موتور اسرارآمیز «جان کیلی»

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

موتور قدرتمند، ساختمان را می‌لرزاند... اما ایناختراع لرزه شدیدتری بر دانسته‌های بشر در مورد انرژی افکند. بیست و سهنفر، در اتاق کوچکی که موتور مورد بحث در آن قرار داشت، جمع شده بودند.بیشتر آنان مهندس بودند و بقیه نیز از متخصصین یا صاحبان بانک ها بودند. والبته همه‌ی آنها برای اینکار سرمایه‌گذاری کرده بودند و در عین حال نسبتبه این جریان بدبین و شکاک بودند و سالها انتظار کشیده بودند تا «جان کیلی»ادعای خودش را به اثبات برساند. آنها بارها و بارها برای پیشرفتتحقیقات ناتمام و بی‌فایده این دانشمند پول صرف کرده بودند و حالا اینموتور در برابرشان قرار داشت. او امروز قول داده بود تا به این انتظارپایان بدهد و موتور اسرارآمیزش را به آنها نشان بدهد. آنها بزودی در می‌یافتند که آیا «جان کیلی» یک نابغه است و یا یک آدم کلاهبردار و حقه باز !

«جان کیلی» به هیچوجه به چهره‌های نگران و بهت زده حاضران نگاه نمی‌کرد.انگار که حضور آنها را نادیده گرفته بود و به صدای گوشخراشی که چهارچوبکوچک پنجره را به لرزه در آورده بود نیز توجهی نداشت. از موتور فولادینسنگین که روی یک پایه سنگی بزرگ قرار گرفته بود، صدای ناهنجاری به گوش می‌رسید. این صدا، وزوزی بود که به ناله تبدیل شد و سپس این ناله به غوغایعظیمی مبدل گشت. قاب پنجره‌ها از شدت ارتعاش به رقص در آمده بودند؛ انگارکه می‌خواستند از این سرو صدای زیاد فرار کنند. «کیلی» بر این باور بودکه در آن شرایط صاحب اختیار و همه کاره خود اوست. و خودش را بیشتر از دیگران صاحب این موتور می‌دانست. این سرمایه‌گذاران خشمگین خواستار مدرکیبودند که به آنها ثابت کند که پولشان هدر نرفته و در جهت یک طرح علمی مصرفشده است. «جان کیلی» به آرامی دکمه‌ای را فشار داد و متعاقب آن غرششدیدی استخوانهای را به لرزه در آورد و دود آبی رنگی را به اطراف پراکنده ساخت. زمانیکه دودها از میان رفت، اعضای این گروه، گلوله‌ای را به قطریک اینچ مشاهده کردند که با نیرویی باورنکردنی از دستگاه خارج شده بود. وبقدری شتاب داشته که از میان دو تخته از جنس چوب بلوط عبور کرده و در یککیسه شن که در کنار دیوار قرار داشت، فرو رفته بود. حاضرین سخت تحت تاثیرقرار گرفتند و قانع شدند، اما چه وقت می‌توانستند از این قدرت عظیم برایانجام کاری که آنان را به سود کلانی برساند، استفاده کنند. اما کار بههمینجا ختم نشد؛ این گردهمایی که در نوامبر سال 1879 و با حضور سرمایه‌داران برگزار شده بود ماجرایی را به دنبال داشت. آنان دستگاه مورد نظر رادیدند، اما این برایشان کافی نبود و اصرار داشتند تا هرچه زودتر از ایناختراع بهره برداری کنند. سرمایه‌داران، بارها و بارها آمدند و رفتند و«کیلی» را مورد انتقاد و افترا قرار دادند، ولی این دانشمند در سالهاییکه دچار دودلی و تردید شده بود، هیچگاه صبر وشکیبایی خود را از دست نداد وبدین ترتیب توانست بجای کسانی که به او پول دادند ولی در نیمه‌راه رهایشکردند، افراد تازه‌ای را بیابد که از نظر مالی او را حمایت کنند. «جانکیلی» بعنوان یک مخترع نابغه، سابقه عجیبی داشت. او در سال 1827 در«فیلادلفیا» متولد شد و در نوجوانی بعنوان یک نجار ـ نوازنده ویلن ـ و یکشعبده باز که در تردستی با ورق مهارت داشت، به کار پرداخت. و بالاخرهبعنوان یک تله‌گذار به کوههای «راکی» رفت، ولی در اثر تیر یک سرخپوست بهشدت زخمی شد و ناچار برای مداوای جراحتش به «فیلادلفیا» بازگشت. در آنزمان نیاز شدیدی به انرژی‌های قابل کنترل احساس می‌شد. نیروی آب قادر نبودتا انرژی مورد نیاز صنایع را تأمین کند و انرژی حاصله از دیگ بخار نیزجوابگوی این نیاز نبود. بنابراین یک منبع جدید و ارزان قیمت برای تامینانرژی لازم بود تا چرخهای آسیاب‌ها و کارخانه‌ها را به گردش در آورد.«جان کیلی» در سال 1871 با اعلام این مطلب که قادر است از یک منبع تازهانرژی بهره‌برداری کند، توجه عموم را به خود جلب نمود. و افزود که بااستفاده از این دستگاه می‌تواند نیروی «اتری» را که ساختار اتمی ماده راکنترل می‌کند، تجزیه نماید. عده‌ای از دانشمندان با وی به مخالفتبرخاستند و جمعی نیز سخنان او را بی‌اساس دانستند و روی همرفته همه نسبت بهگفته‌های او شک و تردید داشتند. «کیلی» ادعا می‌کرد که دستگاه اوبراساس «ارتعاشات هماهنگ » عمل می‌کند. اما مخالفانش بی‌درنگ در مقامپاسخگویی بر آمدند و گفتند که، نیروی محرکه این دستگاه از هوای گرم تامینمی‌شود. این نیرو هرچه که بود برای خم کردن ریل‌های فولادین و گسستنطنابهای بسیار ضخیم کافی بود. نیروی برتر از سایر نیروهای شناخته شده آنزمان. در دسامبر سال 1882 سرمایه‌گذاران بدبین برای مشاهده این دستگاهعجیب تمایل نشان دادند. «کیلی» نیز موافقت کرد تا راز دستگاه اسرارآمیزخود را برای هر دانشمندی که آنان معرفی کند، فاش سازد. و آنها نیزدانشمندی بنام «ادوارد بیکل» را انتخاب کردند. وی پس از بازدید ازدستگاه و مشاهده طرز کار آن متقاعد شد و به سرمایه گذاران بداقبال گزارشداد که همه چیزهایی را که دیده درک نکرده اما همینقدر دریافته است که «جان کیلی» آنچه را که ادعا می‌کند، کشف کرده است. در سال 1888 «جانکیلی» بد شانسی آورد. سرمایه‌گذاران به اتهام نادیده گرفتن حکم دادگاهم مبنی بر فاش کردن رازش، او را به زندان فرستادند. و یک بیوه زن ثروتمندپذیرفت تا مخارج او را تا پایان عمرش یعنی به مدت ده سال تامین کند.سرمایه‌داران کارگاه او را مورد حمله قرار دادند و یک گوی فولادین بزرگ راکه از هوای فشرده انباشته بود، پیدا کردند. چیز تازه‌ای در مورد آن وجودنداشت. زیرا «کیلی» قبلأ این گوی را به معرض تماشای آنان گذاشته بود کهلوله‌های آن برای استفاده در فشاری که هنگام نمایش موتور تولید می‌شد،کافی نبود. راز دستگاه اسرارآمیز «کیلی» پس از مرگش، برای همیشه بههمراه وی به گور سپرده شد. و دانشمندان هیچگاه نتوانستند به طرز کار ایندستگاه عجیب پی‌ببرند. شاهدان تنها بر سر یک موضوع متفق‌القول بودند و آناینکه این موتور صدایی شبیه به وزوز از خود خارج می‌ساخت. و این سوال باقیماند که آیا صدایی که آنها شنیدند، زمزمه تولد یک کشف بزرگ بود و یا آوایمتقاعدکننده یک فریب !

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...