چگونه شیطان را بشناسیم؟

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

بهترین راه شیطان شناسی شناخت وجود شیطان، شیوه های وسوسه شیطان و گناه شناسی است. آنچه پیش رو داریم جستار است پیرامون، روش های وسوسه شیطان از دیدگاه قرآن مجید، در باره شیطان مطالب زیاد نیازبه بررسی دارد، از قبیل حقیقت این موجود چیست ؟ او در اصل از جنس فرشتگان است یا از اجنه یا موجود ثالث؟ چرا خداوند ابلیس را خلق نمود ؟ آیا خلقت شیطان از شرور است ؟ چرا خداوند او را پس از تمردش هلاک نکرد؟ چرا خداوند او را بر انسان راه داد ؟ آیا تسلط شیطان بر انسان باعث سلب اختیار از انسان نیست؟... وصد ها سؤال دیگر. که میتوان جواب این پرسش ها را درمنابع اسلامی یافت.اما آنچه مهم ونیاز به آگاهی دارد - پس از پذیرفتن اصل وجود اورا وقبول نمودن، تلاش اورا برای گمراهی افراد مؤمن- شناخت روش ها وشیوه های وسوسه و راه یافتن او بر انسان است ؛ چون حقیقت شیطان از امور غیبی وامورخفی است، روش های راکه او به کار می گیرید هم بر ما مخفی است ؛ لذا تنها راه شناخت شیوه های وسوسه شیطان، وحی است. وما با کمک قرآن مجیدو روایات ائمه معصومین آن را بر رسی خواهیم نمود.در این جستار پس از بررسی واژه های مرتبط به مسئله، مطالب را در سه بخش پی می میگریم، بخش اول. شناخت اهداف شیطان . بخش دوم بررسی شیوه های وسوسه شیطان . بخش سوم بررسی روش های مبارزه با آن ها

طرح مسئله:

در فرهنگ اسلامی دشمنی ونبرد شیطان و انسان پذیرفته شده است، نبرد همه جانبه، نبرد که درتمام حیات انسان ادامه دارد، او اگر بتواند به صورت سری به زوایای مختلف زندگی بشر دست اندازی می کند و در هیچ کاری اورا رها ن می کند،در تفکر واندیشه انسان تصرف می کند، تاپرونده حیات انسان بسته شود، سپس با اوست تا او را روانه آتش جهنم نماید وآخرین طعنه خود را بزند.

و گفته می شود شیطان به کم ترین شکست انسان هم راضی می شود وبرای آن تلاش می نماید، گرچه به حداقل توقف نمی کند و می رود تا او را تا آخرین درجه به خاری و خفت بکشاند . لذا در هر نبرد و مبارزه شناخت راه های نفوز دشمن، و شناخت مسیر های حملات احتمالی دشمن، لازم است . وهم چنین شناخت اهداف دشمن امر اساسی است؛ و لذا باید دید از نظر قرآن و احادیث این مسیرها کدام است، و چگونه شیطان به این اهداف می رسد، دشمن از چه را ه های وارد می شود، و چگونه آن هارا باید بست . و گفته حضرت امیر المؤمنین (ع) کسی که این دشمن و روش های اورا نشناسد، در عذاب خداوند گرفتار خواهدشد حضرت در ضمن اندرز های خود به کمیل فرمود:

ای کمیل بدان سخط خدا بر کسی وارد خواهد شد که شرور شیطان را نشاسد ویا خود را از آن باز ندارد.

اصل اول کلیات

مقدمه:

دراین فصل به واژهای اساسی مرتبط با مسئله وهمچنین به چند مطلب که بیان ها آن ها لازم است می پردازیم .

فلسفه آفرینش شرور

اگر درفلسفه خلقت موجودات دقت کنیم هیچ موجود شر بالذات نیست.خیلی چیزها به دید ما شر است. در حالیکه می تواند خیر باشد . مثلا یک سفره در آن شیرینی،ترشی و فلفل همه را می چینند، نزد بچه دو ساله فقط شیرینی خیر است، فلفل را دور می اندازد . اگر مصاحبه کنند با بچه دو ساله بچه جان خیر ؛ کدام است ؟می گوید : شیرینی ! بپرسیم شر کدام است؟ می گوید :فلفل. مادر بچه همه را خیر می بیند . بعضی چیزها را ما شر می دانیم در حالیکه خیر است .در قرآن هم داریم:« عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ »

1 چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا مى‏داند، و شما نمى‏دانید . گاهی چیزها را شما خیر می بینید دوست دارید ولی شر است .

در جای خود اثبات شده است که یکی از سنت های الهی : «سنت امتحان و آزمایش »‌ است ؛ قرآن فلسفه خلقت شیطان را آزمایش میداند« لِیَجْعَلَ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ فِتْنَةً لِلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ» هدف این بود که خداوند القاءى شیطان را آزمونى قرار دهد براى آنها که در دلهایشان بیمارى است، و آنها که سنگدل اند؛ و ظالمان در عداوت شدید دور از حقّ قرار گرفته‏اند! ؛ لذا قاعده مقتضی است که، ممتحین مواد آزمایش و شرایط آن را نیز فراهم نماید .

وسوسه شیطان و جبر و اختیار

چرا خداوند شیطان را آفرید تا هم آدم(علیه السلام) و هم فرزندان او را، اغوا کند ؟

جواب: اولا، خداوند شیطان را جبراً شیطان (به عنوان موجودى شریر و موذى) نیافرید بلکه شیطان پس از خلقت آن قدر عبادت خدا را انجام داد که در زمره فرشتگان قرار گرفت. امام على(علیه السلام) در این باره مى فرماید: « فَاعْتَبِرُوا بِمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ سِتَّةَ آلَافِ » بندگان خدا به آنچه خداوند با شیطان برخورد نمود عبرت گیرید، پس از آنکه خداوند اعمال طولانی ابلیس را باطل نمود ؛ در حالیکه او شش هزار سال عبادت نموده بود. پس این خود شیطان بود که با اختیارات خود از امر الهى تخلف کرد و از سجده بر آدم امتناع نمود و بدین روى، مطرود رحمت الهى شد.

ثانیا: یکى از سنّت هاى الهى امتحان است به این معنا که اراده خدا بر این تعلّق گرفته که همه بندگانش را به شیوه های گوناگون بیازماید: «احسب النّاسُ ان یترکوا و هم لا یفتنون. آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها مى‏شوند و آزمایش نخواهند شد؟!. خلقت شیطان هم خود وسیله اى براى آزمایش انسان هاست، زیرا انسان با توجه به این مسأله سعى مى کند با انواع مکر و حیله هاى او مبارزه کند و با کمک و استمداد از عقل و وحى الهى، در برابر انواع توطئه ها و برنامه ها و نیرنگ هاى شیاطین انس و جن مقاومت کند، وعیار خودرا بالا ببرد.

ثالثا : اگر شیطان نباشد، آزادی از انسان سلب خواهد شود، زیرا اگر هیچ گونه افسون و اغوا ی نباشد، ومردم تمام کمالات را بدون تضاد مشاهده نمایند، بدون سبک وسنگین، همان را انتخاب خواهند نمود، مثل این است که یک انتخاب بیشتر نباشد وآن هم انتخاب خیرات.در این باره علامه طباطبائی، تحلیل جالب دارد که خلاصه اش این است: اگر در عالم شر وفساد رنج وزحمت نبود خیر وسلامتی وآرامش مفهوم نداشت واین که تمام مفاهم متضاد به خاطر وجود ضدش است، اگر معصیت نبود درک مفهوم طاعت غیر ممکن بود : « ومن هنا ینکشف لک أن وجود الشیطان الداعی إلى الشر والمعصیة من أرکان نظام العالم الانسانی »

از همه که بگذریم در فضولی نمودن درکار خلقت ثمری ندارد، تا بگوییم چرا خداوند انسان را خلق نمود،چرا شیطان را... خداوند جهان را خلق نموده است، مارا هم خلق نموده است، و شیطان را هم خلق نموده است، چه راضی باشیم یا نا راحت، کاری نمی توان کرد،مهم این است که ما در انتخاب برنامه کاملا آزاد ومختار هستیم، وخداوند هم راه درست را نشان داده است وهم راه گمراهی را،« إنا هدیناه السبیل إما شاکرا وإما کفورا » ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس! . تمام کمال ما در انتخاب است.

پشیمانی و عذر خواهی، رمز آمرزش الهی

دو تا دستور به دو نفر صادر شد:«لا تقربا هذاه الشجره». و « اسجدو لآدم » به آدم و حوا گفتند لا تقربا هذه شجره، تازه وقتی هم می گویند این یکی را نخور می گوید:

« وَ قُلْنَا یَئَادَمُ اسکُنْ أَنت وَ زَوْجُک الجَْنَّةَ وَ ُکلا مِنْهَا رَغَداً حَیْث شِئْتُمَا وَ لا تَقْرَبَا هَذِهِ الشجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظلِمِینَ» و گفتیم: «اى آدم، خود و همسرت در این باغ سکونت گیر؛ و از هر کجاى آن خواهید فراوان بخورید؛ و به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود». به شیطان گفت سجده کن! آدم و ابلیس هر دو نافرمانی کردند منتها آدم عذرخواهی کرد عذر خواست گفت ببخشید ابلیس پر رویی کرد، اعتراض کرد.اگر یک گناه کاری اقرار به گناه نماید، خدا می بخشد، گاهی وقتهاکسی یک سنگ نیم کیلویی را به سوی فردی پرت می کنم به سینه طرف اصابت می کند بدنش درد می گیرد پس از آن اگر بگویید : آقا من بد کردم، حلالم کن، ببخش، غلط کردم، با این که نیم کیلو بود و بدنش درد گرفت، شاید بخشید. اما گاهی یک چیز ده گرمی را پرت مکند عمدا یا اشتباها، اگر بگویی چرا پرت کردی ؟ بگوید، می خواستم پرت کنم خوب کردم که پرت کردم،کار من درست بود. ممکن آن نیم کیلوی را ببخشد اما این ده گرمی را چون عذر نخواست نمی بخشد !. لذا دستان شیطان و تمام اصرار کنندگان بر گناه چنین است .

شیطان:

این که اصل واژه شیطان به چه معنی است چندان روشن نیست، گرچه بعید نیست که عرب ها به هر موجود مؤذی شیطان می گفته اند، ولذا به (مار) شیطان اطلاق شده است (أن العرب تسمی بعض الحیات شیطانا و هو ذو العرف، قبیح الوجه) به معنی مار است، گرچه معنی فبیح الوجه معروف است. لذا در میکروب ها کلمه شیطان به کار رفته است مثل این روایت :قال (ص ) لا تبیتوا القمامة فی بیوتکم فإنها مقعد الشیطان و قال (ص) لا یبیتن أحدکم و یده غمرة فإن فعل فأصابه لمم الشیطان فلا یلومن إلا نفسه وباز در روایات آمده که : از ظرف شکسته آب نخورید وسایرسفارشات اسلام در باره بهداشت نشان می دهد که شیطان به معنی موجود مؤزی که باعث بیماری می شود استعمال شده است. اما در اصطلاح قرآنی مراد همان ابلیس است ؛ که قرآن آن را از نوع (اجنه ) دانسته است. که هدفش گمراه نمودن انسان است از راه راست.

شیوه

شیوه در لغت به معنی، راه،روش،طریقه، قاعده، قانون، خوی، و عادت است . مراد ما از شیوه این است که بررسی نماییم، شیطان از چه راه های به گمراه نمودن انسان می پردازد واز چه ابزارهای استفاده می کند.

وسوسه والهام

ارباب لغت در باره وسوسه می نویسند:« الوسوسة: حدیث النفس و قوله تعالى: «فوسوس إلیه الشیطان» . أی ألقى إلى قلبه المعنى بصوت خفی، . لکن العرب توصل بهذه الحروف کلها الفعل، یقال لما یقع فی النفس من عمل الخیر إلهام و ما لا خیر فیه وسواس. و الوسواس بفتح الواو: الشیطان، و هو الخناس أیضا لأنه یوسوس فی صدور الناس»

وسوسه به معنی حدیث نفس است و لذا در قرآن وسوسه شیطان به معنی القاء‌ نمودن است در قلب انسان به صورت پنهانی .

وسوسه در اصطلاح قرآن پژوهان دقیقا برگرفته از معنی لغوی است، که عبارت است از: القاء نمودن چیزی را به قلب کسی به منظور ضرر رساندن.

ذهن آدمى هیچگاه خالى از فکر و خیال نیست، افکارى که در ذهن انسان وارد مى شود نیز از دو حال خارج نیست، یا افکارى که منشاء آن ملک است که به این افکار، افکار محموده گفته مى شود. و یا افکارى است که منشا آن شیطان است، که به این افکار، افکار رزیله گفته می شود واین مطلب از احادث وقرآن به خوبی قابل استفاده است: « وَ أَوْحَیْنَا إِلى أُمّ‏ِ مُوسى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فى الْیَمّ‏ِ وَ لا تخَافى وَ لا تحْزَنى إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسلِینَ» ما به مادر موسى الهام کردیم که: «او را شیر ده؛ و هنگامى که بر او ترسیدى، وى را در دریا(ى نیل) بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمى‏گردانیم، و او را از رسولان قرار مى‏دهیم!.

الهام خدای به غیر پیغمبران هم می شود. وحی مخصوص پیغمبر است. ولی الهام به غیر پیغمبر هم می شود، مادر موسی که پیغمبر نبود. یک الهام شیطانی داریم که قرآن می گوید: «ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم» شیاطین به دوستان خود مطالبى مخفیانه القا مى‏کنند!.

الهام شیطانی این است که شیاطین به دوستانش القاء می کند. وحی هم از طرف خدا می شود، هم از طرف شیطان . وحی در این آیات به معنی لغویش (القاء نمودن مخفیانه) است. وما از القاءات شیطانی به،وسوسه و از القائات الهی به الهام تعبیر می کنیم. مطلب فوق را روایات هم تأیید می کند: « قال رسول الله (صلی الله علیه واله ) إن للشیطان لمة و للملک لمة فأما لمة الشیطان فإیعاد بالشر وتکذیب بالحق وأما لمة الملک فإیعاد بالخیر وتصدیق بالحق فمن وجد من ذلک فلیعلم أنه من الله فلیحمد الله ومن وجد من الآخر فلیتعوذ من الشیطان- ثم قرأ الشیطان یعدکم الفقر ویأمرکم بالفحشاء والله یعدکم مغفرة منه وفضلا. شیطان القائی دارد و ملک هم القائی،شیطان به شرور وعده می کند و خداوندرا تکذیب می کند. واما القائات ملک وعده خیرات است و ایمان به خداوند. اگر خیر القاء شد معلوم می شود از جانب خداوند است، وباید خدارا سپاس گفت واگر القائات ازنوع دیگر است، باید به خداوند پناه برد. »

و حضرت امیر هم فرمودند: «لَمَّتَانِ لَمَّةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ لَمَّةٌ مِنَ الْمَلَکِ فَلَمَّةُ الْمَلَکِ الرِّقَّةُ وَ الْفَهْمُ وَ لَمَّةُ الشَّیْطَانِ السَّهْوُ وَ الْقَسْوَةُ » ارباب لغه در باره «لمه» می نویسند:« اللِّمامُ اللِّقاءُ الیسیرُ، واحدتها لَمّة» لمام به معنی القاء نمودن به صورت آهسته است. شنا خت دقیق الهام از وسوسه کار آسان نیست، گرچه به برخی از معیار ها اشاره نموده اند:

«اگر بعد از آنکه به دلت چیزی رسید، باز شدی، الهی است. بسته شدی شیطانی است.» یعنی اگر آنچه به دلت رسیده ترا به رحمت، مغفرت وآرامش می خواند الهام است . واگر ترا به نا امیدی وترس ...دعوت می کند وسوسه است .وایشان هم به آیه شریف استناد می کند :

« الشیطان یعدکم الفقر ویأمرکم بالفحشاء والله یعدکم مغفرة منه وفضلا والله واسع علیم » ّّ شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستى مى‏دهد؛ و به فحشا (و زشتیها) امر مى‏کند؛ ولى خداوند وعده «آمرزش» و «فزونى» به شما مى‏دهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعده‏هاى خود، وفا مى‏کند.

شاید از این آیة بهترین معیار برای تشخیص الهام از وسوسه ارائه می کند . معیار آقای قرائتی نیز برگرفته از همین آیه قرآن است .

دعوت کننده به الهام و وسوسه

چه کسى به سوى الهام (افکار محموده ) مى خواند و چه کسى به سوى وسوسه (افکار ردیه ؟ از مطالب که گذشت واز آیات استفاده می شود آن که ما را به سوى خیرات دعوت مى کند خداوند است که به آن الهام میگوییم .قرآن مى فرماید:« ولهدیناهم صراطا مستقیما» و آنان را به راه راست، هدایت مى‏کردیم. اما آن که به سوی افکار پست وپلیدی دعوت می کندشیطان است. که به آن وسوسه می گوییم؛ لذا در قرآن آمده است« فبما أغویتنی لاقعدن لهم صراطک المستقیم * ثم لآتینهم من بین أیدیهم ومن خلفهم وعن أیمانهم وعن شمائلهم ولا تجد أکثرهم شاکرین» گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین مى کنم! سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مى‏روم؛ و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت!» کمین نمودن شیطان در جهات مختلف به معنی وسوسه اوست . و در جای خودش خواهد آمد که شیطان بیشتر از وسوسه نمودن توان ندارد..یا مى گوید: « قال فبعزتک لاغوینهم أجمعین » شیطان گفت: به عزت تو قسم که تمامى مردمان را گمراه خواهم کرد. پس دعوت کننده به خیرات، خداوند و دعوت کن

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...