سویپدگ

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

فریا و سویپدگ در نقاشی جان باوئر در سال 1911 برای «ساگای خدای پدران ما» نوشته‌ی ویکتور ریدبرگ

سویپدگ Svipdag نام شخصیتی در چهار داستان اسطوره‌ای در اساطیر اسکاندیناوی است.

در ادای منظوم، قسمتی به نام سویپدگزمال وجود دارد. این قسمت، خود از دو شعر ادایی به نام‌های گروگالدر و فیولسوینسمال تشکیل شده‌است. در گروگالدر، سویپدگ به توصیه‌ی مادرش گروا، پس از مرگ وی و هنگامی که نامادریش به وی مأموریت می‌دهد تا با ماده غولی به نام منگلوت ازدواج کند، با فنون جادوگری مادرش را از دنیای مردگان باز می‌گرداند تا نه طلسم محافظ بر وی قرار دهد.

باقی داستان که در فیولسوینسمال بازگو می‌شود، چنین پیش می‌رود که سویپدگ به قلعه‌ای تحت نگهبانی غولی به نام فیولسوینر می‌رسد و با وی درگیر مسابقه‌ی معما می‌شود، در حالی که هویت و نام خویش را از او مخفی کرده‌است. در جریان مسابقه بر سویپدگ معلوم می‌شود که دروازه‌های قلعه، که منگلوت در آن زندانی است، تنها برای یک نفر باز می‌شوند: سویپدگ.

بدین ترتیب سویپدگ دروازه‌های قلعه را گشوده و منگلوت را می‌رهاند.

در هایمسکرینگلا و همچنین گستا دانوروم، قهرمانی به نام سویپدگ حضور دارد. او یکی از قهرمانان سپاه هوگلایک است که با دوست خود، گایگاد، می‌جنگد.

ویکتور ریدبرگ، نویسنده و ادیب سوئدی، در کتاب خود به نام «ساگای خدای پدران ما»، اوتر، همسر فریا را با سویپدگ یکی می‌پندارد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...