برای شیطان اسامی و صفات متعددی ذکر شده که به شرح زیر می‌باشد

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۱ دیدگاه

1- شیطان: در قرآن مجید و در طی 32 سوره، 63 بار به نام شیطان(لعنه الله علیه) اشاره شده است.

2- ابلیس: در قرآن مجید و در 9 سوره 11 بار به نام ابلیس(لعنه الله علیه) اشاره شده است.

3- وسواس: به معنای موجود وسوسه گر، وسوسه کننده؛ کلامی که در باطن انسان می‌گذرد و از درون خود انسان بجوشد یا شیطان و یا از کس دیگری- که از بیرون عامل آن شود وسواس گویند. وسواس در اصل صدای آهسته است که از به هم خوردن زینت آلات برمی‌خیزد و به هر صدای آهسته‌ائی هم گفته می‌شود. معنای دیگر آن افکار بد نامطلوب و مضری است که به ذهن انسان خطور می‌کند. یا با صدای آهسته به سوی چیزی دعوت کردن و مخفیانه در قلب کسی نفوذ نمودن هم وسوسه نام دارد. در قرآن مجید، چهار بار به این نام اشاره شده است.

4- الخناس: به معنای کنار رفتن، عقب گرد کردن و پنهان شدن است، چون هنگامی که انسان به یاد خدا بیافتد و نام او را ببرد، شیطان عقب گرد می‌کند، پنهان و مخفی می‌شود. این واژه نیز به چند چیز اعتبار معنای خاصی پیدا می‌کند؛ مثلا" رجوع کردن و برگشتن به این اعتبار که انسان وقتی از خدا غافل شد و او را فراموش کرد، شیطان برای وسوسه و اغوا نمودن برمی‌گردد. پنهان کاری، از این رو که انسان وجود وسوسه را کمتر حس می‌کند، و همه جا هست، با ظاهری آراسته می‌آید و در لعابی از حق، در پوسته‌ائی از راست در لباس عبادت و گمراهی در پوشش هدایت، جلوه‌گر می‌شود. در قرآن مجید یک بار به این نام اشاره شده است.

5- رجیم: به معنای سنگسار کردن؛ سنگ زدن؛ سنگ زده شده؛ از روی گمان سخن گفتن؛ رانده شده از خیرات و رحمت خدا و جمع فرشتگان آسمان؛ زده شده با سنگ شهابی است. وقتی می‌خواهد به آسمان عروج کند ملائکه او را یه وسیلهء سنگهای شهابی سنگسار می‌کنند. حضرت عبدالعظیم حسنی می‌فرماید: از امام هادی(علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: « رجیم » یعنی رانده شده از مواضع خیر، هیچ مؤمنی آن ملعون را به یاد نمی‌آورد مگر آن که بر او لعن نماید. در علم خدا گشته است: هنگامی که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام کند مؤمنی نیست مگر آن که شیطان را سنگ می‌زند. در قرآن مجید 6 بار به این نام اشاره شده است.

6- عزازیل: این کلمه لغت «عبرانی» است و به معنی عزیز شده؛ کسی که در میان ملائکه عزیز و با احترام بوده، کسی که عزت و توانایی ظاهری داشته باشد. شیطان را از این رو عزازیل گفته‌اند که در میان ملائکه عزیز و با احترام و در عبارت خدا کوشا و سخت مقام بوده است. و نیز عزازیل، نام بزی است که کفارهء گناهان را بر او می‌گذارند و در وادی بایر و بی‌آب و علف رهایش میکنند تا کفارهء گناهان قوم را به جایی نامعلوم ببرد.

7- حارث: در روایتی طولانی امیرالمؤمنین نقل شده که: از حضرت امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) سؤال شد: نام ابلیس در میان ملائکهء آسمان چه بوده؟ آن حضرت فرمود: حارث.

و نیز در حدیث صافی از امام رضا(ع) نقل شده: نام او حارث بوده ولی ابلیس نامیده شد، زیرا از رحمت خدا مأیوس گردید.

8- صاغر: یکی از صفات شیطان است. به معنای پست و ذلیل، ذلیل بودن به واسطه رفتن عزت و حکومت و استقلال؛ از بین رفتن حیثیت و مقام و حقیر و زبدن بودن و... در قرآن مجید 5 بار به این نام اشاره شده است

9- مدحور: یعنی ذلیلانه و با خواری رانده شده، راندن به قهر و غلبه؛ طرد کردن از رحمت؛ معیوب شده؛ ننگ و عار و تمام اینها درباره شیطان صادق ست؛ چون او را با خفت و خواری و با قهر و غلبه از بهشت بیرون کردند. در قرآن مجید فقط یکبار به این نام اشاره شده است.

10- مذموم: سرزنش شده؛ زیرا خداوند بعد از آن که شیطان بر حضرت آدم(علیه السلام) سجده نکرد، او را سرزنش کرده و خطاب نمود: چرا سجده نکردی؟ آیا کافر شدی یا از بلند مرتبه‌گان بودی؟ در قرآن مجید و در طی 2 سوره، سه بار به این نام اشاره شده است.

11- غوی: یعنی راه هلاکت را در پیش گرفتن؛ نومیدی از رحمت خدا؛ گمراه شدن و گمراه کردن؛ کاری جاهلانه که از اعتقاد نادرست و فاسد سرچشمه گرفته و جهل و نادانی که ناشی از غفلت باشد؛ از مقصد بازماندن و به مقصد نرسیدن. چون شیطان در آغاز خودش گمراه شد و بعداً تلاش فراوانی برای گمراه نمودن حضرت آدم(علیه السلام) و اولاد او نمود، و آن اعتقاد فاسد و نادرست خود را ظاهر کرد، از مقصد خودش باز ماند و از رحمت خدا نا امید شد. در قرآن مجید به این نام و مشتقات آن 9 بار اشاره شده است.

12- عفریت: یعنی قوی، پرزور، زیرک، گردن کش و خبیث؛ اگر جن خبیث باشد همان را شیطان می‌گویند و یا اگر با داشتن خباثت و شرارت نیروی زیادی هم داشته باشد عفریت نامیده می‌شود. همان طور که در داستان حضرت سلیمان(علیه السلام) آمده، وقتی که حضرت فرمود: چه کسی تخت بلقیس را برای من می‌آورد؟ عفریتی از جن گفت: من آورم، معلوم می‌شود که به اسم اعظم واقف بوده است؛ زیرا می‌خواست در یک مدت کمی تخت را که صدها کیلومتر از آنجا دور بود بیاورد. به این نام در قرآن مجید فقط یکبار اشاره شده است.

13 و 14- مارد و مرید: که معنی هر دو تقریباً یکی است و به معنی شیطان سرکش و متمرد، ظلم و عصیانگر؛ بی‌شخصیت اعم از انسان و جن و شیطان، عاری از خیر و نیکی و برکت و فایده و (شَیطانٌ مارِد وَ شَیطاناً مَریداً.) در قرآن به همین معنی آمده است. در قرآن مجید به نام مارد یکبار و به نام مرید دو بار اشاره شده است.

15- شیصبان: مرحوم علامهء مجلسی می‌گوید: یکی از نامهای شیطان شیصبان است. و به بنی‌عباس هم بنی‌شیصبان می‌گویند؛ زیرا شیطان در نطفهء بعضی از آنها مشارکت نموده بود.

16- ابومره.

17- ابوخلاف.

18- ابیض: که او مردم را به خشم می‌آورد.

19- ابولبینی: یکی از دختران ابلیس « لبینی» است و به نام او به ابلیس کُنْیه داده شده است.

20 و 21- نائل و ابوالجان است.

  • Loren

    Loren

    • ۱۳۹۶/۰۶/۱۵ - ۱۲:۵۵:۲۷

    I was able to find good info from your blog posts.