سخنرانی آقای هادی افقهی در کارگاه راز تخریب
نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی در آرماگدون » نویسنده با دیدگاه اسلامی | ۰۷ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۳:۵۹ | ۰ دیدگاهموضوع صحبت ما در اینجا تخریب مسجدالاقصی و چرایی و چگونگی این مساله است. باید بدانیم که تخریب مسجد الاقصی بخشی از مأموریت مسیحیان صهیونیست است. اما پیش از آنکه به موضوع مسیحیت صهیونیستی و مأموریتشان در تخریب مسجد بپردازیم، لازم است به یک نکته اشاره کنم و آن هم اینکه وقتی درباره مسیحیت صهیونیستی صحبت می کنیم مخاطبان به ما می گویند که این نحو بیان مطلب باعث ترساندن دوستان و قوی نشان دادن دشمن می شود. اما در واقع این طور نیست ما باید دشمن را همان گونه که هست و همان طور که رفتار می کند، بشناسیم تا بتوانیم تحلیل درستی از شرایط داشته باشیم و موضع گیری مؤثر و صحیح اتخاذ کنیم. اگر شناخت ما از دشمن سطحی، ناقص و اشتباه باشد موضع گیری ما نیز اشتباه و بی تأثیر خواهد بود.
مثلا یک موضوع اساسی که ذهن مخاطبان ما درگیر آن است. این است که «آیا اسرائیل ژاندارم آمریکا در منطقه است یا آمریکا ژاندارم اسرائیل»؟
این مسأله مهمی است که باید به آن پرداخته و پاسخ داده شود. بر خورد سطحی و نا آگاهانه با این جریان بی پایه، مخرب و مزخرف باعث لطمات جبران ناپذیری به جهان اسلام خواهد شد. ما باید بدانیم کسانی که امروز در عراق و افغانستان روبروی ما هستند چه کسانی هستند؟ چه کسانی این دو کشور را اشغال کرده اند؟
جریان مسیحیت صهیونیستی همان جریانی است که بحث وطن گزینی را تحت عنوان بازگشت قوم یهود مطرح کرد. بسیار پیش از اینکه آقای هرتزل در کنفرانس شهر بال سوئیس آن را مطرح کند. تشکیل دولت اسرائیل یکی از میوه های تلخ این جریان است که با آن رو در رو هستیم.
چهره های سر شناسی از قرن ها پیش دنبال وطن گزینی برای قوم یهود بوده اند. آقای اسحاق نیوتن و ژان ژاک روسو از جمله این چهره ها هستند.
نطفه جریان مسیحیت صهیونیستی در انقلاب لاهوتی مارتین لوتر (نهضت اصلاح دینی ) بسته می شد اما تحت تأثیر جریان های تاریخی گسترده قرار می گیرد تا اینکه در انگلستان رسماً اعلام موجودیت کرد. نقش کسانی مثل آقای داربی و بلاکستون در این قضیه باید بررسی شود تا بدانیم چه کسانی پیشنهاد نظریه وطن گزینی را به تئودور هرتزل دادند؟ آیا هرتزل آدمی متدین بود یا لائیک د؟ آیا دنبال وطن گزینی بود یا دنبال دین محوری؟ اگر درست متوجه شکل گیری جریان مسیحیت صهیونیستی نشویم فکر می کنیم صهیونیزیم دنیا را قبضه کرده در حالی که هیچ وقت از خودمان نپرسیدیم که صهیونیسیم را چه کسی حمایت می کند؟
آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا آمریکا به دنیای اسلام با یک میلیارد و خرده ای جمعیت و با این همه امکانات و منافع پشت می کند و از اسرائیل حمایت می کند آن هم با این جمعیت محدود؟
در حالی که باید بدانیم که جریان مسیحیت صهیونیستی در حال حاضر سکان دار و حاکم بر کاخ سفید است. جریان مسیحیت صهیونیستی با سوء استفاده از مفاهیم و تعابیر دینی و با تکیه بر جنگ آخرالزمان در قالب جنگ آرماگدون و یا تقابل نیروهای یاجوج و مأجوج، تقابل نیروهای خیر و شر را مطرح می کند و خود را به عنوان نیروی خیر و دنیای اسلام را نیروی شر معرفی می کند. نابود کردن مسلمانان و اسلام را به نفع بشریت و تاریخ معاصر قلمداد می کند.
خانم رایس وزیر خانه آمریکا مدرس کتاب مقدس است هم او و هم پدرش تورات را تدریس می کنند. اینها هستند که به رئیس جمهور آمریکا خط می دهند که با چه ادبیاتی صحبت کند و موضع گیری داشته باشد. و گرنه جرج بوش بلدنیست با ادبیات مذهبی و توراتی صحبت کند. عبارت محو شرارت که او به کار برد ادبیات توراتی بود. در حال حاضر سرمداران کاخ سفید هم عضو این جریان هستند.
موضوع مسیحیت صهیونیستی صرفاً یک بحث تئوریک نیست که فکر کنیم از بین همه مذاهب و فلسفه ها و مکاتبی که مطرح می شود این هم یک موج است که می آید و می رود. بلکه این جریان بعد عملیاتی دارد و در سیاست خارجی، تبلیغات فرهنگی، زمینه های سیاسی و امنیتی نمود پیدا می کند. این جریان سیاست خارجی آمریکا را در مقابل کشورهای اسلامی فلسطین و عراق و سایر کشورهای عربی تعیین می کند. در فیلمی که به شما نشان می دهم یک کشیش مسیحی صهیونیستی گزارش می دهد که در فلسطین و عراق کشورهای آفریقایی چه کارهایی انجام داده است.
در حالی که در کشورهای اسلامی و جهان سوم به شدت جدایی دین از سیاست را تبلیغ می کنند اما در سیاست خارجی آمریکا، نفوذ و تأثیر دین را به خوبی مشاهده می کنیم گر چه که آن دین، دین تحریف شده یهودی است. در حال حاضر که عراق در اشغال آنهاست به شدت جدایی این سیاست از تبلیغ می کنند و برخی فعالان ساده لوح کشورهای اسلامی هم باور کرده اند.
اما خود آمریکا از آموزه های توراتی برای تبیین شرایط آخرالزمان و جنگ آرماگدون استفاده می کند و از این جنگ ها که علیه کشورهای اسلامی به راه انداخته است، تحت عنوان جنگ مقدس نام می برد و ادعا می کنند بر اساس پیشگویی های توراتی این جنگ ها به وقوع خواهد پیوست آن هم سبرای تصرف و نابود کانون های خطر.
حال در کنار این ادعا جالب است بدانید قبل از آن که آمریکا به عراق حمله کنند گروهی از کشیشان اوانجلی که صهیونیست نبودند خواستند با رئیس جمهور آمریکا ملاقات کنند و تبعات حمله به عراق را شرح بدهند اما رئیس جمهور به آنها وقت ملاقات نداد.
وقتی که می خواست جنگ عراق را شروع کند ادعا کرد که من به نام رب خداوند این جنگ را شروع می کنم. در همان زمان وقتی که پاپ سژان پل دوم مطرح کرد که این جنگ علیه تمام ارزش های دینی و اخلاقی است، تمام رسانه های تحت حاکمیت جریان مسیحیت صهیونیستی او را مورد هجوم و حمله قرار دادند که تو آنتی کرایس (ضد مسیح ) هستی. چطور به خودت جرأت می دهی که چنین سخن بگوئی؟ این جنگ، جنگ مقدس است.
این جریان در حال حاضر بیش از یک هزار شبکه تلویزیونی دینی دارد که هزار و سیصد شبکه فقط در آمریکا فعال است هفتاد مرکز تربیت مدرس و کشیش دارند. در همه کشورهای دنیا نخبگان را انتخاب میکنند و هر شعباتی که دارند آنها را با هدف ترویج مفاهیم و ارزش های جریان مسیحیت صهیونیستی تربیت می کنند.
یکی از کشیش های مسیحی صهیونیست در مصاحبه با شبکه الجزیره به صراحت اعلام کرده است که تا سال 2015 دست به محالات می زنم و کارهای نشدنی را انجام می دهم و نیمی از جوانان کشورهای عربی را مسیحی صهیونیست می کنم.
در حال حاضر دو تیپ از ارتش اسرائیل در شمال عراق حضور دارند. سؤال این است که این نظامیان در آنجا چه کار می کنند؟ حدود 60 شرکت آمریکائی در عراق فعال هستند. آنها حتی برای نجف اشرف برنامه ریختند. ادعا می کنند که حزقیال نبی – که از پیامبران قوم یهود است در آنجا دفن شده و آنجا باید عبادتگاه ما باشد. آنها برای شرایط آخرالزمان هفت مرحله در نظر گرفته اند و ادعا می کنند که الان در مرحله ششم قرار دارند و این مرحله به جنگ آرماگدون ختم می شود و تکلیف همه نیروهای شر در این جنگ مشخص میشود و منظور از نیروهای شر هم جهان اسلام و شیعیان هستند. خبر بسیار مهمی در شماره آخر نشریه موعود[1] منتشر شده بود که فرزند دبیر هیأت علمی سنیهای عراق با یکی از مقامات عالی رتبه سیا و موساد در کشور قطر ملاقات کرده – کشور قطر واسطه این ملاقات بوده- در این ملاقات مطرح شده که نگذارید ابتکار عمل در عراق به دست شیعیان بیفتد. به همین دلیل نیز روی شهر نجف دست گذاشته اند، چون کانون مبارزه علیه آنها نجف است. این شهر با وجود مزار متبرک آقا امیرالمومنین (ع) و حوزه علمیه نجف با قدمت هزار ساله بسیار مهم و استراتژیک است.
یک شعاع از شیعگی در ایران ببینید چه کرده؟ شعاع دیگر این نور در لبنان ببینید چه کرده؟ آقای نخست وزیر لبنان به حزب الله التماس کرده که دو نفر از حزب الله در کابینه مسئولیت بگیرند. حال سؤال اینجاست آیا در کنار بحث مسیحیت صهیونیست و یهودیت صهیونیست مسلمان صهیونیسم داریم؟ می گویند برای رعایت حرمت اسلام نگوییم مسلمان صهوینست، به اما وقتی خانم امیر قطر شیخه موضعه در تشییع جنازه اسحاق رابین شرکت می کند و از معاون وزیر آموزش و پرورش اسرائیل در همایش تعلیم و تربیت دعوت می کند چه عنوانی می توان برای او به کار برد؟ وقتی بزرگترین پایگاه عملیاتی آمریکا در خاورمیانه در قطر است. اسم این را چه بگذاریم؟
مسلمان صهیونیست نه، اسلام صهیونیستی هم ممکن است داشته باشیم امام فرمود اسلام آمریکائی در مقابل اسلام ناب محمدی (ص) ما با کلمات بازی می کنیم. این واژه معنای خاص خودشا را دارد و ربطی به اسلام ندارد. حتی در جهان مسیحیت هم خیلی از مسیحی ها صهیونیست نیستند. علاوه بر کاتولیک و ارامنه در خود مذهب پروتستا نیتسم مهم این ها را قبول ندارند.
حال به سناریو تخریب مسجد الاقصی بپردازیم. اینها برای رسیدن به هدف خود چند ایستگاه عمده تعریف کرده اند. یکی از ایستگاه های عمده آنها مسجد الاقصی است. الان 80 درصد زیر مسجد الاقصی خالی شده و امروز و فرداست که مسجد فرو بریزد. چون مسیحیان صهیونیست یکی از شرایط بازگشت مسیح را تخریب مسجد الاقصی می دانند. بسیار قطعی و مصر هستد. فقط منتظر زمان مناسب برای اقدام هستند.
جهان اسلام که می دانید چه وضعیتی دارد. جهان عرب هم به مراتب وضع بدتری دارد. عدم وحدت، چند دستگی در جهان اسلام. جهان سوم هم که کاسه گدایی برداشته و دنبال گروه هشت می رود که «آقا تورا به خدا بده در راه خدا» چه کسی می خواهد از تخریب مسجد جلوگیری می کند؟ چرا مسجد الاقصی را می خواهند خراب کنند؟ ادعاشان این است که هیکل سلیمان آنجاست. خود یهودی ها، تاریخ دان ها و جامعه شناسان معتبر یهودی می گویند اصلاً هیکل سلیمان وجود ندارد. در حالی که آنها با استفاده از ابزارهای قدرت رسانه و تبلیغات می گویند هیکل سلیمان هست زیر مسجد هم هست. حالا خراب کرد یدو هیکل سلیمان نبود آن وقت چه؟ می گویند فعلاً داریم جستجو می کنیم.
مسجد الاقصی از دیر باز مکان مقدسی بوده و هیچ ربطی به مسائل سیاسی و تبلیغاتی ندارد. قبه الصخره آن طور که در کتاب کاشف نقل شده و بر اساس اثبات تاریخی، صخره ای است که حضرت یعقوب در آنجا عبادت می کرده بسیاری از انبیا قبل از حضرت عیسی و موسی علیهم السلام در آنجا عبادت می کردند. ربطی به قوم یهود ندارد. بنیانگذاران بیت المقدس یهودی نبودند. سالیان سال این شهر به برکت بقعه مقدس ساخته شده و آباد بود. یبوسی ها از جزیره العرب می آیند و در کنار کوه صهیون سکنی می گزینند و اولین خشت بیت المقدس را سالم یبوسی که از عرب های کنعانی بود بنیانگذاری می کند.
از زمانی که خلیفه دوم بدون خونریزی آن سرزمین را فتح کرد به ساکنان آنجا و همه خدم و حشم و وابستگان نشان غیر از یهودی ها امان نامه داد که از هر خطری در امان هستند. اما این قرارداد یک تبصره داشت که بعضی می گویند در همان زمان عمر این تبصره نوشته شد بعضی می گویند بعد از او این تبصره به قرارداد اضافه شد که این حریم بیت المقدس حریم اسلام است و از آن موقع در اختیار مسلمانان است.
علاوه بر این کشیش اگوستین که تمام فرق مسیحی به اعتبار سخن او اعتقاد دارند اعلام کرد که پس از بر انگیختگی دین مسیح دیانت یهود منسوخ شد و تمام دنیا هم این سخن را قبول کرد. راما مسیحیان صهیونیست ادعای این است که بعد از تخریب، هیکل اولیه ساخته می شود و جنگ آرماگدون و اتفاق می افتد.
و در این جنگ تمام ارتش های بشری رو در روی هم می ایستند. و پس از نابودی سپاه دشمن، سپاه شر و بدی، سپاه خیر که طرفداران حضرت عیسی مسیح (ع) هستند به پیروزی می رسند و پیامبر صلح از آسمان ها به زمین رجعت خواهد کرد. همه ادیان به او ایمان خواهند آورد. او منجی قوم یهود است و آنها را به سرزمین موعود هدایت میکند و روزگار طلایی آغاز می شود. آنان در همه این تحلیل ها نیز به تورات استناد می کنند.
در حالی که موقعیت سیاسی منطقه نشان می دهد که ظرفیت وقوع چنین جنگ عظیمی- که به عبارتی سیصد میلیون و به روایت دیگری 3 میلیارد بشر در آن کشته میشود- در آن منطقه نیست. زیرا منطقه هارمجدون (آرماگدون) یک دره کوچک و محصور است که الان در آنجا کشاورزی می شود. در حالی که بر اساس ادعای مسیحیان صهیونیست بزرگ ترین و پیشرفته ترین ارتش های دنیا با سلاح های اتمی در آنجا به جنگ خواهند پرداخت. و این پیش بینی را بر اساس تورات می گویند. در آیه 16 از فصل 16 مکا شفات یوحنا آمده است: (آن گاه که لشکریان را در منطقه ای به نام هارمجدو گرد آوردند) داستان این آیه به روایتی مربوط به بخت النصر و به روایت دیگر مربوطه به تیتوس است. پس چه ارتباطی به الان دارد؟ آقایان مسیحیان صهیونیست که به عصمت حرفی کتاب مقدس معتقدند، و می گویند حق نداریم در این کتاب تعبیر و تفسیر داشته باشیم. چطور این مسأله را (وقوع جنگ آرماگدون) برای این زمان تلقی می کنند؟ چه کسی می تواند ثابت کند این داستان آرماگدون که در مکاشفه یوحنا آمده به همین سقوط صدام و حضور نیروهای آمریکائی در عراق مربوط می شود؟ چه کسی می تواند ثابت کند که حمله آمریکا به عراق در راستای تحقق پیشگوئی های توراتی است؟ تا کنون چند بار در طول تاریخ بابل سقوط کرده؟ چه دلیلی دارید که حسب ادعای اینان سقوط صدام همان سقوط بابل[2] است که در انتقام از سبعه بابلی صورت گرفته؟
مگر یک بار عراق به دست انگلیسی ها سقوط نکرد؟ مگر قبل از این عراق به دست نیروهای ساسانی فتح نشد؟ مگر کوروش، بخت النصر را فراری نداد و بسیاری از یهودیان را به سرزمین فلسطین بر نگرداند؟... اما مرتب این مسأله را با شیوه های مختلف، کتاب، روزنامه، فیلم، اسلاید، کامپیوتر، اینترنت و رسانه های تصویری و به عبارتی کلیساهای تلویزیونی و... تبلیغ می کنند. امروز یکی از بزرگترین مأموریت های کلیساهای تلویزیونی بسترسازی جدی برای تخریب مسجد الاقصی است. یکی از این مبلغین مذهبی به نام آقای بنهین، که هندی الاصل و مقیم انگلیس و در آمریکا بسیار فعال است. برنامه ای دارد که در آن برنامه به صورت انیمیشن تخریب تدریجی بیت المقدس و بنای هیکل یا معبد سلیمان به جای آن را نشان می دهد و شعار اصلی برنامه همین است.
ما هنوز اندر خم یک کوچه هستیم. ما تازه این بحث مسیحیت صهیونیستی را دو یا سه سال است که در ایران مطرح می کنیم. درباره شناخت این جریان و کالبد شکافی آن، نقاط ضعف و قدرت آن رجال سیاسی و رجال دینی آنها و ابزارهایی که در اختیار دارند، از بهرهبرداری های آنها از دین و مفاهیم دینی و از اینکه بودجه اینها از کجا تأمین می شود و تشکیلات اینها و سایر موارد را باید بشناسیم. باید اهداف دراز مدت آنها تشریح بشود. اگر این کار را انجام ندهیم مدام به غلط تکرار می کنیم که: اسرائیل ژاندارم آمریکا در منطقه است.
صهیونیزیم بین المللی را مطرح می کنیم اما آن روی سکه را نمی بینیم. صهیونیسم بین المللی طبق اسناد و مدارک یک سیئه از سیئات بزرگ مسیحیت صهیونیستی است. نه اینکه بخواهم شما را بترسانم. اما دشمن را باید بشناسید. نقاط آسیبپذیری دشمن را باید شناخت. در عراق ملاحظه می کنید که همه گروه ها سلاح را برداشتند علیه نیروهای آمریکائی و آنها مخالف قضیه اشغال هستند. سنی ها، شیعه ها و صدامی ها را میبینیم. اشغالگران در ایستگاه اول، افغانستان که بسیار برای آنها ساده به نظر میرسید گیر افتاده اند. اما در عراق سیلی های محکم خوردند. اگر خدای نکرده در عراق تثبیت بشوند بلافاصله مسجدالاقصی را تخریب می کنند. در آخرین گزارشی که به دستم رسیده دیدم که حوادث عراق را به حوادث فلسطین مرتبط کرده اند و این مسأله نشان می دهد چشم هایی با بصیرت موشکافانه سناریو را دنبال می کنند و افشا می کنند.
فکر نکنیم که اینها فقط برای جهان عرب و جهان اسلام برنامه دارند. بلکه طبق اسناد موجود اینها برای همه دنیا نقشه کشیده اند. اما چرا از این جا شروع کردند؟ زیرا این جا مهد ادیان است. مهد تمدن بشری، مهد ارزش های الهی. این منطقه را می خواهند خفه بکنند یا فرهنگش را عوض کنند. همان طور که آقای «جری فال ول» که یکی از مبلغین انجیلی است اعلام کرد که باید تمام جوانان را مسیحی صهیونیزیم بکنیم تا سال 2015 و از عراق هم شروع می کنیم. در قدم اول 50% جوانان این کشورها را تربیت می کنیم و به جان خود کشورهای عربی می اندازیم. بعد از کشورهای عربی به مناطق دیگر گسترش پیدا می کند به همین دلیل وقتی نقشه خاورمیانه بزرگ را ملاحظه می کنیم می بینیم که شامل شمال آفریقا و شامل آسیای جنوب شرقی هم می شود. این چه خاورمیانه بزرگی است؟ پس معلوم می شود گام اول جهان اسلام است و بعد از آن می روند به سراغ اروپای پیر و بعضی وقت ها هم ناشیانه این مسأله را بروز می دهند. آقای را مسلفد وقتی سفرای فرانسه و آلمان در شورای امنیت و سازمان ملل به شدت حمله آمریکا به عراق را وتو کردند به آنها پرخاش کرد.
این افراد بسیار وقیح هستند. هیچ چیز نزد این ها مقدس نیست جز گروه خودشان و این موضوع یکی از اصول اعتقادی آنهاست که هر کس با ما نیست علیه ماست. این را آقای جرج بوش چند بار مطرح کرد و این منطق بسیار خطرناکی است. در این منطق خاکستری وجود ندارد یا سیاه یا سفید. همه باید خودشان را با این سیاست، که آمریکا ابر قدرت جهان است و مأموریت الهی دارد- که به نام الله با محورهای شرارت در دنیا مقابله کند- هماهنگ کنند.
آمریکا کانون های شرارت را شناسائی کرده: ایران، عراق، کره شمالی. اما این مسأله برای رد گم کردن است. این حقیقت مطلب نیست. بعد از خفه کردن کانون های شورش به زعم خودشان به طرف اروپا می روند.
الان در اروپا یهودیهای ارتدوکس، علیه این جریان قیام کردهاند. نقاط آسیب پذیر این جریان هم همین است. از درون خود یهودی ها علیه اینها قیام کردند. از درون جهان مسیحیت، کاتولیک ها علیه اینها هستند. در جهان عرب به جز مزدورهای خودشان که در منطقه کاشته شده اند مثل آل سعود، آل خلیفه و آل صباح و... یعنی شکم های خلیج فارس، همه ملت ها مخالف این ها هستند و در خود آمریکا جریاناتی وجود دارد که این ها را قبول ندارد. ارامنه جهان این ها را قبول ندارند. پروتستان های غیر صهیونیستی این ها را قبول ندارد. اما علت نفوذ این ها این است که اهرم های قدرت در جهان را در اختیار دارند. مراکز تصمیم گیری، مراکز قدرت در قبضه این هاست. آن ها برای رسیدن به اهداف خود تلاش کردهاند. تشکیلات قوی راه اندازی کرده و خطرات را به جان خریده اند. و امروز به کاخ سفید و سازمان سیا و وزارت خارجه و پنتاگون رسیده اند. عصای ارکستر را به دست گرفته و جهان را وادار میکنند که به ساز آنها برقصند و گرنه به نام تروریست، ضد مسیح، ضد تمدن، ضد بشر خوانده می شوند و یک مشت شبه فیلسوف هم پیدا می کنند که برای آنها تئوری پردازی کند. یکی نظریه می دهد پایان تاریخ رسید. آن یکی ادعا می کند که این دنیا بالاخره در یک روز، در یک نقطه، در یک زمان مشخص، باید تمدن ها با هم رو به رو بشوند و این تمدن لیبرال دموکراسی است که پیروز میشود. منشأ همه این نظریه پردازیها همان است.
تمام این موضوعات به بحث و استدلال احتیاج دارد. اما باید بدانید که خطر، امروز بیخ گوش ماست. بحث تخریب مسجد الاقصی یک حلقه از این حلقه های تخریبی است. قصه به پایان نمی رسد. آنها هنوز مشغول زمینه سازی هستند. بهره برداری هایی که از حادثه 11 سپتامپر کردند نشان می دهد که آن واقعه کار خودشان بود. بحث توهم توطئه نیست. اعداد و ارقام در کار است و کتاب نوشته شده در این زمینه و استدلال های عقلانی صورت گرفته و آمار و اطلاعات ارائه شده از خود آنهاست. خودشان علیه خودشان مطلب می نویسند. ما اطلاعات گسترده آنها را در اختیار نداریم. الان می بینیم که آهسته آهسته می گویند که چه کسانی پشت حوادث لندن هستند.[3]الان می گویند که موساد از این انفجارها خبر داشته و به آقای نتانیاهو که قصد سفر و اقامت در یکی از هتل های سمت مترو لندن را داشته خبر می دهند که آنجا سکونت نکند. درباره حوادث 11 سپتامبر هم به شارون اعلام کردند که به آمریکا سفر نکند. چرا کسی از موساد باز خواست نمی کند؟ اگر شما این اطلاعات را داشتید چرا نگفتید تا جلوی حادثه گرفته شود؟
در حالی که این حوادث را به مسلمانان نسبت دادند. بر فرض چند مسلمان اغفال شده هم در این برنامه حضور داشته باشند ولی شعور دنیا بیشتر از این حرف هاست. می فهمند. مخصوصاً اگر کسی به سوابق جنایت بار و خون بار این جریان مسیحیت صهیونیستی آگاه باشد می فهمد. آنها برای منافع خود حتی حاضرند نزدیک ترین افراد خود را قربانی کنند. در سازمان های جاسوسی آنها این یک اصل است که هدف وسیله را توجیه می کند.
این همان سیاست مالیخولیایی ماکیاولی، و این دستورالعمل آنها است. پشت سر هم برای جهان عرب دستور صادر می کنند که شما باید قرآن را خشونت زدایی کنید. کتاب های آموزشی دینی تان را، تربیت اجتماعتیان را باید خشونت زدایی کنید. بحث اسرائیل غاصب و بحث مسجد الاقصی را باید کنار بگذارید. این تربیت- که نسخه آن را برای جهان عرب پیچیده بودند- باعث شد که بن لادن بیرون بیاید. الان مسلمانان را ملامت می کنند به خاطر حضور گروه هایی مثل گروه القاعده و بن لادن و تقصیر را به گردن آل سعود و وهابی های عربستان می اندازند. در حالی که خود جریان وهابیت نیز از انگلیس بیرون آمده و این فرقه را هم خود آنها ساختند. محمد بن عبدالوهاب مگر چه کسی بود؟ علی محمد باب مگر کی بود؟
در سال 1990 به مناسبتی در پیشاور پاکستان بودم. یک مسلمان مبارز مصری را ملاقات کردم. به من گفت من اعلام خطر می کنم. گزارش خیلی مهمی از فعالیت های بن لادن دارم (آن موقع من تازه اسم بن لادن را شنیده بودم) او با پول هنگفت در سازمان های جهادی و مبارز اسلامی عرب مثل الجهاد اسلامی خالداسلامبولی، جماعت اسلامی عمر عبدالرحمان، گروه های جماعته الاسلامیه، آموزش نظامی می دادند، آموزش تشکیلاتی برای نبرد با ملحدین شوروی. آن زمان می گفت. بن لادن نخبگان این گروه ها را به کار می گیرد، حمایت شدید مالی انجام می دهد و آموزش های نظامی عالی به آنها می دهد و بعد می بینیم که این سازمان ها مرتب در کشور های خودشان آسیب می بینند. او از من می خواست که این پیام را به گوش مسئولین برسانم.
این چهره باید افشا بشود. بعداً در یکی از گزارش ها، خود بن لادن انکار نکرد که با سازمان سیا همکاری داشته و گفت که ما از تکنیک مخابراتی و آموزش های نظامی و اطلاعاتی سیا استفاده کرده ایم. و در یک مصاحبه دیگر یکی از مسئولین CIA ادعا می کند تمام تشکیلات بن لادن را ما طراحی کرده ایم.
این نشان می دهد که خود آمریکایی ها نطفه تروریسم را در منطقه کاشتند. آنها که مدعی اند با سیستم های ماهواره ای که دارند قادرند حتی مارک قوطی کبریت را تصویر برداری کنند، نمی توانند آقای بن لادن را دستگیر کنند؟ کسانی که به راحتی عرفات را از این بین می برند سم سحرآمیزی در غذایش می گذارند که هم سم اثر خودش را بگذارد و هم پادزهر را بسازد که سم شناسی نشود، نمی توانند بن لادن را پیدا کنند؟
این ها بعد از فرو پاشی شوروی و شکسته شدن فضای دشمن گرایی که همیشه مثل شبح بر اروپا و آمریکا سایه افکن بود میخواستند که این فضا را حفظ بکنند و از منافع آن بهره مند بشوند از این رو اسلام را به عنوان دشمن معرفی کردند. و از دل جهان اسلام آن نطفه دست آموز – القاعده - بیرون آمد که خیلی از شخصیت های اساسی را توسط آن تصفیه می کنند. آیت الله حکیم، این مرد شریف و مبارز و بزرگوار را، دار و دسته زرقاوی که یکی از انگشت های کوچک آقای بن لادن است ترور کردند و خودشان نیز بیانیه صادر کردند که ما آیت الله حکیم را کشتیم.
« قتلن حکیمهم و سنقتل سیستانی الرأس الکبیر» این بیانیه آقای زرقاوی است در سایت الجهادشان.
اما نکته مهم این است که گروه های مسلمان و مبارز باید اتحاد بین خودشان راحفظ بکنند. در عراق سعی دشمن این است که بین نیروهای شیعه و سنی درگیری ایجاد کنند. در فلسطین الان بین حماس و فتح دشمنی ایجاد می کنند. شاید در حماس و فتح هم نفوذ کرده باشند که نیروهایی از هر دو سازمان علیه هم دیگر موضع گیری می کنند. این هدف اسرائیل است. اسرائیل نمی خواهد که این ها دور یک میز بنشینند و با هم تفاهم کنند و یک استراتژی واحد و مشخص برای رویارویی با نقشه های توسعه طلبانه اسرائیل طراحی کنند. در قضیه تخریب مسجد الاقصی گر چه موضوع قدسی و لاهوتی است که اراده خداوند دخالت دارد و او هر چه بخواهد همان خواهد شد و تخریب مسجد رو در رویی با خداوند است. اما مسئولیت ما در مقابل این مسأله چیست؟ آن منطق که خداوند حافظ دین خود است درست است اما ما برای دفاع از اعتقادات خود چه خواهیم کرد؟ در حال حاضر مسأله تخریب مسجد الاقصی خطرناک است. اگر این مسأله اتفاق بیفتد- که آنها مصمم هستند- دیگر در منطقه چه چیزی جلوی آنها را خواهد گرفت؟ مسجد الاقصی آبروی مسلمانان است. چطوری می خواهند مانع تخریب آن بشوند؟
الان در عراق چند جوان در مقابل آنها ایستاده اند. این ایستادگی باعث شده که آنها در تصمیم خود تجدید نظر بکنند و چیزی حدود 50 هزار سرباز آمریکائی و 7 هزار سرباز انگلیسی را از عراق بیرون ببرند. چون دارند ضربه می خورند.
ما باید افشاگری کنیم و نباید با چنین مسائلی دل خوش بشویم. باید روشنگری داشته باشیم و جهان اسلام را باید درباره این پدیده آگاه کرد. هنوز جهان اسلام نسبت به این پدیده نا آگاه است.
کتاب های خوبی در این زمینه منتشر شده. مطالعه کنید و در دسترس دیگران هم قرار دهید که مطالعه کنند. الحمدالله حرکت هایی شروع شده و مردم علاوه بر صهیونیسم با واژه «مسیحیت صهیونیستی» هم آشنا شده اند و بعد هم متوجه می شوند که این جریان مسیحیت صهیونیستی چقدر خطرناک تر است. سعی کرده ایم پل های ارتباطی سبرقرار کنیم با جهان مسیحیت برای مقابله با جریان مخوف و مافیایی مسیحیت صهونیستی. تماس هایی با آقای «محمد سماک» و دیگر شخصیت ها بوده. الحمد الله اشارات خوبی داشتند. ما باید جبهه وسیعی از کاتولیک های جهان، ارامنه، دنیای ارتدوکس، اهل تسنن، جهان تشیع، جهان شرقی، بودایی ها، کنفوسیوس ها و کریشنایی ها ایجاد کنیم علیه این جریان. همه این جریان ها با جریان مسیحیت صهونیستی مخالف هستند.
روشنگری در این زمینه باید پیگیرانه و مستمر باشد نه به صورت موج با همایش و جلسه های مقطعی. این جریان صرفاً یک جریان تئوریک نیست. آنها آمده اند که بزنند و دارند می زنند. ما نباید بگذاریم ما را بزنند.
خدمت آقایان مراجع عظام در قم رسیدیم و خدمت آیت الله آقای نورانی همدانی، خیلی اهتمام داشتند که به مسئولین نظام این توجه را بدهیم که آنها مسأله امام زمان (علیه السلام) را دارند همانند سازی می کنند. و میخواهند جریان مهدویت را تحت تأثیر قرار بدهند. این ممکن است درست باشد و ادبیات آنها شبیه ادبیات ما باشد و بخواهند این مفهوم انتظار را از ما بگیرند. بههرحال آنها منتظر منجی خودشان هستند. اما مسأله عمیق تر از این جهت است اصل جریان را باید پیگیری کرد، تخریب مسجد الاقصی مهم است. این آقایان ادعا می کنند هیکل سلیمان آنجاست در حالی که که اصلاً هیکل یا معبد سلیمان وجود ندارد. به قول آقای نوام چامسکی اول ثابت کنید که هیکل سلیمان وجود دارد و دوم این که ثابت کنید در این منطقه است. چه کسی این ادعا را ثابت کرده؟ این ادعا از کجاست؟ از تورات. تورات را کی نوشته؟ می گویند حضرت موسی. نه خیر. کتاب تورات بعد از ایشان نوشته شده. آیا معصوم است؟ آیا در آن دخل و تصرف نشده؟ آیا انجیل معصوم است؟ در آن خطا نرفته؟ اما آنها با استفاده از ابزار رسانه ای و تبلیغات این ادعا را در جهان گسترش می دهند. یک ادعای بی پایه و اساس. آنها با همین ادعا به جهان مسیحیت کاتولیک حمله می کنند که باید مسیحی صهیونیست بشوند. بسیار فعال هستند. بورسیه می دهند. مؤسسات خیریه دارند. بیمارستان و درمانگاه دارند. مراکز تحقیقاتی، پژوهشی و اقتصادی دارند و به شدت فعال هستند. در برخی ادعاها 17% جمعیت آمریکا را تشکیل می دهند. ادعا می کنند که 60 میلیون طرفدار دارند. اما معلوم نیست که همه این 60 میلیون نفر از اهداف و برنامه های آنها آگاه باشند و بدانند که اینها چه می گویند و چه می خواهند؟
برنامه ای در تلویزیون پخش شد. ساعت 7 برای آقای پاپ شنوداس، برای مسیحیان خاورمیانه و شمال آفریقا به زبان عربی، فارسی و برنامه جالبی بود. مطرح می کرد که آیا آنها اصلا اصالت دینی و لاهوتی دارند؟ و نتیجه می گرفت که اینها مافیا هستند. یک مافیای خطرناک ملغمه ای از مافیای اقتصادی رسانه ای و امنیتی و نظامی. می خواهند دنیا را به تسخیر در بیاورند. و برای رسیدن به این هدفت از ملات دینی استفاده می کنند که «مسیحیان دنیا! اگر می خواهید مسیح بر گردد بیایید این پیشگویی های توراتی را عمل کنید» و برای این ادعا از صدها کتاب و نشریه و شبکه تلویزیونی و فیلم و... بهره برداری می کنند.
در حال حاضر یک واحد مخصوص در پنتاگون تشکیل شده برای سفارش فیلم هالیوودی و راستای ترویج منطق صهیونیستی خودشان.
بنابراین بحث تخریب مسجد الاقصی یک حلقه از این حلقه هاست. ولی حلقه مهم و سرنوشت سازی است. یک ایستگاه تعیین کننده است که اگر خدای نکرده این اتفاق بیفتد دیگر خیلی سخت می شود ماجرا را جمع کرد.
فیلمی که الان می خواهم نشان بدهم گزارش آقای «روبین وایت» در شهر بیر منگام است در حضور آقای بن هین. آقای بن هین یکی از کشیش های مروج مسیحیت صهیونیستی و یکی از مروجین دعوت به پرستش و حمایت از اسرائیل است. در منطق او دفاع از اسرائیل یک منطقه ایمانی است. چون بازگشت حضرت مسیح را منوط به تأسیس دولت صهیون و تخریب مسجد الاقصی و بر پایی معبد سلیمان در بیتالمقدس می داند. بحث گرد آوردن مردم یهود در فلسطین به عنوان قوم برتر خداوند و ساختن معبد سلیمان را آقای مارتین لوتر احیا کرد.
آنها برای حمایت از اسرائیل کمر بسته اند. تا کنون 37 قطعنامه علیه اسرائیل را آمریکا وتو کرده است. آمریکا حتی قطعنامه های لفظی را که هیچ وقت به مرحله اجرا نرسید وتو کرد. حتی تا این حد را اجازه نمیدهد. که کسی علیه اسرائیل حرف بزند. می گویند اگر اسرائیل تضعیف بشود خدا انتقام خواهد گرفت. پس می بینید که اسرائیل مزدور، ژاندارم آمریکاست. قطعا الان آمریکا اسیر یهودیان و مسیحیان صهیونیست است. و این ائتلاف شوم می خواهد که دنیا را نابود کند./آ
[1] - منظور از شماره آخر جمله شماره مصادف با زمان این سخنرانی است.
[2] - سبعه بابلی، مربوط به اسارت قوم بنی اسرائیل توسط بخت النصر در بابل است.
[3] -اشاره به انفجارهای مترو شهر لندن است که وحشت زیادی در سراسر انگلیس ایجاد کرد و تعداد تلفات انسانی و جانی آن نیز بسیار وحشتناک بود. در ابتدا این حوادث را به مسلمانان نسبت دادند.
نظرات
ارسال نظر