت برخی از این وصیتنامه‌ها به بیش از دو هزار سال می‌رسد. و در همه آنها، تقریباً بدون استثناء از وارثین خواسته شده تا ازبروز اختلاف و خونریزی بپرهیزند. وصیتنامه ارسطو که در سال 322 قبل ازمیلاد نوشته شده است در واقع یک وصیتنامه حکیمانه بوده است. او دوستانش را بعنوان وصی خود قرار داد. یک قیم شایسته برای دخترش تعیین کرد و مقررنمود تا پس از او، کنیزانش را آزاد کنند. و همینطور دستوراتی را برایمراسم به خاک سپاری خود صادر نمود.

«گوورنور موریس» سیاستمدار جنگهای انقلابی آمریکا، که مرد سخاوتمندی بود، نیمی از دارای قابل ملاحظه خود را به همسرش بخشید، مشروط بر اینکه درصورت ازدواج مجدد تمامی اموالش به وی خواهد رسید. اما «پاتریک هنری»قانونگذار فتنه‌انگیز، در این مورد با «موریس» هم عقیده نبود، زیرا ویوصیت کرد که همسرش تنها در صورتیکه پس از وی دوباره ازدواج نکند، می‌توانداز میراث وی برخوردار شود. و در غیر این صورت چیزی به وی تعلق نخواهدگرفت. او نظریات خود را در قالب این عبارات به یکی از دوستانش ابراز داشت: «این برای من مایع سرشکستگی است که تمام عمر کار کرده‌ام، تنها برایاینکه از همسر مرد دیگری حمایت کنم.»

«ادگار برگن» نیز وصیتنامه خود را به حکم احساساتش نسبت به بازیگر کر ولالی به نام «چارلی مک کارتی» تنظیم نمود و ده هزار دلار از ثروتش را بهصندوق هنر پیشگان آمریکایی واگذار کرد، مشروط بر اینکه اداره‌کنندگان آنسازمان تحت شرایط مناسبی از «چارلی» نگهداری کنند. حداقل 500 دلار ازاین میراث به منظور ایجاد سرگرمی و تفریح برای کودکان پرورشگاهها،بیمارستانها و سایر موسسات مصرف شود. و «چارلی» نیز باید یکی ازبازیگران این نمایش‌ها باشد.

«لوئی پاستور» میکروب‌شناس معروف فرانسوی، وصیتنامه‌ای از خود بر جایگذاشت که معرف شخصیت این مرد نجیب بود. او نوشت: «این وصیتنامه من است. منآنقدر که قانون اجازه می‌دهد، برای همسرم می‌گذارم. فرزندان من نبایدهیچگاه از انجام وظیفه و مراقبت نسبت به مادرشان سر باز زنند. و بایدهمواره آنچه را که شایسته اوست، در قبال وی انجام دهند.»

در سال 1934 در سواحل آفریقای جنوبی یک بطری که در شن‌های ساحل دفن شده بود، توسط یک زوج پیدا شد. درون شیشه یک کاغذ لوله شده از جنس «پارشمن»قرار داشت که با نام «فیلیپ سگراندز» امضا شده بود که خودش را کشتی شکسته‌ای، در یک جزیره نزدیک استوا و غرب آفریقا معرفی کرده بود. در این نامهاو نوشته بود که چطور پس از غرق شدن کشتی «سانتا سیسیسلیا» بر اثر طوفان،وی به همراه پنج تن از همراهانش مردند و او احساس کرد که فرصت چندانیبرایش باقی نمانده بنابراین با مرکب خون خود وصیتنامه‌ای نوشت تا به موجبآن همه دارائی اش در «لیسبون» را میان بستگانش تقسیم کنند. این پیغامبه مقامات اسپانیایی در «لیسبون» تسلیم شد. لیکن اجرای مفاد آن بعید بهنظر می‌رسید، زیرا این وصیتنامه 178 سال پیش در بطری گذاشته شده و به دریاسپرده شده بود. زنان نیز همچون مردان وصیتنامه‌هایی را از خود بجایگذارده‌اند. زنی بنام «بریجیت فلیسن» از اهالی «برون ماث» در سال 1938وصیتنامه‌ای از خود بجای گذارد که در آن دارائی خود را بین خواهر و همسرشتقسیم کرده بود. وی در وصیتنامه خود نوشت: که خواهرش سهم شوهر او را بهمیخانه‌ای که وی در آنجا در فقدان همسرش اشک می‌ریزد ببرد و به او بدهد!وصیتنامه‌ها اغلب اوقات با عجله و تحت شرایط غیر معمول نوشته می‌شوند.برای مثال شخصی که در «وایو مینگ» به کار گله‌داری اشتغال داشت، درحالیکه با اتومبیلش مسافرت می‌کرد در میان کوهها ناپدید شد. پس از آنکه 21روز بعد اتومبیلش را پیدا کردند، جسدش نیز در ته دره پیدا شد. او چندروز زنده بود و چون فهمیده بود که ادامه زندگی برایش ممکن نیست، سویچاتومبیل خود را برداشته بود و با کشیدن آن روی داشبورد وصیتنامه خود را بهاین طریق نوشته بود... و البته دادگاه نیز این سند را قانونی دانست. «جرجواشنگتن» که مردی منظم و مرتب بود، وصیتنامه خود را در بیست و پنج صفحهبزرگ تنظیم نمود. او همسرش و شش تن دیگر را بعنوان وصی خود قرار داد وتوضیح داد که مطمئن است که یکی از این هفت نفر به شرایط وصیتنامه او عملخواهد کرد و پیش‌بینی او نیز درست از آب در آمد. «رابرت لوئی استیونسن» نویسنده مشهور انگلیسی، وصیت کرد تا یکی از دوستانش که از مصادف شدن روزتولدش با جشن کریسمس شکایت می‌کرد، روز تولدش را جشن بگیرد. «پ.ت.بارنام» وصیتنامه خود را بصورت یک جزوه 55 صفحه‌ای به چاپ رساند که شاملدستورالعمل‌های مفصلی در مورد تقسیم دارائی‌اش بود. در این وصیتنامه بهادامه کار سیرک و نگهداری کوتوله های مورد علاقه‌اش که اغلب آنها قادر بهمراقبت از خودشان نبودند، نیز اشاره شده بود. یک مرد فرانسوی بنام «رابله» در وصیتنامه خود نوشت: «من از مال دنیا چیزی ندارم به جز مقدارزیادی بدهکاری. و باقی دارائی‌ام را به فقرا می‌بخشم.»

«فرانسیس ر. لرد» اهل استرالیا که ساکن شهر سیدنی بود، پس از مرگ برایهمسرش تنها یک شیلنگ باقی گذارد. و در وصیتنامه اش نوشت: « این کرایهتراموا است تا او بتواند خودش را به جایی برساند و خود را غرق کند.» شایدعجیب‌ترین وصیتنامه متعلق به زن ثروتمندی از اهالی «چروکی کانتی» واقعدر «کارولینای شمالی» باشد. او در وصیتنامه‌اش، دارائی خود را بهخداوند بخشید. از جانب دادگاه، احضاریه‌ای تنظیم شد و اجرای حکم، بهعهده کلانتر گذاشته شد.در گزارشی که وی بعداً به دادگاه ارائه کرد، چنینآمده بود: «پس از تلاش و جستجوی زیاد نتوانستیم خدا را در «چروکی کانتی»پیدا کنیم.»

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...