دجّال‌ (آنتی‌ کرایست‌) در کتاب‌ مقدس

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

در تمام‌ ادیان‌ ابراهیمی‌ موضوع‌ ظهور دجال‌ در آخرالزمان‌ مطرح‌ شده‌ است‌. امّا اینکه‌ دجال‌ کیست‌، چه‌ ویژگی‌هایی‌ دارد، چگونه‌ ظهور می‌کند و... موضوعاتی‌ است‌ که‌ کمتر در مورد آنها اتفاق‌ نظر وجود دارد. آنچه‌ در پی‌ خواهد آمد ترجمه‌ مطلبی‌ است‌ که‌ در ذیل‌ مدخل‌ دجال‌ antichrist  در دایرة‌ المعارف‌ کاتولیک‌ Catholic Encyclopedia  آمده‌ است‌ . این‌ مقاله‌ اطلاعات‌ جامعی‌ را در زمینه‌ نگاه‌ کتاب‌ مقدس‌ به‌ موضوع‌ دجال‌ به‌ دست‌ می‌دهد. با سپاس‌ از مترجم‌ محترم‌ و حجة‌ الاسلام‌ و المسلمین‌ حسین‌ توفیقی‌ که‌ زحمت‌ مقابله‌ و تصحیح‌ این‌ ترجمه‌ را پذیرا شدند، توجه‌ شما را به‌ این‌ مقاله‌ جلب‌ می‌کنیم‌.

 پیشوند anti ضد در ترکیب‌ معانی‌ متفاوتی‌ دارد: antibasileus  به‌ معنای‌ پادشاهی‌ است‌ که‌ دوران‌ فترتی‌ را پر می‌کند؛ antistrategosبه‌ معنای‌ کنسول‌ فرماندار  (استان‌ قدیم‌ روم‌ ) است‌؛ antihoupatos  در روم‌ قدیم‌ به‌ معنای‌ فرماندار کل‌ بوده‌ است‌؛ در هومر antiheos شخصی‌ است‌ که‌ از لحاظ‌ نیرو و زیبایی‌ به‌ خدا می‌ماند، در حالی‌ که‌ در آثار دیگر نمایانگر خدای‌ ستیزه‌جو است‌.اگر صرفاً از قیاس‌ پیروی‌ کنیم‌، می‌توانیم‌ antichristos را به‌ شخصی‌ تفسیر کنیم‌ که‌ از لحاظ‌ سیما و نیرو به‌ مسیح‌ شباهت‌ دارد؛ امّا راه‌ مطمئن‌تر این‌ است‌ که‌ واژه‌ مذکور را طبق‌ کاربرد آن‌ در کتاب‌ مقدس‌ و  (زبان‌)  کلیسایی‌ تعریف‌ کنیم‌ .

 الف‌: معنای‌ این‌ واژه‌در کتاب‌ مقدس‌

واژه‌ دجّال ‌ antichristتنها در رسائل‌ یوحنا وارد شده‌؛ امّا ادعا شده‌ است‌ که‌ در مکاشفه‌ یوحنا، رسائل‌ پولس‌ و با صراحت‌ کمتری‌ در اناجیل‌ و کتاب‌ دانیال‌ نیز مترادف‌های‌ این‌ واژه‌ به‌ کار رفته‌ است‌ .

 1. در رسائل‌ یوحنا

 یوحنای‌ قدیس‌ در رسائلش‌ فرض‌ را بر این‌ قرار داده‌ که‌ مسیحیان‌ اولیه‌ با آموزه‌ مربوط‌ به‌ آمدن‌ دجّال‌ آشنا هستند:

 شنیده‌اید که‌ دجّال‌ می‌آید  رسالة‌ اول‌ یوحنا، 2:18؛ و این‌ است‌ روح‌ دجّال‌ که‌ شنیده‌اید که‌ او می‌آید رسالة‌ اول‌ یوحنا، 4:3. اگر چه‌ یوحنا از چندین‌ دجّال‌ سخن‌ می‌گوید، ولی‌ بین‌ دجّالان‌ بسیار و یک‌ دجّال‌ اصلی‌ فرق‌ می‌گذارد: دجّال‌ می‌آید. الحال‌ هم‌ دجالان‌ بسیار ظاهر شده‌اند رسالة‌ اول‌ یوحنا، 2:18. وی‌ همچنین‌ سیرت‌ و رفتار دجّال‌ را شرح‌ می‌دهد: از ما بیرون‌ شدند لکن‌ از ما نبودند رسالة‌ اول‌ یوحنا، 2:19؛ دروغگو کیست‌ جز آنکه‌ مسیح‌ بودن‌ عیسی‌ را انکار کند؟ آن‌ دجّال‌ است‌ که‌ پدر و پسر را انکار می‌نماید رسالة‌ اول‌ یوحنا، 2:22؛ و هر روحی‌ که‌ عیسی‌ مسیحِ مجسم‌ شده‌ را انکار کند از خدا نیست‌ و این‌ است‌ روح‌ دجال‌ رسالة‌ اول‌ یوحنا، 4:3؛ زیرا گمراه‌ کنندگان‌ بسیار به‌ دنیا بیرون‌ شدند که‌ عیسی‌ مسیحِ ظاهر شده‌ در جسم‌ را اقرار نمی‌کنند: آن‌ است‌ گمراه‌ کننده‌ و دجال‌ رسالة‌ دوم‌ یوحنا، 7. همچنین‌ یوحنا زمان‌ آمدن‌ دجّال‌ را ساعت‌ آخر تعیین‌ می‌کند رسالة‌ اول‌ یوحنا، 2:18؛ علاوه‌ بر این‌، وی‌ معتقد است‌ که‌ او الان‌ هم‌ در جهان‌ است‌ رسالة‌ اول‌ یوحنا، 4:3.

 2. در مکاشفه‌

 تقریباً همه‌ مفسران‌ دریافته‌اند که‌ دجّال‌ در مکاشفة‌ یوحنا ذکر شده‌ است‌؛ امّا در مورد باب‌ خاصی‌ که‌ در آن‌ از وی‌ یاد شده‌، اتفاق‌ نظر ندارند. برخی‌ به‌ وحش‌ در آیه‌ 7 باب‌ 11   ، برخی‌ به‌ اژدهای‌ بزرگ‌  آتشگون‌ در باب‌ 12، و دیگران‌ نیز به‌ وحشی‌ که‌ ده‌ شاخ‌ و هفت‌ سر دارد در باب‌ 13 و آیات‌ بعدی‌ اشاره‌ می‌کنند؛ در حالی‌ که‌ بسیاری‌ از محققان‌، دجّال‌ را بر وحشی‌ که‌ دو شاخ‌ مثل‌ شاخ‌های‌ بره‌ داشت‌ و مانند اژدها سخن‌ می‌گفت‌ 13: 11 و آیات‌ بعدی‌ یا بر وحش‌ قرمزی‌ که‌ هفت‌ سر و ده‌ شاخ‌ داشت‌ باب‌ 17یا سرانجام‌، بر شیطانی‌ که‌ از زندان‌ خود خلاصی‌ خواهد یافت‌ و امت‌ها را گمراه‌ خواهد کرد 20: 7 و آیات‌ بعدی‌ منطبق‌ می‌دانند. شرح‌ مفصل‌ دلایلِ له‌ و علیه‌ هر یک‌ از این‌ نظریات‌، به‌ بحث‌ کنونی‌ ما ارتباطی‌ ندارد.

 3. در رساله‌ پولس‌

 یوحنای‌ قدیس‌ مفروض‌ می‌گیرد که‌ آموزه‌ مربوط‌ به‌ آمدن‌ دجّال‌ در نزد خوانندگانش‌ شناخته‌ شده‌ است‌. مفسران‌ براین‌ باورند که‌ این‌ آموزه‌ از طریق‌ نوشته‌های‌ پولس‌ مقدس‌ در مسیحیت‌ شناخته‌ شده‌ است‌. یوحنای‌ قدیس‌ علیه‌ بدعت‌ گذاران‌ زمانه‌اش‌ اصرار می‌ورزید که‌ کسانی‌ که‌ راز تجسّم‌ را انکار می‌کنند اَشکال‌ کمرنگی‌ از دجّال‌ بزرگ‌ آتی‌ هستند. دجّال‌ در رسالة‌ دوم‌ پولس‌ به‌ تسالونیکان‌ 2: 3 و آیات‌ بعدی‌، 7 ـ10 به‌ طور کامل‌تری‌ وصف‌ شده‌است‌. در کلیسای‌ تسالونیک‌ به‌ واسطة‌ این‌ اعتقاد که‌ دومین‌ ظهور مسیح‌ قریب‌ الوقوع‌ است‌، اضطراب‌هایی‌ پدید آمد. این‌ تصور تا حدودی‌ ناشی‌ از فهم‌ نادرست‌ آیه‌ 15 و آیات‌ بعدی‌ باب‌ چهارم‌ از رسالة‌ پولس‌ به‌ تسالونیکان‌ و تا حدودی‌ ناشی‌ از دسیسه‌های‌ گمراه‌ کنندگان‌ بود. به‌ منظور بر طرف‌ کردن‌ این‌ اضطراب‌ها بود که‌ پولس‌ مقدس‌ دومین‌ رسالة‌ خود را به‌ تسالونیکان‌ نوشت‌ و به‌ ویژه‌، آیات‌ 3 تا 10 باب‌ دوم‌ را درج‌ کرد. آموزه‌ پولس‌ چنین‌ است‌: پیش‌ از روز مسیح‌، ارتدادی‌ رخ‌ خواهد داد و مرد شریر ظاهر خواهد شد. وی‌ در هیکل‌ معبد خدا می‌نشیند و خود را چنان‌ می‌نمایاند که‌ گویی‌ خداست‌؛ او با قدرت‌ شیطان‌ و آیات‌ و عجایب‌ دروغین‌ عمل‌ می‌کند؛ آنهایی‌ را که‌ محبت‌ راستین‌ را نپذیرفتند تا نجات‌ یابند، گمراه‌ می‌کند؛ امّا عیسی‌ خداوند او را با نفَس‌ دهان‌ خود هلاک‌ خواهد کرد و به‌ تجلی‌ ظهور خویش‌ او را نابود خواهد ساخت‌ .امّا در مورد این‌ زمان‌، آن‌ سرّ بی‌دینی‌ الان‌ عمل‌ می‌کند فقط‌ تا وقتی‌ که‌ آن‌ که‌ تا به‌ حال‌ مانع‌ است‌ از میان‌ برداشته‌ شود. خلاصه‌ آن‌ که‌، پیش‌ از روز مسیح‌، مرد شریر که‌ در رسالة‌ یوحنا به‌ دجّال‌ معروف‌ است‌ ظاهر خواهد شد؛ پیش‌ از ظهور مرد شریر، شورش‌ یا ارتداد بزرگی‌ به‌ وقوع‌ خواهد پیوست‌؛ این‌ ارتداد نتیجة‌ سرّ بی‌دینی‌ ای‌ است‌ که‌ الان‌ عمل‌ می‌کند و به‌ گفتة‌ یوحنا، خود را در اینجا و آنجا با اشکال‌ کمرنگ‌ دجّال‌ نمایش‌ می‌دهد. یوحنا سه‌  مرحلة‌ پیدایش‌ شرارت‌ را معرفی‌ می‌کند: خمیر مایة‌ شرارت‌؛ ارتداد بزرگ‌ و مرد شریر. امّا منظور تعیین‌ دقیق‌تر زمان‌ حادثة‌ اصلی‌، قیدی‌ را اضافه‌ می‌کند؛ وی‌ ابتدا چیزی‌ را به‌ عنوان‌ شی‌ء to datechon آنچه‌   و سپس‌ به‌ عنوان‌ شخص‌ ho hatechon  آنکه‌ وصف‌ می‌کند که‌ از وقوع‌ حادثة‌ بزرگ‌ جلوگیری‌ می‌کند: فقط‌ تا وقتی‌ که‌ آنکه‌ تا به‌ حال‌ مانع‌ است‌ از میان‌ برداشته‌ شود ] رسالة‌ دوم‌ پولس‌ رسول‌ به‌ تسالونیکیان‌، 2: 7.م‌ [ . در اینجا تنها می‌توانیم‌ نظریات‌ عمدة‌ راجع‌ به‌ معنای‌ این‌ قیدی‌ را برشماریم‌، بدون‌ آنکه‌ از ارزش‌ آنها سخن‌ بگوییم‌:

مانعِ حادثة‌ اصلی‌، مرد شریراست‌؛ حادثة‌ اصلی‌، ظهور دوباره‌ عیسی‌ مسیح‌ است‌ گریم‌ Grimm ، سیمار Simar .

مانع‌، امپراتوری‌ روم‌ است‌؛ حادثة‌ اصلی‌ که‌ از آن‌ جلوگیری‌ شده‌، مرد شریر است‌ اغلب‌ آباء لاتینی‌ و مفسران‌ بعدی‌.

رسول‌ به‌ اشخاص‌ و حوادث‌ زمان‌ خود اشاره‌ می‌کند؛ مانع‌ Katechon  و مرد شریر به‌ طرق‌ مختلف‌ بر امپراتورانی‌ مانند تیتوس‌ Titus ، نرون‌ Nero ، کلاودیوس‌ Claudius ، و غیره‌ منطبق‌ شده‌ است‌ متکلمان‌ پروتستان‌ که‌ پس‌ از قرن‌ هفتم‌ می‌زیستند.

رسول‌ مستقیماً به‌ اشخاص‌ و حوادث‌ معاصری‌ اشاره‌ می‌کند که‌ با این‌ حال‌، نمونه‌هایی‌ از مانع‌ Katechon ، مرد شریر و روز مسیح‌ در آخرالزمان‌ هستند؛ به‌ عنوان‌ مثال‌ خرابی‌ اورشلیم‌  ] به‌ سال‌ 70 میلادی‌ [ نمونه‌ ظهور مجدد مسیح‌ است‌ دالینگر Dlinge .

 قبل‌ از رها کردن‌ نظریه‌ پولس‌ در باب‌ دجال‌، می‌توان‌ پرسید که‌ پولس‌ آموزه‌ خود را از کجا به‌ دست‌ آورده‌ است‌؟ در اینجا نیز با پاسخ‌های‌ مختلفی‌ مواجه‌ می‌شویم‌:

پولس‌ قدیس‌ صرفاً نظر خود را بر اساس‌ سنت‌ یهودی‌ و تصویرپردازی‌ دانیال‌ و حزقیال‌ نبی‌ بیان‌ می‌کند. این‌ نظریه‌ مورد تأیید برخی‌ از نویسندگان‌ پروتستان‌ قرار گرفته‌ است‌ .

رسول‌ اندیشه‌ای‌ را بیان‌ می‌کند که‌ از طریق‌ آموزه‌ آخرالزمانی‌ عیسی‌ مسیح‌ در عالم‌ مسیحیت‌ ارائه‌ شد. این‌ نظریه‌ را دالینگر Dخlinger  بیان‌ کرده‌ است‌ .

پولس‌ قدیس‌ نظریه‌ خود در مورد دجّال‌ را از کلمات‌ مسیح‌، پیش‌ گویی‌ دانیال‌، و حوادث‌ معاصر به‌ دست‌ آورده‌ است‌. این‌ نظریه‌ را نیز دالینگر مطرح‌ کرده‌ است‌ .

رسول‌ پیشگویی‌ را بیان‌ کرده‌ که‌ از طریق‌ الهام‌ از روح‌ القدس‌ دریافت‌ کرده‌ است‌. مفسران‌ کاتولیک‌ عموماً طرفدار این‌ نظریه‌اند.

 4. در اناجیل‌ و کتاب‌ دانیال‌

پس‌ از مطالعة‌ تصویر دجّال‌ در رسالة‌ پولس‌ به‌ تسالونیکیان‌، مرد شریر در کتاب‌ دانیال‌ 7: 8، 11، 20، 21، جایی‌ که‌ رسول‌ شاخ‌ کوچک‌ را وصف‌ می‌کند به‌ راحتی‌ شناخته‌ می‌شود. نمونه‌ای‌ از دجّال‌ در کتاب‌ دانیال‌ 8: 8 و آیات‌ بعدی‌، 23 و آیات‌ بعدی‌، 11: 21 ـ 45 در قالب‌ انتیخوس‌ اپیفانه‌ Antiochus Epiphanrs   یافت‌ می‌شود.

 بسیاری‌ از مفسران‌ در آمدن‌ مسیح‌های‌ دروغین‌ و پیامبران‌ دروغین‌ متّی‌ 24: 24؛ مرقس‌، 13: 6، 22؛ لوقا، 21: 8، مکروه‌ ویرانی‌ متّی‌: 24: 15، و کسی‌ که‌ به‌ اسم‌ خود می‌آید یوحنا، باب‌ پنجم‌: 43 اشاره‌های‌ کم‌ و بیش‌ آشکاری‌ را به‌ دجّال‌ دریافته‌اند .

ب‌ ـ دجّال‌ در زبان‌ کلیسایی‌

 بوست‌ Bousset  بر این‌ باور است‌ که‌ در میان‌ یهودیان‌ افسانه‌ کاملاً تکامل‌ یافته‌ای‌ وجود داشت‌ که‌ توسط‌ مسیحیان‌ پذیرفته‌ شد و توسعه‌ یافت‌؛ و این‌ افسانه‌ از مفاهیمی‌ که‌ در مکاشفه‌ یوحنا دیده‌ می‌شود در نقاط‌ مهمی‌ انحراف‌ یافته‌ و با آن‌ متناقض‌ است‌. به‌ عقیده‌ ما بوست‌ نظریه‌ خود را به‌ طور کامل‌ اثبات‌ نکرده‌ است‌، نظر وی‌ در باره‌ توسعه‌ مفهوم‌ دجّال‌ توسط‌ مسیحیان‌ از مزایای‌ یک‌ نظریة‌ ابتکاری‌ فراتر نمی‌رود. در اینجا ضرورتی‌ ندارد به‌ بررسی‌ اثر گونکل‌ Gunkel بپردازیم‌ که‌ در آن‌ اندیشه‌ دجّال‌ را به‌ اژدهای‌ ما قبل‌ تاریخی‌ عمق‌ دریا ردیابی‌ می‌کند؛ این‌ نظریه‌ نیز شایان‌ توجهی‌ بیشتر از اوهام‌ اساطیری‌ سایر نویسندگان‌ نیست‌ .

 پس‌ مفهوم‌ حقیقی‌ دجّال‌ در زبان‌ کلیسایی‌ چیست‌؟ سواز Suarez  بر این‌ باور است‌ که‌ این‌ یک‌ امر اعتقادی‌ است‌ که‌ دجّال‌ شخصی‌ خاص‌ یعنی‌ دشمن‌ برجستة‌ مسیح‌ است‌. این‌ نظریه‌ عقیده‌ کسانی‌ را که‌ دجّال‌ را به‌ مجموعه‌ کامل‌ کسانی‌ که‌ با عیسی‌ مسیح‌ مخالفند یا به‌ مقام‌ پاپی‌ Papacy  تفسیر می‌کنند مردود می‌شمارد.

بدعت‌ گذاران‌ والدنسی‌ Waldensian  و البیجنسی‌ Albigensian ، ونیر وایکلیف‌ Wyclif  و هوس‌ Hus  پاپ‌ را دجّال‌ نامیده‌اند؛ امّا آنها این‌ اصطلاح‌ را صرفاً به‌ طور استعاره‌ به‌ کار برده‌اند. تنهاپس‌ از دوره‌ نهضت‌ اصلاح‌ طلبی‌ Reformism  بود که‌ این‌ نام‌ به‌ مفهوم‌ واقعی‌ اش‌ در مورد پاپ‌ به‌ کار رفت‌. از آن‌ پس‌ این‌ امر عملاً در آیین‌ لوتریان‌ داخل‌ شد و از سال‌ 1861 به‌ بعد، به‌ شدت‌ مورد حمایت‌ و دفاع‌ آنان‌ در مجله‌ الهیات‌ لوتری‌ Zeitschrift fur lutherische Theologie  قرار گرفت‌. گفته‌ می‌شودکه‌ این‌ تغییر از کلیسای‌ واقعی‌ به‌ قلمرو سلطنت‌ دجّال‌ بین‌ 19 فوریه‌ و 10 نوامبر 607 میلادی‌ به‌ وقوع‌ پیوسته‌ است‌؛ زمانی‌ که‌ پاپ‌ بونیفاس‌ سوم‌ Pope Boniface III  از نیوتن‌ Newton  امپراتور یونان‌ لقب‌ رئیس‌ همه‌ کلیساها را برای‌ کلیسای‌ روم‌ دریافت‌ کرد. در تایید این‌ تاریخ‌  به‌ مکاشفه‌ یوحنا 13: 8 توسل‌ جسته‌اند و از آیه‌ 3 باب‌ یازدهم‌ تخمین‌ زده‌اند که‌ پایان‌ جهان‌ احتمالاً سال‌ 1866 میلادی‌ خواهد بود. کاردینال‌ بالارمین‌ Ballarmine  در جلد سوم‌ کتاب‌ پیرامون‌ رهبر روحانی‌ روم‌ De.Rom.Pont  نادرستی‌ این‌ نظریه‌ را هم‌ از دیدگاه‌ تفسیری‌ و هم‌ از دیدگاه‌ تاریخی‌ اثبات‌ کرد.

بر خلاف‌ باور برخی‌ از نویسندگان‌ پیشین‌، مصداق‌ فردی‌ دجال‌، دیو demon  نخواهد بود؛ شخصِ شیطان‌ تجسم‌ یافته‌ در قالب‌ انسانی‌ دجّال‌ هم‌ نخواهد بود. اگر توجیه‌ مربوط‌ به‌ آیه‌ 17 از باب‌ 49 سفر پیدایش‌، همراه‌ با توجیه‌ حذف‌ دان‌ Dan  از فهرست‌ قبایل‌، چنانکه‌ در کتاب‌ مکاشفه‌ باب‌ 7 یافت‌ می‌شود، صحت‌ داشته‌ باشد، وی‌ شخصی‌ انسانی‌ و احتمالاً دارای‌ اصل‌ و نژاد یهودی‌ خواهد بود. باید به‌ خاطر داشت‌ که‌ سنت‌ خارج‌ از کتاب‌ مقدس‌ extra - Scriptural  چیزی‌ بیش‌ از اطلاعات‌ کتاب‌ مقدس‌ در باره‌ دجّال‌ به‌ ما نمی‌دهد. در حالی‌ که‌ این‌ اطلاعات‌ برای‌ متقاعد ساختن‌ مؤمنان‌ به‌ تصدیق‌ انسان‌ شریر در زمان‌ آمدن‌ وی‌ کافی‌ هستند، فقدان‌ هر گونه‌ وحی‌ قابل‌ اعتماد دیگری‌ باید ما را در برابر افکارباطل‌ایروینگیست‌ها Irvingistes  مورمون‌ها Mormons  و اشخاص‌ دیگری‌ که‌ اخیراً مدعی‌ دریافت‌ وحی‌های‌ جدیدی‌ شده‌اند، هشیار سازد.

 بی‌مناسبت‌ نیست‌ که‌ توجه‌ خواننده‌ را به‌ دو رساله‌ای‌ که‌ توسط‌ کاردینال‌ نیومن‌ فقید Newman  در باره‌ دجّال‌ نوشته‌ شد، جلب‌ کنیم‌. رسالة‌ اول‌ با عنوان‌ اندیشة‌، دجّال‌ نزد پدران‌ کلیسا   به‌ بررسی‌ زمان‌، دین‌، شهر و آزار و اذیت‌های‌ وی‌ می‌پردازد. این‌ رسالة‌ هشتاد و سومین‌ شمارة‌ Tracts for the Times  را تشکیل‌ می‌دهد. رسالة‌ دوم‌ به‌ اندیشة‌ دجّال‌ نزد پروتستان‌ها   موسوم‌ است‌ .

 به‌ منظور درک‌ اهمیت‌ رسالة‌های‌ کاردینال‌ در بارة‌ مسئله‌ دجال‌، باید توجه‌ داشت‌ که‌ به‌ مرور زمان‌ چندین‌ نظریه‌ در باره‌ ماهیت‌ این‌ دشمن‌ مسیحیت‌ ظاهر شد.

کاپ‌ Koppe ، نیچه‌ Nitzch ، استور Storr  و پلت‌ Pelt  معتقد بودند که‌ دجّال‌ یک‌ اصل‌ شرارت‌آمیز است‌ نه‌ این‌ که‌ در قالب‌ یک‌ شخص‌ یا حکومت‌ تجسم‌ یابد. این‌ نظریه‌ هم‌ با نظریه‌ پولس‌ رسول‌ متعارض‌ است‌ و هم‌ با نظریه‌ یوحنای‌ رسول‌. هر دوی‌ آنها این‌ دشمن‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ انسانی‌ واقعی‌ وصف‌ می‌کنند.

نظریه‌ دوم‌ اذعان‌ می‌کند که‌ دجال‌، شخص‌ است‌ اما معتقد است‌ که‌ انسانی‌ مربوط‌ به‌ گذشته‌ است‌. دجّال‌ به‌ اشکال‌ گوناگون‌ بر نرون‌ Nero ،دیوکلتین‌ Diocletian ، جولیان‌ Julian  ، کالیگولا Caligula ، تیتوس‌ Titus  شمعون‌ مجوسی‌ Simion Magus  شمعون‌ پسر گیورا Giora   کاهن‌ اعظم‌، آنانیاس‌ Ananias  ویتیلوس‌ Vitellius ، یهودیان‌ jews  فریسیان‌ Pharisees  و متعصبان‌ یهودی‌ jewish zeabts  منطبق‌ شده‌ است‌. امّا این‌ نظریه‌ از لحاظ‌ سنتی‌ وثاقت‌ کمی‌ دارد؛ علاوه‌ بر آن‌، به‌ نظر نمی‌رسد که‌ با پیش‌ گویی‌های‌ پیامبرانه‌ مطابق‌ باشد و در مورد برخی‌ از طرفدارانش‌، نظریه‌ مذکور مبتنی‌ بر این‌ فرض‌ است‌ که‌ نویسندگانِ مُلهَم‌ نمی‌توانند از محدوده‌ تجاربشان‌ فراتر روند.

نظریة‌ سوم‌ تصدیق‌ می‌کند که‌ دجّال‌ باید به‌ صورت‌ انسانی‌ واقعی‌ ظاهر شود، امّا این‌ شخص‌ واقعی‌ را با نظام‌ پاپی‌ یکی‌ می‌داند. لوتر Luther ، کالوین‌ Calvin ، زوینگلی‌ Zwingli ، ملانکتون‌ Melanchthon  بوسر Bucer ، بزا Beza ، کالیکستوس‌ Calixtus  ، بنگل‌ Bengel ، میکائلیس‌ Michaelis  و تقریباً تمام‌ نویسندگان‌ پروتستان‌ اروپای‌ برّی‌ از حامیان‌ این‌ نظریه‌ به‌ شمار آمده‌اند؛ همین‌ مطلب‌ را می‌توان‌ در مورد متلکمان‌ انگلیسی‌: کرانمر Cranmer ، لاتیمر Latimer ، ریدلی‌ Ridley ، هوپر Hooper ، هاتچینسون‌ Hutchinson ، تیندیل‌ Tyndale  ساندیس‌ Sandys ، فیلوپ‌ Philop ، جول‌ Jewell ، راجرز Rogers ، فولکه‌ Fulke ، برادفورد Bradford ، کینگ‌ جیمز King James  و آندروس‌ Andrewes  گفت‌. برامهال‌ Bramhall  اصلاحاتی‌ را به‌ این‌ نظریه‌ وارد کرد و پس‌ از آن‌ استیلای‌ این‌ نظریه‌ در میان‌ نویسندگان‌ انگلیسی‌ رو به‌ زوال‌ نهاد. همچنین‌ نمی‌توان‌ فرض‌ کرد که‌ نظریة‌ دجّال‌ بودن‌ پاپ‌ به‌ همان‌ شکل‌ مورد تایید پروتستان‌ها بوده‌ است‌. آرتیوس‌ Aretius ، فوکسه‌ Foxe  ناپیرمید Napier Mede  جوریو Jurieu ، کانینگهام‌ Cunninghame ، فابر Faber  وود هاوس‌ Woodhouse  و هابرشون‌ Habershon  پیامبر دروغین‌ یا دومین‌ وحش‌ در کتاب‌ مکاشفه‌ را بر دجّال‌ و مقام‌ پاپی‌ منطبق‌ کرده‌اند، به‌ نظر مارلورات‌ Marlorat  کینگ‌ جیمز داوبوز Daubuz ، و گالووی‌ Galloway  اولین‌ وحش‌ در مکاشفه‌ چنین‌ وضعیتی‌ دارد؛ از این‌ رو هر دو وحش‌ توسط‌ برایتمن‌ Brightman ، پاروس‌ Pareus ، ویترینگا Vitringa  گیل‌ Gill

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...