درمورد "جن" چه می دانید؟

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

«وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ * فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»(الرحمن: 46 - 47)

(‏هر کسی که از مقام پروردگار خود بترسد، باغهائی (در بهشت) دارد. ‏پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را تکذیب و انکار می‌کنید؟! ‏)

مخاطب در این آیه جنیان و انسان ها هستند، زیرا در آغاز سوره طرف سخن این دو گروه هستند و در آیه قبلی از جانب خداوند در حق جن ها اظهار منت و احسان شده مبنی بر اینکه آنها به بهشت خواهند رفت. اگر جن ها به بهشت نایل نمی شدند، خداوند این منت را به رخ آنها نمی کشید.

خداوند جن ها را برای همان هدفی خلق کرده که انسان را برای آن آفریده است:

«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (الذاریات: 56)

(‏من پریها و انسانها را جز برای پرستش خود نیافریده‌ام) ‏

بنابر این جن ها مکلف به اوامر و نواهی هستند و هر کدام از آنها که اطاعت کنند، خداوند از وی خشنود می شود و او را به بهشت می برد و هر کدام که معصیت و سرکشی کند، به دوزخ می رود. آیات زیادی دال بر این مدعا هستند:

روز قیامت خداوند خطاب به جن و انس‌های کافر و بمقصد توبیخ و ساکت کردنشان چنین می‌فرماید:«یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی وَیُنذِرُونَکُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا قَالُواْ شَهِدْنَا عَلَى أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَشَهِدُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُواْ کَافِرِینَ»(الأنعام: 130)

(‏(در آن روز خداوند بدیشان می‌گوید:) ای جنّیان و ای انسانها! آیا پیغمبرانی از خودتان به سوی شما نیامدند و آیات (کتابهای آسمانی) مرا برایتان بازگو نکردند و شما را از رسیدن بدین روز (و روبرو شدن در آن با خدا) بیم ندادند؟ پس چگونه این روز را فراموش کردید و در تکذیب آن کوشیدید؟ در پاسخ می‌گویند: ما علیه خود گواهی می‌دهیم و اقرار می‌کنیم که پیغمبران آمدند و آئین خدا را تبلیغ کردند و ما را از قیامت ترساندند، ولی ما ایشان را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند چیزی را از سوی خود نفرستاده است و جز زندگی این جهان، زندگی دیگری وجود ندارد .

آری. زندگی جهان، آنان را گول زد و (به خود مشغول داشت و امروز جز اعتراف چاره‌ای ندارند و) علیه خود گواهی می‌دهند (و می‌گویند) که ایشان کافر بوده‌اند (و مستحقّ عذاب جاویدان و خوفناک یزدانند))

آیه مذکور دال بر این مطلب است که شریعت و احکام خداوند به جن ها ابلاغ شده است و نزد آنان پیامبرانی که آنان را تبلیغ و انذار کنند، آمده اند.

آیه زیر دال بر این مطلب است که جن ها روز قیامت معذب می شوند:

«قَالَ ادْخُلُواْ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُم مِّن الْجِنِّ وَالإِنسِ فِی النَّارِ »(الأعراف: 38)

(در روز قیامت خداوند به این کافران) می‌گوید: به همراه گروهها و دسته‌هائی از کافران انس و جنّی که پیش از شما (در دنیا مدّتی زندگی کرده‌اند و آن گاه از جهان) رفته‌اند وارد آتش دوزخ شوید!)

و می فرماید:«وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ»(الأعراف: 179)

(‏ما بسیاری از جنّیان و آدمیان را آفریده و (در جهان) پراکنده کرده‌ایم)

«لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ»(السجدة: 13)

(من مقرّر کردم که دوزخ را از جملگی افراد (بی‌ایمان و گناهکار) جنّ و انس پر کنم)

آیه زیر دلالت بر این دارد که جن های مۆمن به بهشت می روند:

«وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ * فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»(الرحمن: 46 - 47)

(‏هر کسی که از مقام پروردگار خود بترسد، باغهائی (در بهشت) دارد. ‏پس کدامیک از نعمتهای پروردگار خود را تکذیب و انکار می‌کنید؟! ‏)

مخاطب در این آیه جنیان و انسان ها هستند، زیرا در آغاز سوره طرف سخن این دو گروه هستند و در آیه قبلی از جانب خداوند در حق جن ها اظهار منت و احسان شده مبنی بر اینکه آنها به بهشت خواهند رفت. اگر جن ها به بهشت نایل نمی شدند، خداوند این منت را به رخ آنها نمی کشید.

ابن مفلح در کتابش «الفروغ» می نویسد: در مجموع جن ها مکلّف هستند، جن های کافر باجماع علماء و مذاهب به دوزخ می روند و جن های مۆمن بنابر عقیده امام مالک و شافعی به بهشت می روند. آنها مانند چهار پایان خاک شده از بین نمی روند. پاداش جن های مۆمن نزد امام مالک و شافعی نجات از دوزخ است به خلاف امام ابوحنیفه، لیثب ابن سعد و موافقینشان.

ابن مفلح می گوید: از ظاهر قول اول چنین بر می آید که: جن ها به اندازه ثواب و پاداش خود به بهشت خواهند رفت، ‌بر خلاف عقیده کسانی (امثال: مجاهد) که معتقد هستند جنیان نمی خورند و نمی آشامند. یا اینکه جن ها در اطراف بهشت خواهند بود (امثال: عمربن عبدالعزیز)ابن حامد می گوید: «جن ها در تکلیف و عبادت مانند انسانها هستند».( لواضع انوار البهیته: 2/222 – 223)

علامه شبلی بابی را با این عنوان «باب فی ان الجن مکلفون باجماع اهل النظر» مطرح کرده و در آن از حضرت عمر بن عبدالعزیز چنین نقل می کند؛ جنیان نزد بعضی ها به دلیل آیه زیر مکلف و مخاطب هستند:«فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ»( الرحمن: 47)

(‏پس کدامیک از نعمت های پروردگار خود را تکذیب و انکار می‌کنید؟! ‏)

امام رازی در تفسیر خود می گوید:« همه اتفاق دارند که تمام جن ها مکف هستند.»

و شبلی از قاضی عبدالجبار چنین نقل می کند: در این مساله که جن ها به اعتقاد اهل نظر مکلف هستند، اختلافی را نمی‌بینم و بعضی از نویسندگان از فرقه حشویه چنین نقل کرده اند:« جن ها در افعال خود مضطر، یعنی مجبورند، پس آنها مکلف نیستند.»

شبلی دلائلی را به شرح زیر برای مکلف بودن جن ها ارائه می دهد:

در قرآن شیاطین مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند، خداوند از شرارت و مصیبت آنها ما را بر حذر داشته است، عذابی را که برای آنها تدارک دیده، ‌بیان نموده است. خداوند این خصلت ها را درباره کسانی بیان می کند که با اوامر و نواهی او مخالفت کرده باشد و مرتکب کبیره و هتک حرمت شده باشند و در عین حال قادر به نکردن آنها نیز بوده و توان انجام عملی مخالف آن را نیز داشته باشند. دلیل دیگری برای مکلف بودن جن ها این است که لعن و نفرین شیاطین و بیان حال آنها از مسائل مهم دین اسلام بوده است و قرآن فرموده است که آنها بسوی شر و معاصی دعوت می کنند و گناه را در دلها ایجاد می کنند. همه این مطلب بر مکلف بودن آنها دلالت دارند . دو آیه زیر نیز دال بر تکلیف جن ها می باشند:

«قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا * یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَدًا»(الجن: 1 – 2)

ابن تیمیه می فرماید: «جن ها بر حسب توان خود در اصول و فروع مامور و مکلف هستند . آنها در تعریف و حقیقت خود مانند انسانها نیستند. پس لازم نیست که اوامر و نواهی آنها مانند اوامر و نواهیی باشند که انسانها بدان مخاطب هستند، البته جن ها در جنس تکلیف به امر و نهی با انسانها شریکند هم چنین در تحلیل و تحریم و در این باره بین مسلمانان اختلافی را نمی‌بینم»(غرایب و عجایب الجن ،‌للشبلی: ص 49)

قدرت و توانایی اجنه ها در چه حدی است؟

خداوند به جن ها توانی داده که به انسانها نداده و خداوند از برخی قدرت و توان آنها برای ما سخن گفته است . مانند:

1- سرعت حرکت و انتقال

عفریتی از جن ها با حضرت سلیمان علیه السلام تعهد کرد که عرش ملکه یمن را در مدتی کمتر از اینکه شخصی از جایش بلند شده و بنشیند، در محضر او حاضر کند:

«قَالَ عِفْریتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ * قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ»(النمل: 39 - 40)

(‏عفریتی از جنّیان گفت: من آن را برای تو حاضر می‌آورم پیش از این که (مجلس به پایان برسد و) تو از جای برخیزی . و من بر آن توانا و امین هستم. ‏ کسی که علم و دانشی از کتاب داشت گفت: من تخت (بلقیس) را پیش از آن که چشم بر هم زنی، نزد تو خواهم آورد . هنگامی که سلیمان تخت را پیش خود آماده دید، گفت: این از فضل و لطف پروردگار من است . (این همه قدرت و نعمت به من عطاء فرموده است) تا مرا بیازماید که آیا شکر (نعمت) او را بجا می‌آورم یا ناسپاسی می‌کنم . هر کس که سپاسگزاری کند تنها به سود خویش سپاسگزاری می‌کند، و هر کس که ناسپاسی کند، پروردگار من بی‌نیاز (از سپاس او و) صاحب کرم است (و سفره کریمانه انعام خود را از شکرگزار و ناشکر قطع نمی‌کند))

2- سبقت گرفتن از انسانها در عرصه فضا

جن ها از دیر زمان به سوی آسمانها سعود می کردند و از اخبار آسمانها استراق سمع می کردند تا هر حادثه را قبل از وقوع بدانند، آنها بعد از مبعث رسول الله صلی الله علیه وسلم به حراست آسمانها افزودند: «وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِیدًا وَشُهُبًا * وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا» (الجن: 8 - 9)

(‏ما قصد آسمان کردیم، و همه جای آن را پر از محافظان و نگهبانان نیرومند (ملائکه) و شهابها (ی سوزنده) یافتیم. ‏ ما (پیش از این) در گوشه‌ها و کنارهای آسمان برای استراق سمع می‌نشستیم (و کسب خبر می‌کردیم) ولی اکنون هر کس بخواهد گوش فرا دهد، شهاب آماده‌ای را در کمین خود می‌یابد که به سوی او نشانه می‌رود)

رسول الله صلی الله علیه وسلم نحوه استراق سمع را چنین توضیح داده است: وقتی خداوند می خواست کاری انجام گیرد ‌فرشتگان بمنظور اطاعت از وی پرهای خود را مانند زنجیری بر صخره ای می زدند. وقتی اضطراب دلهایشان زدوده شد، ‌با هم می گفتند: پروردگار چه فرمود؟ می گویند: هر آنچه گفته حق است، ‌او برتر و بزرگ است.

استراق کنندگان این گفتگوی فرشتگان را می شنیدند و آن را به دیگران منتقل می کردند، آنها نیز آن را به‌ دسته‌ی دیگری منتقل می‌کنند، تا اینکه‌ در نهایت آن کلمه‌ی استراق شده‌ را به‌ ساحر یا کاهنی می‌رسانند، چه‌ بسا ممکن است قبل از رساندن آن کلمه‌ به‌ ساحر و یا کاهن شهاب سنگی آن را نشانه‌ بگیرد و کسی از آن اطلاع نیابد، و ممکن است هیچ شهاب سنگی آن را نپیماید و به‌ دست کسی بیفتد، از این‌رو به‌ وسیله‌ی آن یک کلمه‌ صحیح و درست صد کلمه‌ی دروغ را ردیف می‌نماید، زیرا مردم می‌گویند: مگر فلان روز چنین و چنان نگفت که‌ درست از آب درآمد؟ پس با توجه‌ به‌ کلمه‌ی درستی که‌ از آسمان استراق نموده‌ تمامی دروغهای وی تصدیق می‌شوند.

3- آگاهی جنیان از کار بنائی و صنعت

خداوند به ما خبر داده است که جنیانی را برای حضرت سلیمان مسخر گردانیده بود، لذا جن ها کارهای زیادی را انجام داده اند که به نیروی عظیم و تیز هوشی و مهارت نیاز داشته‌اند:

«وَمِنَ الْجِنِّ مَن یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ * یَعْمَلُونَ لَهُ مَا یَشَاءُ مِن مَّحَارِیبَ وَتَمَاثِیلَ وَجِفَانٍ کَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِیَاتٍ »(سبأ: 12 - 13)

(‏و پروردگارش گروهی از جنّیان را رام او کرده و در پیش او کار می‌کردند و اگر یکی از آنها از فرمان ما سرپیچی می‌کرد (و به سخن سلیمان گوش نمی‌داد، کیفرش می‌دادیم و) از آتش سوزان بدو می‌چشاندیم. آنان هر چه سلیمان می‌خواست برایش درست می‌کردند، از قبیل: پرستشگاههای عظیم، مجسّمه‌ها، ظرفهای بزرگ غذاخوریِ همانند حوضها، و دیگهای ثابت (که از بزرگی قابل جابه جائی نبود))

4- توانایی بر تغییر شکل

جن ها میتوانند خود را به شکل انسانها و حیوانات در آورند، شیطان در جریان غزوه بدر به شکل و صورت سراقه بن مالک نزد مشرکین آمد و آنان را وعده پیروزی و کمک داد، این آیه در همین راستا نازل شده است:«وَإِذْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَکُمُ الْیَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَّکُمْ »(الأنفال: 48)

(‏(به یاد آور) زمانی را که اهریمن (با وسوسه‌های خود) اعمالشان را در جلو دیدگانشان می‌آراست و می‌گفت: امروز هیچ کس نمی‌تواند بر شما پیروز شود و من، هم‌پیمان و یاور شما هستم)

اما وقتی سپاه اسلام و لشکر کفر به پیکار همدیگر رفتند و شیطان، فرشتگان را دید که از آسمان فرود می آمدند، پشت داد و فرار کرد:«فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَى عَقِبَیْهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِّنکُمْ إِنِّی أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّیَ أَخَافُ اللّهَ »(الأنفال: 48)

(‏امّا هنگامی که دو گروه (مۆمنان و کافران) همدیگر را دیدند (و رویاروی شدند) بر پاشنه‌های خود چرخید (و از عهد و پیمان خود دست کشید) و گفت من از شما بیزار و گریزانم . من چیزی را می‌بینم که شما نمی‌بینید. من از خدا می‌ترسم)

عُمْر و مرگ اجنه چقدر و چگونه است؟

بدون تردید جن ها که شیاطین نیز از زمره آنها هستند، می میرند، زیرا همه آنها مشمول آیه زیر می باشند: «کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ * وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ * فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ» (الرحمن: 26 - 28)

(‏همه چیزها و همه کسانی که بر روی زمین هستند، دستخوش فنا می‌گردند. و تنها ذات پروردگار با عظمت و ارجمند تو می‌ماند و بس. ‏ پس کدامیک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می‌کنید و انکار می‌نمائید؟! ‏) ‏

در صحیح بخاری از حضرت ابن عباس رضی الله عنه روایت شده‌ که‌ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: « أعوذ بعزتک، الذی لا إله إلا أنت، الذی لا یموت، والجن والإنس یموتون»

(به عزت قدرت تو پناه می برم که معبودی سوای تو وجود ندارد، تو معبودی هستی که نمی میری و جن و انس می میرند)( اعراف: 14-15)

البته مقدار عُمْر آنها برای ما معلوم نیست، مگر اینکه درباره ابلیس لعین آمده است که تا قیامت زنده می ماند:

«قَالَ أَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ * قَالَ إِنَّکَ مِنَ المُنظَرِینَ»(الأعراف: 14 - 15)

(‏(اهریمن) گفت: مرا تا روزی مهلت ده و زنده بدار که (قیامت نام است و مردمان در آن زنده می‌شوند و از گورها) برانگیخته می‌گردند. ‏ (خداوند) گفت: شما از زمره مهلت یافتگانی (و مدّتهای مدید در زمین ماندگار می‌مانی))

سوای شیطان عُمْر دیگران برای ما معلوم نیست. البته جنیان از انسانها عمر طولانی تری دارند.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...