عرش و حاملان هشتگانه

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

منظور از عرش در این آیه چیست؟

«وَالْمَلَکُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَیَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَةٌ»؛ و فرشتگان در اطراف [آسمان]اند و عرش پروردگارت را آن روز هشت [فرشته ] بر سر خود بر مى‏دارند (حاقه، 17)

پاسخ:

«وَ الْمَلَکُ عَلى‏ أَرْجائِها وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ»؛ فرشتگان در اطراف آسمان قرار مى‌گیرند (و براى انجام مأموریتها آماده مى‏‌شوند) و آن روز عرش پروردگارت را هشت فرشته بر فراز همه آنها حمل مى‏‌کنند! (1)

این آیه به وقایع قیامت و پس از نفخه صور دوم اشاره دارد، لذا خبر دادن از اموری است که ما نسبت به آن هیچ آگاهی نداریم و تنها اگر از طریق عالمان و آگاهان (معصومین علیهم السلام) چیزی بیان شده باشد، می‌توانیم آن را بپذیریم.

در روایات بیان شده که مراد از عرش، علم و قدرت الهی است؛ لذا مراد از حاملین عرش، نیز حاملین علم و قدت الهی اند.

در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده فرمودند: عرش عبارت از علم است، چهار نفر از ما، و چهار نفر از سایر مردم، آنهایى که خداوند می خواهد، حاملین عرشند. (2)

در روایت دیگری از امام باقر علیه السلام نقل شده فرمودند: حاملین عرش چهار نفر از اولین هستند و آنها نوح و ابراهیم موسى و عیسى می باشند، و چهار نفر از متأخرین هستند که محمد و على و حسن و حسین علیهم السلام می باشند. (3)

در ادامه با بیان کلام برخی از مفسران، معنای آیه روشنتر می‌شود:

«وَ الْمَلَکُ عَلى‏ أَرْجائِها»؛ فرشتگان در جوانب و کناره‏ هاى آسمانها قرار مى‌گیرند. گویى در آن روز فرشتگان همانند مامورانى که اطراف میدانى ایستاده و منتظر فرمان براى انجام کارند، در گرداگرد آسمانها صف مى‏‌کشند و در انتظار فرمان حقند.

«وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ»؛ و در آن روز هشت فرشته فوق آنها عرش پروردگارت را حمل مى‏‌کنند.

مسلما منظور از "عرش" یک تخت سلطنتى جسمانى نیست، بلکه به معنى مجموعه جهان هستى است که عرش حکومت خدا است، و به وسیله فرشتگان که مجرى فرمان خدا هستند تدبیر مى‌‏شود.

آن روایتى که آمده و حاملان هشتگانه عرش خدا در قیامت چهار نفر از اولین، و چهار نفر از آخرین معرفی کرده (نوح و ابراهیم و موسى و عیسى از اولین، و محمد(ص) و على و حسن و حسین علیهم السلام از آخرین) ممکن است اشاره به مقام شفاعت آنها براى اولین و آخرین باشد، البته شفاعت در مورد کسانى که لایق شفاعتند، و به هر حال گسترش مفهوم "عرش" را نشان مى‏دهد.

البته اگر مراد از حاملان هشتگانه عرش، هشت گروه باشند، ممکن است گروه‏هایى از فرشتگان و گروهى از انبیاء و اولیاء عهده‏ دار این مهم گردند، و به این ترتیب بخشى از تدبیر نظام آن روز را فرشتگان بر عهده دارند، و بخشى را انبیاء، اما همه به فرمان خدا است.

"فَوْقَهُمْ" (بر فراز آنها) به فرشتگان بر می‌گردد. فرشتگان گرداگرد جهان را فرا مى‌گیرند و بر بالاى آنها (بالا از نظر مقام) هشت فرشته حاملان عرش خدایند.

این احتمال نیز وجود دارد که حاملان عرش خدا افرادى برتر و بالاتر از فرشتگانند، و در این صورت با حدیث گذشته که حاملان عرش خدا را هشت نفر از انبیاء و اولیاء مى ‏شمرد تطبیق مى‏کند. (4)

علامه طباطبایی در این زمینه می‌گویند: ممکن است غرض از ذکر انشقاق آسمان، و بودن ملائکه در اطراف آن، و این که حاملین عرش در آن روز هشت نفرند، این باشد که بفرماید در آن روز ملائکه و آسمان و عرش براى انسانها ظاهر مى‏‌شوند.

هم چنان که قرآن در این باره فرموده: "وَ تَرَى الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ"؛ ملائکه را مى‏بینى که پیرامون عرش را حلقه‏ وار گرفته‌‏اند، و پروردگار خود را به حمد تسبیح مى‌‏گویند (5). (6)

در بعض اخبار تفسیر کرده‏‌اند حاملین عرش را به حاملین علم، که همین طوری که عرش احاطه دارد به تمام موجودات علوى و سفلى، علم الهى هم احاطه دارد به کل شى‏ء.

و حاملین علم، هشت تا هستند: چهار از اولین: نوح ابراهیم موسى عیسى، و چهار از آخرین: محمد (ص) على حسن حسین علیهم السلام.

می‌توان گفت که مراد از این اخبار تشبیه است، که همین طوری که حاملین عرش هشت تا هستند، حاملین علم هم هشت تا هستند، و اما سایر ائمه هدى، علم آنها مأخوذ از این چهار نفر است.

تعبیر به حمل، به این معنا نیست که عرش روى شانه آنها باشد. این هشت حمل‌کنندگان عرش، مقام آنها بالاتر از تمام ملائکه است، حتى از جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل.

و این هشت حامل، مثل ملائکه هستند که مأمور به ارزاق و سایر امور هستند، و الا قدرت الهى کافى است بر نگاه داشتن عرش و هزار مثل عرش، فقط حکمت الهى اقتضا کرده که بعض امور به توسط اسباب باشد و بعضى بدون واسطه. (7)

(1) حاقه، 17.

(2) کافی، ج 1، ص 133، حدیث 6.

(3) الاعتقادات فی دین الإمامیة، شیخ صدوق، ص 46.

(4) ر.ک: تفسیر نمونه، ج ‏24، ص 450 452.

(5) زمر، 75.

(6) ترجمه المیزان، ج ‏19، ص 664.

(7) ر.ک: أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏13، ص 166.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...