کشتی حوری دریایی

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

 

بیست و دو تن سرنشینان کشتی برای نجات زندگیشان با امواج خشمگین دریا در نبرد بودند، لیکن هر بار که بر آن غلبه می‌یافتند، حادثه‌ای دیگر در انتظارشان بود.در دفاتر شرکت بیمه (لوید) لندن ماجرای کشتی (حوری دریایی) و بیست و دو تن سرنشینان آن ثبت شده است. البته در پرونده‌های این شرکت حوادث عجیب بسیاری به ثبت رسیده، اما هیچیک به اندازه ماجرای کشتی (حوری دریایی) شگفت‌انگیز نیستند. در صبحدم 16 اکتبر 1829 زمانیکه کشتی حوری دریایی از خلیج کوچکی در بندر (سیدنی) به مقصد خلیج (کالیر) حرکت کرد، هوا کاملا مطبوع و دلپذیر بود. در این قسمت دراز ساحل غربی استرالیا نسیم جانبخشی می‌وزید و انوار درخشان خورشید بر نوک امواجی که کشتی حوری دریایی سینه آنها را می‌شکافت تا پیش رود، می‌تابید.

سرنشینان کشتی که شامل 18 ملوان 3 مسافر و یک ناخدا بنام کاپیتان(ساموئل نالبرو) بودند، بروی عرشه دیده می‌شدند.این عده ندانسته به سفری دست زده بودند که شاید در تاریخ دریانوردی بی‌نظیر باشد.

در چهارمین روز سفرشان ناخدا سکان را به یکی از معاونینش سپرد و برای نوشیدن یک فنجان قهوه به قسمت پایین کشتی رفت. ملوانان که کاری نداشتند و بیکار بودند در گوشه و کنار عرشه لم داده بودند و استراحت می‌کردند. فشار سنج هیچ علامتی از آنچه که در شرف وقوع بود نشان نمی‌داد. تا دقایقی پیش از ساعت دو بعدازظهر هوا ظاهرا خوب بود و کشتی به آرامی و بدون اشکال در مسیر خود پیش می‌رفت. اما در این هنگام بود که وضعیت هوا دگرگون شد و ابرهای خاکستری و تیره چهره خورشید را پوشاندند. کاپیتان(نالبرو) که ناگهان متوجه کاهش سرعت حرکت کشتی شده بود، سراسیمه به عرشه کشتی برگشت و دریافت که فشارسنج به سرعت پایین آمده است. کمی پیش از تاریک شدن هوا، آرامش دریا با تندبادهای شدید در هم ریخت و چیزی نگذشت که طوفان سهمگینی برپا شد. کشتی (حوری دریایی) که در آن هنگام در تنگه پر پیچ و خم (تورس) قرار داشت، برای نجات خویش با امواج خروشان درگیر شد. امواج خشمگین که دماغه کشتی را خرد کرده بودند در اطراف سکان دار، که از ترس جانش سکان را رها کرده بود و برای اطمینان بیشتر خودش را به دکل بسته بود، می‌خروشیدند.

کاپیتان توانست تا با استفاده از روشنایی‌ای که صاعقه ایجاد می کرد بررسی نماید و دریابد که مبارزه با این طوفان سهمگین کاریست بیهوده و حاصلی جز شکست نخواهد داشت. امواج پر تلاطم کشتی را از هر سو محاصره کرده بودند تا این که بالاخره یک موج عظیم کشتی(حوری دریایی) را به صخره‌ای کوبید و آن را مانند خربزه‌ای رسیده از وسط به دونیم کرد.دقایقی بعد بیست و دو تن سرنشینان کشتی شکسته در تاریکی خوفناک شب در میان امواج دریا دست و پا می‌زدند و در این میان تنها امیدشان صخره‌ای بود که در حدود یکصدمتری آنان سر از سینه آبهای تیره بیرون آورده بود.هنگامیکه اولین روشنایی روز پدیدار شد، معجزه‌ای رخ داده بود همه‌ی سرنشینان کشتی غرق شده به این صخره چسبیده بودند و حتی یک نفر هم در آن شب تیره و تار و در میان امواج دریا گم نشده بود! این مردان سه روز در میان سرما و رطوبت سرگردان بودند تا اینکه کشتی (سویفت شور) به نزدیکی ساحل گینه‌ی نو رسید.اما چیزی نگذشت که نجات یافتگان بار دیگر دچار حادثه شدند. کشتی (سویفت شور) ناگهان خود را در میان یک جریان دریایی شدید یافت که در روی نقشه نشانی از آن به چشم نمی‌خورد.کشتی با پهلو به صخره های کنار ساحل برخورد کرد و در اثر این حادثه همه سرنشینان مجبور به ترک کشتی شدند و یکبار دیگر همه ی آنها از کام مرگ رهایی یافتند و ظرف کمتر از هشت ساعت سرگردانی بروی ساحل شنی،به وسیله ی کشتی باری (گاورنر ردی) نجات یافتند.

این کشتی 32 مسافر داشت ولی ترتیبی داده شد تا پیش از حرکت برای نجات یافتگان هر دو کشتی حوری دریایی و سویفت شور محلی مناسب در کشتی در نظر گرفته شود و سپس کشتی به سمت ساحل پایینی که حادثه ی دیگری در انتظارشان بود به حرکت در آمدند.تنها بعد از گذشت سه ساعت (گاورنردی) دچار آتش سوزی شد.به علت مقادیر زیادی الوار در انبار کشتی آتش به سرعت گسترش یافت و بالاخره کاپیتان دستور ترک کشتی را صادر کرد.همه مسافران سوار قایق های نجات که امکانات کمی هم داشتند شدند،اطراف آنها را تا کیلومترها را آب فراگرفته بود و از مسیر عادی کشتیرانی نیز فاصله داشتند ،دیگر امیدی وجود نداشت ،اما از آنجایی که خوش شانس بودند یک کشتی دولتی استرالیا به نام (کامت) آنها را دید و از کام دریا بیرون کشید و اینبار نیز بدون هیچ تلفاتی نجات یافتند.اما در روی عرشه‌ی کشتی نزاعی در گرفت زیرا آنها نجات یافتگان کشتی غرق شده را علیرغم خوش شانسیشان که باعث شده بود بارها از چنگال مرگ بگریزند، بد قدم و بدشگون می دانستند و معتقد بودند که وجود آنها در آن کشتی موجب دردسر خواهد شد.یک هفته تمام کشتی کامت بدون اشکال و به آرامی به راه خود ادامه داد تا اینکه ناگهان دچار طوفان غیر منتظره‌ای شد که دکل آن را در هم شکست و بادبانهای آن را پاره کرد. ملوانان کامت سوار تنها کرجی بزرگی که هنوز قابل استفاده بود شدند و پاروزنان از کشتی شکسته دور شدند و مهمانان بدقدمشان را تنها گذاشتند،تا برای نجات خود چاره‌ای بیاندیشند. مسافران رها شده 18 ساعت به باقی مانده های کشتی شکسته آویختند و با کوسه ها جنگیدند تا اینکه کشتی (ژوپیتر) از راه رسید و بار دیگر آنها را از خطر مرگ رهانید.ناخداها به سرشماری افراد خود پرداختند و دریافتند که هیچ یک از مسافران چهار کشتی جان خود را از دست نداده اند.البته واقعه ی حیرت انگیز دیگری نیز در این میان وجود دارد که با این حوادث بی ارتباط نیست و آن این است که یکی از مسافران کشتی ژوپیتر که زن سالخورده ای به نام(سارا ریچی) بود از ناحیه‌ی (یورکشیر) برای پیدا کردن پسرش که 15 سال پیش ناپدید شده بود به استرالیا می‌رفت و جالب این است که در این گیرودار فرزندش را یافت. زیرا او در بین کارکنان کشتی حوری دریایی بود که کشتی ژوپیتر آنها را از دریا نجات داده بود!

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...