ارتباط عالم برزخ با عالم قبر (محل دفن میت) چگونه است؟

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

واژه قبر در بسیاری از روایات به معنای برزخ است و منظور از فشار قبر یا سؤال و جواب نکیر و منکر در شب اول قبر شب اول انتقال انسان از این دنیا به عالم برزخ می‌باشد. در نتیجه اول شبی که انسان از دنیا رفته شب اول برزخ (قبر) او حساب می‌شود و آنچه که مربوط به فشار قبر می‌باشد عذابی برزخی است مربوط به شب اول مرگ آدمی در نتیجه اگر کسی را حیوانات درنده بخورند یا در دریا غرق شود از شب اول قبر معاف نمی‌باشد. مسأله عالم برزخ و چگونگی آن از مباحث دقیق در فرجام‏شناسی می‏باشد و آیات و روایات متعددی به این بحث پرداخته است. انس با محسوسات و امور مادی، تصوری غلط از مسائلی مثل عالم برزخ ایجاد کرده، لذا نیازمند طرح مقدمات مختلفی برای توضیح مسأله می‏باشیم.

برای پاسخ به سؤال شما طی چند بند مطالبی عرضه می‏شود. امید آن که مفید واقع شود: 1- بسیاری از حقایق هستی و خصوصا حقایقی که در ماوراء جهان طبیعت وجود دارد، برای ما مجهول است. البته این ندانستن، بیشتر در کم و کیف و چگونگی آن حقایق است؛ ولی اصل آن حقایق را عقل و وحی در جای خود اثبات کرده‏اند و ما نسبت به آن آگاهی داریم. البته علم ما به کنه و ماهیت آن حقایق بسیار محدود است؛ مگر برای عده کمی که با سلوک عملی در همین دنیا به آن عوالم راه یافته باشند و علم اجمالی آنها به علم تفصیلی تبدیل شده باشد. از این رو، سنخیت و چگونگی بدن‏های برزخی برای ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست؛ ولی در عین حال از مجموعه آیات و روایات و تحلیل‏های عقلی می‏توان دورنمایی از کم و کیف بدن برزخی را تصویر کرد. قبل از تفسیر اجمالی مطلب، توجه به چند مطلب ضروری است: الف) در تمام عوالم هستی (عالم مادی، برزخ و قیامت) انسان دارای بدن است و در هیچ عالمی بی‏بدن نیست؛ به دلیل این که روح حقیقتی است عین تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابیده است. از این رو، ممکن نیست که روح باشد و بدنی در کار نباشد. پس اگر انسان در عالم طبیعت، برزخ و قیامت، دارای روح است که هست واجد بدن نیز خواهد بود. ب) هر یک از عوالم هستی دارای نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است؛ یعنی، در عالم طبیعت قوانینی حاکم است غیر از سننی که بر عالم برزخ حکم‏فرماست؛ و در عالم برزخ نظامی وجود دارد که در عالم قیامت وجود ندارد و در عالم قیامت، آثاری است که در دو عالم برزخ و طبیعت نیست. از این رو، بدنی که در عالم طبیعت است هم سنخ با قوانین حاکم بر این دنیا است؛ و این بدن غیر از بدن برزخی است. بدن برزخی، هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است. هم‏چنین بدن در قیامت غیر از بدن برزخی و بدن مادی است و بدنی است که هم سنخ با سنن ویژه عالم قیامت و آماده پذیرش آن قوانین مخصوص است. مثلاً بدن قیامتی، بدنی است که در عین سوختن مدام، از بین نمی‏رود؛ یا مثلاً بدن قیامتی یک فرد بهشتی، به صورتی است که در عین خوردن و آشامیدن، نیازی به تخلیه مواد تغذیه شده از بدن ندارد؛ و بدن طوری ساخته شده است که نیازمند چنین امری نیست. بنابراین نباید تصور کرد که بدن مادی، برزخی و قیامتی یکسان هستند. در جای خود مستدل شده است که عالم تجرد و قیامت، عالم بالاتر و نزدیک‏تر به مبدأ متعال است و از این رو موجودات آن از مراتب وجودی بالاتر و کامل‏تری برخوردارند. قبل از آن (یعنی در مرتبه فروتر) عالم مثال و برزخ است که مترتب بر عالم تجرد و متأخر از آن است. عالم آخر، عالم جسم و جسمانیات و یا نظام مادی است که دورترین عالم از مبدأ متعال است. از این رو، موجودات آن نیز از مراتب ضعیف‏تر و ناقص‏تری برخوردارند. بنابراین، موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادی، کامل‏تر؛ ولی نسبت به موجودات عالم قیامت و تجرّد ناقص‏ترند. برای اطلاع تفصیلی از سه نکته فوق نگا: استاد محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج اول، صص 141 128 و 226 212. با دقت در مطالب پیشین، مشخص می‏شود که: اولاً، بدن برزخی غیر از بدن مادی و غیر از بدن قیامتی است. ثانیا، بدن برزخی متناسب با احکام و آثار و قوانین عالم برزخ است. ثالثا، بدن برزخی از بدن مادی کامل‏تر و بالاتر و از بدن قیامتی ناقص‏تر و پایین‏تر می‏باشد. بنابراین، بدن برزخی از آن جا که از بدن مادی بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعی نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد. ولی از آن جا که از بدن قیامتی پایین‏تر است، واجد برخی لوازم ماده چون، شکل، اندازه و مقدار می‏باشد. روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقتند که بدن برزخی شبیه بدن دنیوی است. امام صادق(ع) می‏فرماید: «ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدن‏هایی شبیه بدن‏های دنیوی آنان است» (بحارالانوار، ج 6، ص 268، روایت 119). و در جمله‏ای دیگر می‏فرماید: «ارواح انسان‏ها (در برزخ) به صورت جسدهای دنیوی‏اند» (همان، ص 269، روایت 121). امّا هر چند بدن برزخی بالاتر و کامل‏تر از بدن مادی است، در عین حال، از بدن قیامتی ناقص‏تر است. امام صادق(ع) فرمودند: «بدن‏هایی شبیه بدن‏های دنیوی» یا «در صورت جسدهای دنیوی» که بیانگر شباهت، است نه یکسان بودن. شبیه آن است چون شکل، مقدار و اندازه دارد، و هر فرد مرده‏ای، مرده دیگر را در این قالب مشاهده کرده، او را می‏شناسد؛ چنان که در خواب، آدمی صورت خود را به شکل دنیوی با دیگران در سرور یا رنج می‏بیند. اما عین شکل دنیوی خود نیست؛ چون می‏تواند بدون وسایل و ابزار مادی مثلاً مسافت طولانی را سیر کند و با اراده‏ای خود را در جای دیگر قرار دهد چنان که در خواب، آدمی بدون استفاده از ابزار مادی سیر و سفرها می‏کند. به همین جهت، در بسیاری از روایات خواب را نشان خوبی برای عالم برزخ و بدن برزخی دانسته‏اند. در این باب نگا: استاد محمد شجاعی، خواب و نشان‏های آن، صص 62 58. پس بدن برزخی، نه مادی محض است مانند بدن دنیوی؛ نه غیر مادی محض است مانند بدن قیامتی؛ بلکه بدنی است که در قالب جسم طبیعی دنیوی نمی‏باشد؛ و در عین حال، برخی از آثار جسم طبیعی چون شکل و اندازه و مقدار را دارد. 2. روح انسان پس از مرگ و انقطاع از بدن مادی، خود را با بدن برزخی و قالب مثالی می‏یابد و می‏بیند. در واقع، روح آدمی با رفتن از حیات دنیوی به حیات برزخی، بدن مادی خود را رها کرده و با بدن مثالی خود متحد می‏گردد؛ بدنی که متناسب با نظام برزخی بوده، اتحادش با روح، قوی‏تر از اتحاد آن با بدن مادی در زندگی دنیوی است. قالب مثالی موجود در خواب، می‏تواند ما را به بدن برزخی تا حدودی هدایت کند چرا که هنگام خواب که تعلق روح به بدن مادی تا اندازه‏ای کم می‏شود و از حدود مادی تا اندازه‏ای آزاد می‏گردد، روح خود را با یک نوع تن مثالی با بدنی شبیه بدن مادی و دنیوی می‏بیند و این، دلیل روشنی است که روح انسان در صورت عدم تعلق به بدن مادی یا تعلق کمتر، قدرت تمثّل به بدن مثالی را دارد. انسان در هنگام خواب دیدن، خودش را با همان بدن می‏بیند با همان شکل و تصویر؛ و این حکایتگر وجود بدن مثالی و قالب برزخی است که با انتقال روح از این عالم مادی به نظام برزخی به وجود نیامده، بلکه قبلاً هم در آن نظام وجود داشته، ولی ما از آن محجوب بوده‏ایم و اگر این حجاب را که تعلق و توجه به نظام مادی و مادیات است کنار زنیم هم اکنون نیز خود را در آن قالب مثالی متمثّل می‏بینیم؛ چنانکه درخواب تا حدودی که تعلق روح به بدن مادی کم می‏شود، در حالی که بدن مادی ما در رختخواب افتاده و در حال آرامش است، خود را با بدنی مشابه با این بدن یافته و سیرها و حرکت‏ها و فهم‏ها و دیدنی‏ها و شنیدنی‏ها و خوردنی‏ها و خواستن‏ها با آن داریم. (نگا: استاد محمد شجاعی، خواب و نشان‏های آن، صص 5862). ناگفته نماند که از نظر روایات، وجود بدن برزخی امری مسلم و قطعی است چنان که امام صادق(ع) فرمودند: «اما [ارواح مؤمنان [در بدنهایی شبیه بدنهای دنیوی آنان است» (بحارالانوار، ج 6، ص 268، روایت 119). یا در جای دیگری فرموده‏اند: «ارواح انسان‏ها به صورت جسدهای دنیوی در درختی در بهشت‏اند» (که هر دو حکایتگر وجود بدن برزخی و همان، ص 269، روایت 121. مثالی در عالم برزخ است. 3. میان قبر برزخی و قبر خاکی ارتباط خاصی حاکم است؛ یعنی میان روح انسان در برزخ و بدن مادی او در قبر خاکی ارتباط وجود دارد و این ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادی که در طول زندگی دنیوی با یکدیگر یک نوع اتحاد داشته‏اند، سرچشمه می‏گیرد که با قطع تعلق روح از بدن، پس از مرگ به کلی از میان نمی‏رود؛ بلکه یک نوع ارتباط در حد پایین‏تری میان روح برزخی و بدن خاکی و مادی وجود دارد؛ البته نه در حد و اندازه‏ای که در زندگی دنیوی و در دوران تعلق روح به بدن بود و نه با آن کیفیت و کمیت؛ بلکه در میزانی ضعیف‏تر و با کم و کیفی دیگر. از همین رو قبر خاکی با قبر و عالم برزخی روح، ارتباطی دارد که در نقاط دیگر این ارتباط را ندارد؛ و به همین جهت است که علی‏رغم حضور روح در عالمی فوق ماده، زمان و مکان (برزخ) توجه خاصی به بدن مادی و به نقطه‏ای که بدن خاکی او در آن است، دارد؛ و بر اساس همین ارتباط میان قبر برزخی و قبر خاکی است که دستورها و احکام خاصی در باب قبر خاکی، تشییع جنازه، کفن، دفن، حرمت قبور، استحباب زیارت قبور، دعا، طلب رحمت و مغفرت بر سر قبور و نظایر آنها در شریعت اسلامی وجود دارد. ناگفته نماند که این ارتباط میان روح انسان در برزخ و بدن مادی او در قبر خاکی در ساعت و روزهای اول مرگ، بیش از روزها و اوقات بعدی است و این به دلیل الفت شدیدی است که روح با بدن مادی در این دنیا داشته که البته به تدریج با انس گرفتن روح با بدن برزخی و قالب مثالی، از این توجه و ارتباط کاسته می‏شود و ارتباط ضعیفی میان روح و بدن خاکی باقی می‏ماند. با توجه به این دو نکته، روشن می‏شود که روح ما بعد از انتقال به عالم برزخ با بدن برزخی، یا در عذاب است اگر اهل عذاب باشد؛ یا در نعمت و بهجت است، اگر اهل نعمت باشد. عذاب و نعمت، متوجه به روح ما در قالب بدن برزخی است، نه به بدن مادی و خاکی ما که در این عالم مادی در زیر خاک مدفون می‏باشد. این بدن مادی، پس از مرگ نه حرکتی دارد و نه احوالی؛ اما روح با قالب مثالی در همان حال، در عالم برزخ یا در عذاب وحشتناکی به سر می‏برد و فریادش بلند است که تصورش بسیار مشکل است؛ یا در نعمت و ابتهاج بسر می‏برد که تصویر آن هم بسی مشکل است. اما از آن جا که گفتیم میان بدن مادی در زیر خاک با روح در قالب مثالی در عالم برزخ، ارتباط ضعیفی وجود دارد، آن عذاب‏ها یا نعمت‏ها تأثیر ضعیف و ناچیزی بر بدن مادی می‏گذرد؛ ولی آنچه در اصل در عذاب یا در نعمت است روح با قالب مثالی در عالم برزخ است. برخی می‏گویند: این که گفته می‏شود انسان پس از مرگ، یا معذب است یا متنعم؛ چرا هنگامی که بدن مادی را در قبر می‏گذاریم و روی آن را می‏پوشانیم، پس از مدتی قبر را می‏شکافیم، هیچ خبری نمی‏یابیم، نه از سوختن بدن و سوزش قبر خبری است و نه از مصفّا گشتن آن. آنچه می‏بینیم، تنها همان بدن خاکی است که در قبر با سکون کامل افتاده، هیچ اثری از آثار وحشت یا نعمت در آن نیست. برخی نیز دوربین در درون قبر کار می‏گذارند و مسائل آن را از هنگام دفن تا مدتی بعد دنبال می‏کنند؛ ولی هیچ اثر و تغییر و تحولی که دلالت بر رنج یا شادی داشته باشد، نمی‏یابند. تنها آنچه آنها از طریق دوربین فیلم‏برداری مشاهده می‏کنند، همان بدن خاکی است که در کمال سکوت و سکون آرمیده است. آیا این امور دلالت می‏کند بر اینکه هیچ عِقابی (چه خوب و چه بد) در کار نیست؛ و فشار قبر، سؤال منکر و نکیر، عذاب‏ها و نعمت‏ها، پوچ است و غیرواقعی؟ با توجه به توضیحات گذشته، پاسخ این پرسش روشن است؛ ولی در عین حال برای بهتر روشن شدن اصل پرسش شما و نیز پاسخ به این پرسش، توجه به خواب دیدن بسیار راهگشاست. اگر در خواب دیدن تأمل کنیم، در خواهیم یافت که خواب دیدن چه حکایتگر عجیبی است از نسبت میان قبر خاکی و قبر برزخی؛ بدن شخصی که می‏خوابد و خواب وحشتناکی می‏بیند، به صورتی که اگر از خواب برخیزد، خدا را شکر می‏کند که خواب بوده است، آیا بدن مادّی در این حالت که خواب می‏بیند در سکون و آرامش نیست؟ البته چنین است. کسانی که کنار بدن این خواب بیننده حضور داشته باشند، بدن او را در هنگام خواب، در کمال سکون و سکوت می‏یابند، به صورتی که اگر خواب بیننده، از خواب وحشتناک خود آنها را مطلع نکند، اینان آگاه نخواهند شد که در آن زمانی که آنها نظاره‏گر بدن ساکن و آرام این شخص بوده‏اند، او در چه عذاب و دهشتی بوده است. بر عکسش را هم حساب کنید؛ بدن کسی که خواب فرحناک و دلپذیر می‏بیند نیز در کمال آرامش و سکون است و افرادی که در کنار او حضور دارند این امر را تصدیق خواهند کرد. این بهترین نشان است میان نسبت قبر خاکی و قبر برزخی که به ما می‏فهماند، انسان می‏تواند در برزخ در حال نعمت یا وحشت باشد و در عین حال، اثری در بدن خاکی او در قبر از عذاب یا ابتهاج نباشد. البته گاهی که انسان خواب ترسناک و ناراحت کننده‏ای می‏بیند، بدن او عرق می‏کند که اثری از خواب او بوده است؛ ولی اولاً این امر همیشگی نیست. ثانیا میان عالم خواب و برزخ تفاوت است. در عالم خواب، ارتباط روح با بدن مادی کاملاً قطع نشده است؛ ولی در عالم برزخ، ارتباط روح با بدن مادی به کلی منقطع است؛ مگر ارتباط بسیار محدود و ناچیزی که حتی در صورت معذّب بودن روح در عالم برزخ نیز، تأثیر چندان قابل مشاهده بر بدن مادی در زیر خاک نخواهد گذاشت. (نگا: استاد محمد شجاعی، خواب و نشان‏های آن، صص 7175). 4. براساس روایات و همچنین با توجه به ارتباط نسبی که بدن برزخی با بدن مادی پنهان در زیر خاک دارد؛ ارواح انسانی در برزخ، براساس منزلت و فضایلی که در دنیا داشته‏اند، امور دنیوی را درک کرده، حتی به خانواده خود سر می‏زنند و آنها را زیارت می‏کنند. این امر می‏تواند در هر زمانی و برای هر فردی باشد؛ ولی روز جمعه کمترین و مشخص‏ترین زمانی است که در روایات وجود دارد. در این باب، تنها به ذکر دو روایت بسنده می‏کنیم: 1. اسحق‏بن عمار از امام کاظم(ع) پرسید: آیا مؤمن خانواده خویش را زیارت می‏کند؟ فرمود: آری. گفتم: چقدر؟ فرمود: بر حسب فضایلشان. پاره‏ای از آنان هر روز و پاره‏ای هر سه روز، خانواده خود را زیارت می‏کنند. اسحق بن عمار می‏گوید: در اثنای کلام حضرت، دریافتم که می‏فرمود: کم‏ترین آنان هر جمعه (خانواده خود را زیارت می‏کنند) پس گفتم: در چه ساعتی؟ فرمود: هنگام زوال خورشید، یا مثل آن؛ پس خداوند فرشته‏ای را با او روانه می‏کند تا چیزهایی را به او نشان دهد که شاد شود و از وی چیزهایی را بپوشاند که او را غمگین سازد. (محمد بن ابراهیم کلینی، کافی، به تصحیح علی‏اکبر غفاری، ج 3، کتاب الجنائز، ص 231، روایت پنجم). 2. امام صادق(ع) فرمود: «به درستی که مؤمن خانواده خویش را زیارت می‏کند. پس آنچه را دوست دارد، می‏بیند و آنچه را ناخوشایند دارد از او پوشیده می‏شود؛ و به درستی که کافر خانواده خویش را زیارت می‏کند. پس می‏بیند آنچه ناخوشایند اوست و از او پوشیده می‏شود آنچه را دوست دارد. امام(ع) فرمود: پاره‏ای از ایشان هر جمعه زیارت می‏کنند و پاره‏ای بر حسب عمل خود زیارت می‏کنند». (همان، ص 230، روایت اوّل).

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...