داستان یک سنگ

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

 

آیا وایکینگها به ایالت مینی سوتا در آمریکا راه پیدا کرده اند؟آ یا از سفر خود و پایان غم انگیز آن مدرکی را به شکل سنگ نبشته باقی گذارده اند؟این نوشته ی عجیب روی سنگ چه بود؟مورخین معتقدند که وایکینگ ها قرن ها پیش از کریستف کلمب به سواحل دنیای جدید یعنی امریکا قدم گذاردند. شواهد فراوان وجود دارد که نشان می دهد آنان مدت کوتاهی را در جنوبی ترین نقطه ی ماساچوست سکونت داشته اند.اما آیا آنها از رودخانه سنت لارنی هم عبور کردند و وارد گریت لیکز شدند؟در سال 1898 در کنزینگتن واقع در ایالات مینی سوتا کشاورزی به ناماولاف اوهمن به همراه پسر کوچکش ادوارد مشغول حفر گودالی در مزرعه خود بودند.در همین حال سنگی از جنس آهک نرم را یافتند که روی آن عباراتی را با یک خط ناشناخته حک کرده بودند.البته این کشف در نظر افراد محلی اهمیت چندانی نداشت.چند تن از تحصیلکردگانی که از افراد با نفوذ هیئت اسکاندیناوی نیز محسوب می شدند،پس از مشاهده سنگ اعتام کردند که نوشته های روی آن شبیه به خط باستانی گذشتگان آنها میباشد.آقای اوهمن سنگ را برای پروفسور جورج اورمی از اساتید دانشگاه نورث وسترن فرستاد،وی پس از تحقیقات طولانی به این نتیجه رسید که این نوشته ها جعلی میباشد و یک گروه ناشناس سعی بر تحریف تاریخ داشته اند.آقای اوهمن که یک مرد کاری واهل بود این سنگ را در آستانه ی در آخوری که در مزرعه اش بود قرار داد تا به این طریق از آن استفاده کرده باشد.

دانشمندان همگی در مورد نوشته های این سنگ اتفاق نظر داشتند و میگفتند روی آن چنین عباراتی نوشته شده است:ما 8 گات و 21 نروژی بودیم که برای یک سفر اکتشافی به غرب ناحیه ی وین لند رهسپار شدیم و در دو جزیره اقامت کردیم.به اندازه مسافت مسافرت یکروزه از این سنگ دور شدیم یک روز که برای ماهیگیری رفته بودیم در بازگشت ده تن از همراهانمان مرده و غرق در خون یافتیم.مریم مقدس ما را از شر شیطان نجات دهد.ده تن دیگر از افراد برای مراقبت از کشتی ما که 14 روز با ما فاصله داشت در دریا به سر می بردند.سال 1362 میلادی.

مردی به نام هجلمار هلند از اهالی ویسکانسین این سنگ را از صاحبش خریداری کرد.وی سپس یک دوره سخنرانی در مورد این سنگ ایراد کرد و مقالاتی را در این مورد به رشته ی تحریر درآورد که درست برعکس اظهارات پروفسورسیگوردوس نوردهال استاد دانشگاه ایسلند بود زیرا معتقد بود که نوشته های روی سنگ واقعی هستند.اغلب صاحبنظران در این مورد معتقد بودند که حکاکی روی آهک نرم مربوط به سالهای اخیر است و احتمالا دو تن از همسایگان اولاف اوهمن به قصد شوخی و مزاج این کار انجام داده اند.اشکال دیگر این بود که حکاکی روی این سنگ با استفاده از خط و کلمه بندی رمزی صورت گرفته است که ارتباطی با خط و زبان وایکینگ ها در سال 1348 وارد بندر استروم فیورد در ایسلند شده بود،قرار میداد.اگر گفته های هلند صحیح باشد و سنگ نبشته ی کنزینگتون در واقع مدرکی دال بر اقامت وایکینگها در مینی سوتا در سال 1362 باشد بنابراین بای گفت که تاریخ نیازمند بازنویسی است.هر از چندگاه چنین سنگ نبشته های عجیبی دانشمندان را گیج و متحیر می سازد.در بهار 1937 نیز چنین اتفاقی در کانتی کورک واقع در ایرلند رخ داد.در یکی از روزها پسر بچه ای که برای رفتن به خانه از میان مزارع میگذشت سنگی برداشت تا آن را به سوی پرنده ای پرتاب کند اما تیرش به هدف نخورد و پرنده حرکتی نکرد.به همین خاطر پسر بچه خواست تا سنگ دیگری لز زمین بردارد روی چمن ها چشمش به سنگ کوچکی افتاد اما هر چه تلاش کرد نتوانست آنرا از زمین جدا کند.در واقع آن سنگ بزرگتر از آن چیزی بود که پسر بچه فکر کرده بود.پسر بچه آنقدر با لگد به پا کوبید تا توانست آنرا در جای خودش کاملا شل کند و سپس آنرا از زمین بیرون کشید،سنگی بود به اندازه ی دست خودش و یک طرفش صاف و نرم بود و روی آن نوشته هایی به چشم میخورد.بنابر اعتقادات خرافی که داشت با خود گفت:بی شک این خط شیطان است.و سنگ را به زمین انداخت و به طرف دهکده پا به فرار گذاشت.و یکراست به طرف خانه ی معلم مدرسه اش رفت و داستان را برای او تعریف کرد.آمزگار خندید و به پسرک گفت که نگران نباشد زیرا اینطور فکر میکرد که پسر بچه به ماجرا کمی آب و تاب داده و به گزافه گویی پرداخته است.لیکن زمانی که آن سنگ را از نزدیک دید سخت دچار حیرت شد.مشخص بود که نوشته های رئی سنگ مربوط به سالها پیش است.این سنگ به قدری زیر خاک مانده بود که تعیین قدمت آن تنها توسط کارشناسان ممکن بود.از اینرو آن را به دانشگاه بردند و از اینجا بود که مسخره بازی شروع شد.یکی از کارشناسان مدت دو ماه روی این سنگ به مطالعه پرداخت و بالاخره اعلام کرد که آنها عبارت هشدار دهنده ای به زبان عبری هستند که از یک حمله ی دریایی خبر میدهند.کارشناس دیگری اظهار نظر کرد که این زبان نروژی باستان است که مجبور شدند با قبایل وحشی جزیره به جنگ بپردازند.سایر متخصصین نیز تعبیرات دیگری را در ارتباط با این سنگ نبشته ارائه دادند.ولی این معما بالاخره به دست یک دانش آموز حل شد.یکروز دز حالی که وارد کلاس میشد به سنگ مزبور که روی میزی قرار داشت،خیره شد نور خورشید به سنگ میتابید و در زاویه ای که دانش آموز به آن نگاه میکرد پیامی که روی سنگ حک شده بود به وضوح دیده میشد آنجا نوشته شده بود:«ژوئن 1788 امروز باز هم در نوشیدن زیاده روی کردم!!!»

 

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...