جاده اسرارآمیز

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

ماجرای این جاده اسرارآمیز که باعث وحشت مردم و حیرت وسردرگمی پلیس لندن شد، از این قرار است که تاکنون تعداد زیادی از اتومبیل‌هایی که از این مسیر عبور کرده‌اند، در محل معینی از جاده شیشه جلو اتومبیل شان شکسته است، و سوراخهایی مانند محل اصابت گلوله برجای ماندهاست. البته پس از تحقیقات فراوان هنوز هم کسی موفق به شناسایی عاملان اینحوادث نشده است. بنابر گزارشات پلیس، این حادثه اولین بار در سال 1951برای اتومبیلی که از این جاده می‌گذشت درست در همان نقطه معین رخ داد. وبعد از آن 32 مورد مشابه دیگر نیز در ظرف 6 ماه به ژاندارمری ناحیه مزبورگزارش شد. در سوم آوریل 1952 نیز حادثه دیگری برای شخصی بنام «تامس وود»از اهالی «کینگستون» واقع در «ساری» انگلستان رخ داد. کمی بعد ازساعت 30/4 دقیقه بعد از ظهر «تامس» سوار بر کامیون خود در جاده لندن به«پورتس ماث» حرکت می‌کرد. جاده خلوت بود و تنها وسیله نقلیه دیگری که درجاده بود، حدود یکصدمتر از او فاصله داشت. در نقطه‌ای میان «کابهم» و«اشر» ناگهان شیشه جلوی اتومبیل شکست و خرده‌های آن روی صندلی جلو پاشید. «تامس» مشاهده کرد که در سمت چپ شیشه جلو تقریبأ به فاصله 30 سانتیمتریاز سر او، سوراخی ایجاد شده است که براحتی می‌تواند مشت خود را از میان آنعبور دهد. ولی از انجام چنین کاری خودداری کرد. «تامس» محل دقیق حادثهرا یادداشت کرد و به نزدیکترین پاسگاه پلیس رفت تا جریان را گزارش دهد.او گفت : «این حادثه کاملأ غیرمنتظره بود.»

و این همان نظری بود، که همه رانندگانی که قبل یا بعد از او با چنین حادثه‌ای روبرو شده بودند، اظهار می‌داشتند. بسیار عجیب است که این گلولهنامرئی همیشه درست در قسمتی از اینجاده به فاصله ـ سه کیلومتر ـ شلیک می‌شد. این جاده کاملا صاف و هموار استو در زمینهای اطراف جاده هیچ پوشش گیاهی وجود ندارد. تنها چند بته کوچکدر آنجا روئیده است که هیچ تیراندازی نمی‌تواند در پشت آنها پنهان شود. بااین حال مرتبأ در حوادث مشابهی برقی ساطع می‌شود و مانند آنچه که برایسایر اتومبیل‌ها اتفاق افتاده است، شیشه جلوی اتومبیل را به طوراسرارآمیزی سوراخ می‌کند. مانند آنکه شخصی با یک تپانچه قوی بسیار کوچکشلیک کرده است.

گزارشات مکرر از اینگونه حوادث عجیب باعث سردرگمی پلیس شده بود. مورد دیگرخانم و آقای «اریک سایکز» بودند که در تاریخ هشتم ماه مه 1952 با سرعتمتوسط 70 کیلومتر در ساعت از این جاده و از حوالی «اشر» عبور می‌کردند،که ناگهان یک برق خیره کننده مانند فشفشه، و با صدایی شبیه به شلیک گلولهدیده شد. شیشه جلوی آنها ترک‌های مویی برداشت که در وسط آن سوراخی بهاندازه قطر یک مداد دیده می‌شد. «اریک» ترمز کرد و به همراه همسرش ازاتومبیل پیاده شد تا به اطراف نگاهی بیاندازد. اما تا چشم کار می‌کرد بهجز کشتزارهای پهناور چیز دیگری دیده نمی‌شد. حتی اتومبیلی در آن حوالیدیده نمی‌شد. پس از گذشت تقریبأ یکسال از این حوادث حیرت‌انگیز، پلیساظهار نظر کرد که تعدادی جنایتکار که به یک سلاح قوی مجهز هستند، عاملاناین حوادث می‌باشند و تاکید کرد که هرچه زودتر باید به این اعمال شریرانهپایان داده شود. این نظریه خوب بود، اما فقط یک ابراز عقیده بود. اشیاییکه سبب شکستن شیشه اتومبیل‌ها را فراهم می‌کردند، از زوایای مختلف پرتابمی‌شدند، اما پس از برخورد با شیشه ناپدید می‌شدند. و هیچگاه داخلاتومبیل نمی‌افتادند و یا از طرف دیگر آن خارج نمی‌شدند. کارشناسان اسلحهاظهار نظر کردند که، در شرایط آزمایشگاهی می‌توان گلوله‌هایی را ساخت کهبه محض برخورد با هدف متلاشی شوند، البته این گلوله‌ها از فاصله نزدیک وبرای هدف‌های ثابت، قابل استفاده هستند. ولی پس از آنکه محل اصابت گلوله‌ها را مورد آزمایشات میکروسکوپی قرار دادند، این نظریه نیز رد شد.

زمانیکه پلیس مشغول تکه‌گذاری و مطالعه گزارشات در مورد گلوله‌های نامرئیدر جاده «پورت‌لند» بود، این پدیده عجیب محل خود را تغییر داد و به میانشهر «واشر» کشیده شد. در 16 ژوئن 1952 ویترین مغازه‌ای در خیابان«استیشن‌رد» سوراخ شد. چهار روز بعد یک قهوه‌چی به پلیس گزارش داد کهمغازه‌اش مورد حمله قرار گرفته است و در اثر سوراخ شدن پنجره جلو قهوه‌خانهیکی از مشتری‌ها زخمی شده است. سوراخ های ایجاد شده در این دو حادثه درستنظیر سوراخهایی بود که بروی شیشه اتومبیل ها دیده شده بود. مسئول اینوقایع هرکه و هرچه که بود. کار خود را در سطح بین‌المللی گسترش داد. زیرادر ژوئن 1952 پلیس ایالتی «ایندیانا» و «ایلینویز» با حوادث نظیر آنچهدر مورد تیرانداز نامرئی، در انگلستان گزارش شده بود، مواجه شدند.سرنشینان بدشانس اتومبیل‌ها در آمریکا نیز مانند همتایان انگلیسی خود،چیزی به جز یک نور خیره کننده و صدایی شبیه به شلیک گلوله، ندیده و نشنیدهبودند. در آنجا هم نه سوراخی دیده شد که گلوله از آن خارج شده باشد و نهچیزی در داخل اتومبیل پیدا شد. جهان علم از مشاهده این وقایع متحیر شد.اما دانشمندان هنوز نظریاتی را در مورد آن ارائه می‌کردند.آنان عقیدهداشتند که یک شهاب سنگ به اندازه نوک سوزن که با سرعت بسیار زیادی حرکت می‌کند، می‌تواند دقیقأ چنین حوادثی را بوجود آورد. آیا این امر امکان‌پذیراست؟ علم می‌گوید: بله، ولی تحت شرایط شناخته شده امروز. بنابرایننظریه دیگری نیز به بایگانی سپرده شد. و تنها چیزی که از این ماجرا باقیمانده، شیشه شکسته اتومبیل‌ها و یک معمای حل نشده است.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...