عطر بنفشه ها

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

انگلیسیها برای شکست دادن قبایل زولو ناچار بودند نیروی زیادی را به افریقای جنوبی اعزام کنند. در 1879 انگلیسیها شکست سختی خوردند و برای اینکه این شکست شوم را جبران کنند مجبور شدند نیروهای کمکی به منطقه اعزام کنند. در میان این نیروها پسر ناپلئون سوم و امپراتریس اوژنی که تبعید شده بودند دیده می شد. شاهزاده از شرکت در عملیات مستقیم و خطرناک منع شده بود اما در یکی از ماموریتها او که سوار بر اسب بود به بیشه ای تاخت که جنگجویان زولو در آنجا کمین کرده بودند. سرنوشت، او را از اسب بر زمین زد.

زولوها او را دوره کردند و با نیزه های آلوده به زهر به او حمله بردند و او را به همراه دو تن از افسران دیگر به قتل رساندند. سد شاهزاده بعدا پیدا شد و به انگلستان اعزام گردید. سال بعد ملکه ویکتوریا به اوژنی اجازه داد که از ان سرزمین و محل قتل پسرش دیدار کند. علف و بوته های وحشی توده سنگی را که محل مرگ را مشخص می کرد پوشانده بود و پیدا کردن ان مکان ناممکن به نظر می رسید. تا انکه اوژنی به ناگاه فریاد زد.

« بوی بنفشه را احساس می کنم، این عطر مورد علاقه ی پسرم بود.» و درست به محلی دوید که پسرش کشته شده بود. آیا روح پسر در ان لحظه در کنار پدر بوده و برای اینکه به پدرش کمک کند همچین بوی را به مشام پدر رسانده؟ به هر حال این هم یک مسئله ی اثبات نشده است.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...