آتش اسرار آمیز (6)

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

دکتر جان ایروینگ

چهارم دسامبر سال 1966 دکتر جان ایروینگ بینتلی مهمانی ای ترتیب داد و همهدوستانش را دعوت کرد. ساعت نه شب بود که دوستان دکتر از او خداحافظی کرده وخانه او را در کادرسپورت پنسیلوانیا ترک کردند. از آنجا که دکتر بینتلیبدون عصا نمی توانست راه برود، گاسنیل- لوله کش محل -همیشه اجازه داشت کهبدون اجازه دکتر وارد انباری شود و به کارهای فنی خانه رسیدگی کند. آن شب وقتی او وارد انبار شد، بوی عجیبی به مشامش رسید و دود سفید رنگی رامشاهده کرد و برای همین سریعاً به بالای پله ها رفت تا ببیند اوضاع از چهقرار است. تمام اتاق خواب دکتر پر از دود بود و وقتی دنبال بینتلی گشت جسدخاکستر شده او را در حمام پیدا کرد. در نهایت تعجب پای سمت راست بینتلی درحالی که دمپایی اش را هنوز به پا داشت، سالم باقی مانده بود و از باقی بدنشجز خاکستر چیزی باقی نمانده بود. عصای بینتلی در کنار حفره ای که ایجادشده بود به چشم می خورد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...