شیطان

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

هر موجود سرکش و متمرد از فرمان خداوند متعال از جن و انس که دور از رحمت است و کارش وسوسه خلق است را شیطان می‌گویند. عنوان یاد شده به مناسبت در بسیاری از بابهای فقهی همچون طهارت، صلات، حج و نکاح آمده است.

تعریف لغوی و اصطلاحی

شیطان در لغت از مادّه «شطن» و به معنای دور شدن است.[1] و شیطان به هر موجود سرکش و متمرّد خواه انسان باشد یا غیر آن، گفته می‌شود[2] از این رو بر ابلیس، شیطان اطلاق شده است.[3]

به عبارت دیگر شیطان به هر موجود طغیانگر و دور از رحمت خداوند متعال که کارش وسوسه خلق و دعوت آنان به بدیها است اطلاق می‌گردد؛ چنان که بر موجود سرکش و متمرد معروف؛ یعنی ابلیس که از سجده بر حضرت آدم علیه السّلام سر باز زد و نیز بر فرزندان او که از جنس جن می‌باشند اطلاق می‌شود.[4] و [5]

ویژگی‌های شیطان

۱- شیطان از طایفۀ جنّ: «... فَسَجَدُوا إلّا إبلیسَ کانَ مِن الجِنّ...»[6] «(فرشتگان) همگی سجده کردند جز ابلیس، که از جنّ بود»

۲- مخالفت فرمان الهی: «إنّ الشََّیطانَ کانَ لِلرّحْمنِ عِصِیاً»[7] «شیطان نسبت به خداوند، عصیانگر بود»

۳- رانده شده از رحمت الهی: «قَالَ فَاْخرُجْ مِنها فَإنّک رَجیمٌ وَ إنَّ عَلیک اللَعْنَة اِلی یومِ الدین»[8] «فرمود:از صف آنها (فرشتگان) بیرون رو، که رانده ‌شده‌ای از (درگاه ما!) و لعنت (و دوری از رحمت حق) تا روز قیامت بر تو خواهد بود!»

۴- دارای ذرّیه و قبیله:

«إنّهُ یرَاکم هُو و قَبیلُهُ مِن حَیثُ لاتَرَوْنَهُم...»[9] «او و همکارانش شما را می‌بینند از جایی که شما آن‌ها را نمی‌بینید...»[10]

 

موارد استحباب استعاذه

پناه بردن به خداوند متعال از شر شیطان با گفتن «أعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَجیم» و مانند آن در هرحال، بویژه اوقات زیر مستحب است: هنگام تلاوت قرآن کریم؛[11] پیش از قرائت در نماز؛[12] هنگام آمیزش؛[13] و زمان ورود به مستراح.[14]

 

 

حالات حضور شیطان

برخی افعال و حالات در انسان، بستر و زمینه‌ساز حضور شیطان و نزدیک شدن او به انسان می‌گردد؛ از این رو، در روایات از چنین افعال وحالاتی نهی شده است و فقها به کراهت آنها حکم کرده‌اند، مانند: خضاب‌کردن در حال جنابت[15]و[16] و حیض؛[17] و[18] تخلی بر روی قبر؛[19] و[20] ایستاده ادرار کردن در آب [21] و[22]؛ تنها بودن در خانه؛[23] به تنهایی مسافرت کردن؛[24] و[25] خلوت کردن زن و مرد اجنبی در یک مکان؛[26] نگهداری زباله در منزل در شب و بیرون نبردن آن در روز[27] و راه رفتن در یک کفش. [28]

عوامل دوری شیطان

برخی اعمال موجب دور شدن و فاصله گرفتن شیطان از انسان می‌شود، مانند:ناخن گرفتن؛[29] و[30] اذان گفتن در منزل؛ [31] و[32] محافظت بر نماز واوقات آن؛[33] نگهداری کبوتر در منزل؛[34] انگشتر جذع یمانی به دست کردن؛[35] و خوردن انار. [36]

نام گذاری به اسماء شیطان

نام گذاری فرزند به یکی از اسمهای شیاطین، مانند ضریس و صفات آنها مکروه است. [37]

شیطان و سِحر

به تصریح برخی، از اقسام سحر حرام و ممنوع، ارتباط باشیاطین و کشف چیزهای پوشیده و پنهان از راه ایشان است. [38] و[39]

فلسفۀ وجودی شیطان

یکی از مسائل جهان هستی، مسأله امتحان و آزمایش الهی است و اصولاً نظام سعادت و شقاوت و ثواب و عقاب بشر مبتنی بر اساس امتحان است و چون خداوند انسان را به سوی خیر دعوت می‌کند و در این میان اگر کسی نباشد که او را به شرّ دعوت و تشویق کند امتحانی وجود نخواهد داشت. وجود شیطان برای پویندگان راه حق نه تنها زیانبخش نیست بلکه رمز تکامل نیز محسوب می‌شود، اصولاً تکاملها در میان تضادّها به وجود می‌آید و هیچ موجودی راه کمال را نمی‌پوید مگر این‌که در مقابل آن، ضدّ نیرومندی قرار گیرد. [40] و[41]

شیاطین انسی

در قرآن کریم به انسانهای شرور و مفسد نیز شیطان، اطلاق شده است[42]: «وکذلِک جَعَلْنا لِکلِّ نَبی عَدوّاً شَیاطین الإنس والجِنّ...» [43] «اینچنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم..» اطلاق حقیقی شیطان بر کافران و منافقان[44]

اطلاق شیطان بر منافقان و کافران به نحو حقیقت است نه از سر مجاز و مسامحه: «... واذا خَلَوْا إلی شَیاطینِهم قالُوا إنّا مَعَکم...» [45] «هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند:ما با شمائیم..» آنان که از هدایت رهبران الهی می‌رمند و در مقابل حق خضوع نمی‌کنند و از راههای مرموز و با وسوسه میل به باطل را در دلهای دیگران تزریق می‌کنند، از مصادیق شیطانند: «مِن شَرّ الوُسواسِ الخَنّاس الّذی یوسوِسُ فی صُدورِ النّاسِ من الجِنّةِ والناس»[46] «(پناه بر خدا) از شرّ وسوسه گر پنهان کار که در درون سینۀ انسانها وسوسه می‌کند خواه از جنّ باشد یا از انسان» هدف شیطان و تهاجم همه جانبۀ او[47] یکی از اهداف شیطان، بردن آبرو و بی حیثیت کردن انسان است: «ینْزِعُ عَنْهُما لِباسَهُما لَیرِیهُما سَوءاتِهِما...» [48] «لباسشان را از تنشان بیرون ساخت تا عورتشان را به آن‌ها نشان دهد.» شیطان برای این کار از راهی وارد می‌شود که شخص او را نمی‌بیند: «انّه یراکم هو و قبیلُهُ من حیثُ لا تَرَونَهُم....» [49] «او وهمکارانش شما را می‌بینند از جایی که شما آنان را نمی‌بینید.»

تسلّط و ولایت شیطان

«انّما سُلطانُهُ علی الّذین یتَولّوْنَهُ والّذین هُم بِه مُشرِکون»[50] «تسلط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیده‌اند و آن‌ها که نسبت به او (خدا) شرک می‌ورزند (و فرمان شیطان را به جای فرمان خدا، گردن می‌نهند»

مراحل نفوذ شیطان

مراحل نفوذ شیطان در انسان: [51] و[52]

۱- تزیین: «وإذ زَینَ لَهُمُ الشَیطانُ اَعمالَهُمْ...» [53] «و (به یاد آور) هنگامی را که شیطان، اعمال آنها (مشرکان) را در نظرشان جلوه داد»

۲- افکندن آرزوهای باطل در دل: «وَ لِاُضِلََّنََّهُم و لَاُمَنِینَّهُم...» [54] «و آن‌ها را گمراه می‌سازم و به آرزوها سرگرم می‌سازم...»

۳- وسوسۀ اکید: تادنبال آرزو رود و آن را به دست آورد؛ «الّذی یوسوسُ فی صُدورِ النّاسِ»[55] «در درون سینۀ انسانها وسوسه می‌کند»

۴- تسویل:

یعنی خوب را بد و بد را خوب جلوه می‌دهد؛ «... الشَیطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وأمْلی لَهُم»[56]

«کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است!»

شراب و قمار از اعمال شیطانی

«یا ایها الّذینَ آمَنُوا إنّما الخَمْرُ... رِجسٌ مِنْ عَمَلِ الشیطانِ»[57] «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! شراب و قمار و بتها و ازلام (نوعی بخت آزمائی) پلید و از عمل شیطان است، از آن‌ها دوری کنید تا رستگار شوید»

شیطان مانع نماز و عامل فراموشی ذکر خداوند

«... و یصُدَّکمْ عَنْ ذِکرِ اللهِ...» [58] «شیطان می‌خواهد بوسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خداوند و از نماز باز دارد»

کیفر اطاعت کنندگان از شیطان

«قالَ فَالحَقُّ وَالْحَقَّ اَقُولُ لَأمْلَأنَ جَهَنَّمَ مِنْک وَمِمَّنْ تَبِعَک مِنْهُمْ اَجْمَعینَ»[59] و[60] «فرمود:به حق سوگند و حق می‌گویم که جهنّم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروی کنند، پر خواهم کرد».

منبع

فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۷۸۰-۷۸۱.  

پژوهشگده باقرالعلوم، برگرفته از مقاله «شیطان».

[1]- المفردات فی غریب القرآن مادۀ «شطن».

[2]- مجمع البحرین، طریحی، ج ۶، ص ۲۷۲، تهران، ناشر کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵ ش.

[3]- عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج ۲، ص ۲۸۲، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۸ ش.

[4]- المیزان ج۲، ص۴۱۲.

[5]- لسان العرب ج۱۳، ص۲۳۷.

[6]- کهف/سوره۱۸، آیه۵۰.

[7]- مریم/سوره۱۹، آیه۴۴.

[8]- حجر/سوره۱۵، آیه۳۴ – ۳۵.

[9]- اعراف/سوره۷، آیه۲۷.

[10]- اکبر دهقان، یکصد و پنجاه موضوع از قرآن کریم و احادیث اهل بیت، ص ۵۴۶، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اول، پائیز ۸۲، تهران.

[11]- نحل/سوره۱۵، آیه۹۸.

[12]- جواهر الکلام ج۹، ص۴۲۰.

[13]- العروة الوثقی ج‌۵، ص۴۸۲.

[14]- وسائل الشیعة ج۱، ص۳۰۶.

[15]- الحدائق الناضرة ج۳، ص۱۴۸.

[16]- وسائل الشیعة ج۲، ص۲۲۳.

[17]- الحدائق الناضرة ج۳، ص۲۷۴.

[18]- وسائل الشیعة ج۲، ص۳۵۳.

[19]- جواهر الکلام ج۲، ص۷۵

[20]- وسائل الشیعة ج۱،ص۳۲۹.

[21]- وسائل الشیعة ج۱، ص۳۲۹.

[22]- وسائل الشیعة ج۱، ص۳۵۳.

[23]- وسائل الشیعة ج۵، ص۳۳۴.

[24]- جواهر الکلام ج۱۸،ص۱۶۶

[25]- وسائل الشیعة ج۱۱، ص۴۱۰.

[26]- جواهر الکلام ج۳۲، ص۳۴۳.

[27]- وسائل الشیعة ج۵، ص۳۱۸.

[28]- وسائل الشیعة ج۵، ص۷۵.

[29]- وسائل الشیعة ج۲، ص۱۳۲.

[30]- الحدائق الناضرة ج۵، ص۵۷۰.

[31]- جواهر الکلام ج۹، ص۱۴۹.

[32]- وسائل الشیعة ج۵، ص۴۱۳.

[33]- وسائل الشیعة ج۴، ص۲۸-۳۰.

[34]- وسائل الشیعة ج۱۱، ص۵۱۵.

[35]- وسائل الشیعة ج۵، ص۹۶.

[36]- وسائل الشیعة ج۲۵، ص۱۵۳.

[37]- جواهر الکلام ج۳۱، ص۲۵۷.

[38]- الروضة البهیة ج۳، ص۲۱۵.

[39]- مسالک الأفهام ج۳، ص۱۲۸.

[40]- محمد حسین طباطبائی، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرّسین، ۱۳۷۴ ش، ج ۱۲، ص ۱۶۳.

[41]- ناصر مکارم شیرازی و همکاران، نمونه، ج ۶، ص ۱۱۱، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ ش.

[42]- ناصر مکارم شیرازی و همکاران، نمونه، ج ۱، ص ۱۹۲، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ ش.

[43]- انعام/سوره۶، آیه۱۱۲.

[44]- جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۲، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۸ ش.

[45]- بقره/سوره۲، آیه۱۴.

[46]- ناس/سوره۱۱۴، آیه۴ -۶.

[47]- تسنیم، ج ۸، ص ۵۳۲، چاپ اول، ۱۳۸۵ ش، قم مرکز نشر اسراء.

[48]- اعراف/سوره۷، آیه۲۷.

[49]- اعراف/سوره۷، آیه۲۷.

[50]- نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۰.

[51]- تسنیم، ج۱۳، ص۳۲۳.

[52]- تسنیم، ج ۱۳، ص ۳۲۴.

[53]- انفال/سوره۸، آیه۴۸.

[54]- نساء/سوره۴، آیه۱۱۹.

[55]- ناس/سوره۱۱۴، آیه۵.

[56]- محمّد/سوره۴۷، آیه۲۵.

[57]- مائده/سوره۵، آیه۹۰.

[58]- مائده/سوره۵، آیه۹۱.

[59]- ص/سوره۳۸، آیه۸۴.

[60]- ص/سوره۳۸، آیه۸۵.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...