برداشت شخصی نویسنده سایت از عالم مثل

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

در پس پرده مرا طوطی صفت انگاشته‌اند / آنچه استاد ازل گفت بگو می‌گویم

 

علم منطق به راستی پایه و اساس فلسفه و روش قدم‌گذاری صحیح ما را به عالم فلسفه به روی می‌گشاید. قضایای منطقی دوگانه فراوانی هستند که تا به حال موضوع پژوهش‌های بسیاری را به خود اختصاص داده‌اند. هرچند من خود نمی‌پسندم و هر از گاهی از بزرگان نیز شنیده شده است که دسته‌بندی قضایای منطق به دو بخش مثل «جبر و اختیار» گاهی نمی‌تواند در ادای کامل حق مطلب جوابگوی صدردصد باشد.

«عالم مثل» یا «پس پرده» در افکار بسیاری از بزرگان علم فلسفه خصوصا افلاطون و طرفداران افلاطون پس از وی مشاهده شده است. در این مقاله کوتاه نویسنده سعی می‌نماید برداشت خود را در حد فهم و درک خود از «عالم مثل» بیان کند.

در طبقه‌بندی عوالم پنجگانه اینگونه آمده است:

اوّل‌: عالم‌ ذات‌ که‌ آن‌ را لاهوت‌ ، و هویّت‌ غیبیّه‌ ، و غیب‌ مجهول‌ ، و غیب‌ الغیوب‌ ، و عین‌ الجمع‌ ، و حقیقة‌ الحقایق‌ ، و مقام‌ أو أدنَی‌ ، و غایة‌ الغایات‌، و نهایة‌ النّهایات‌ ، و أحدیّت‌ میگویند .

دویّم‌: عالم‌ صفات‌ که‌ جبروت‌ ، و برزخ‌ البَرازخ‌ ، و برزخیّت‌ اُولی‌ ، و مجمع‌ البحرین‌ ، و قابَ قَوسَین‌ ، و مُحیط‌ الاعیان‌ ، و واحدیّت‌ ، و عَما میخوانند .

سیّم‌: عالم‌ ملکوت‌ که‌ عالم‌ ارواح‌ ، و عالم‌ أفعال‌ ، و عالم‌ امر ، و عالم‌ ربوبیّت‌، و عالم‌ غیب‌ ، و باطن‌ می‌خوانند .

چهارم‌: عالم‌ مُلک‌ که‌ عالم‌ شهادت‌ ، و عالم‌ ظاهر ، و عالم‌ آثار ، و خَلق‌ ، و محسوس‌ گفته‌اند .

پنجم‌: عالم‌ ناسوت‌ که‌ کون‌ جامع‌ ، و علّت‌ غائیّه‌ ، و آخر التّنزّلات‌ ، و مَجلَی‌ الکُلّ نامیده‌اند .

اما به نظر نویسنده «عالم مثل» ارتباط تنگاتنگ و ناگسستنی دارد با مفهوم «کلی». همه ما خواه‌ناخواه با این پدیده ذهنی آشنا هستیم. پدیده‌ای که اگر اغراق نکنیم پایه اولیه تمام آموزشهای کودکان ما در بر می‌گیرد. خواه این آموزش‌ها در مورد مسائل «کمی» باشد خواه در مورد مسائل «کیفی». بی‌نهایت مثال در این مورد می‌توان ذکر کرد. مسائلی ساده که آموزش آنها از روش دوگانه به کودکان آموخته می‌شود و ظاهرا جنبه ذهنی دارد. به طور مثال از مفاهیم «فرد و زوج»، «بزرگ و کوچک»، «مرد و زن»، «خواب و بیدار» و بی‌نهایت مثالهایی که می‌توان ذکر کرد.

آیا تا به حال فکر کرده‌ایم که اگر به زوج‌های منطقی فکر می‌کنیم، شاید این مفاهیم در عالمی دیگر وجود کلی داشته باشند، همانطور که براحتی می‌توان فهمید تمامی این زوج‌ها مفهوم هستند و بشر با مصداق‌های آن سر و کار دارد. قضیه منطقی «مفهوم و مصداق» در چالشی ساده می‌تواند این سوال را به ذکر متبادر کند که آیا زمانی که با مصداق سر و کار داریم و این مصداق برای ما دارای مفهومی شناخته شده است، جایگاه این مفهوم کجاست.

به راستی نمی‌توان با این تصور ساده که مفهوم فقط و فقط در ذهن ما وجود دارد، این قضیه را دور زده و به راحتی آن را به بوته فراموشی بیافکنیم. حتما مفاهیم دارای جایگاهی است که ارزش شناخت و چالش ذهنی را دارد.

اگر فرض را بر آن بگیریم که مفهوم دارای جایگاهی جداگانه از مصداق می‌باشد، با چند چالش برخورد خواهیم کرد. این چالشهای از جمله چالشهایی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. با این حال این بهانه خوبی نیست که وجود آنها را در نظر نگیریم.

1-چالش اول: آیا مفاهیم در یک زمان وجود داشته‌اند و به عنوان یک جایگاه غیرقابل تغییر وجود داشته و هرچه پیش‌ می‌رویم با مصداق‌های جدیدی سر و کار داریم. به طور مثال اگر در عالم مثل پدیده‌ای مانند کامپیوتر وجود ندارد، مفاهیمی جداگانه که در مجموع می‌تواند مصداق کامپیوتر را بوجود آورد، وجود دارد. مانند مفهوم تصویر، مفهوم صدا، مفهوم شمارش و هزاران مفهومی که توانسته مصداق داشته باشد و جمع این مصادیق توانسته پدیده‌ای به نام کامپیوتر را در خارج برون‌افکنی کند.

2-چالش دوم: اگر مفاهیم قابل تغییرند، یعنی اگر قابل نوآوری هستند، مانند همان مثال کامپیوتر، می‌توان وجود عالم مثل را به چالش کشید و آن را فقط زاییده ذهن بشر دانست. اولین ضرر به چالش کشیدن عالم مثل، به زیر سوال رفتن عادتهای انسانی است. لحظه‌ای تصور کنیم که مادری که برای اولین بار غذاخوردن را به کودک خود می‌آموزاند، می‌داند هیچ وعده غذائی کودک تا آخر عمر همانند هم نخواهند بود. با این وجود مادر ناخودآگاه الگویی به ذهن فرزند خود منتقل می‌کند که می‌توانیم به راحتی «مفهوم» بودن این الگو را فهمید. بنابراین می‌توان فهمید که «عالم مثل» یا همان مفاهیم کلی، روش زندگی بشر را ساخته و از آن نگهداری می‌کند.

3-چالش سوم: قضایای منطقی دوگانه‌ای که یک طرف آن به ظاهر قابلیت وجود ندارد. بطور مثال اگر خوبی را در «خداوند» و بدی را در «شیطان» ببینیم، این یک تقابل کامل دوگانه نیست. به دو دلیل:

الف-«شیطان» قدرت هماورد خداوند نبوده، نیست و نخواهد بود، زیرا که وی خود مخلوق خداوند است و هرگز مخلوق بر خالق سیطره ندارد.

ب-«نهایت» در مقابل «بی‌نهایت» از دیگر مشکلاتی است که در منطق براحتی قابل توجیه نیست. بطور مثال اگر عالم وجود محدود است، در مقابل آن خداوند وجود دارد که نامحدود است. بنابراین، «عالم مثل» هم که مسلماً پایین‌تر از حد خداوندی است، محدود می‌باشد و نمی‌تواند مصداقی در خداوند داشته باشد. پس بی‌نهایت نیست. اگر بی‌نهایت «خاص» است، پس جهان مادی نمی‌توان بی‌نهایت باشد. پس باید محدود باشد. ماده به ماده محدود می‌شود و به فضا. از آنجایی که طبق اصول منطق «مطعی نمی‌تواند فاقد باشد»، از به هم پیوستن فضای بیکرانی که از ماده تشکیل شده است و خلاء و چیزهای دیگر که همگی محدود هستند، نمی‌توان نامحدودی ساخت و آن را بیکران تصور کرد و دوباره به این سوال می‌رسیم که محدود به چه می‌شود؟ و این دور باطل همچنان ادامه دارد و می‌دانیم که در منطق «دور» باطل است.

4-چالش چهارم: از دیگر چالشهای دیگر می‌توان به خود مفهوم «عالم مثل» اشاره کرد. اگر «عالم مثل» مفهوم است، خود به تنهایی و به دور از اجزاء خود باید مصداق داشته باشد. اما نمی‌توان باور کرد که هزاران عالم جداگانه به نام «عالم مثل» وجود دارد. زیرا چنانچه «عالم مثل» مصداق داشته باشد، دیگر «عالم مثل» نیست، بلکه یکی از مصادیق است و باز به دور باطل می‌رسیم که چنانچه گفته شد باطل است. به شکل ساده‌تر «عالم مثل» مفهوم است یا مصداق؟

5-چالش پنجم: همگی می‌دانیم که خالق هر چیز در عالم وجود یگانه است و نمی‌توان برای آن همتایی فرض کرد. خداوند خالق همه چیز است. حال ذهن به سوال می‌رسد که اگر فرض را بر آن بگذاریم که خلقت دارای حداقل دو مرحله بوده است، همانطور که می‌دانیم بشر زمانی خلق شد فرشتگان و دیگر آفریده‌های خداوند وجود داشت، بنابراین آیا مفهومی مانند «مفهوم انسان» پیش از خلقت انسان وجود داشت و یا پس از خلق بشر مفهوم آن نیز بوجود آمد، به شکل دیگر آیا مفهوم هر چیزی بعد از خلقت آن توسط خداوند و یا حتی ساخته شدن چیزهای بسیار ساده توسط انسان بوجود می‌آید و یا اینکه اول مفهوم متبادر می‌شود و سپس مصداق شکل می‌پذیرد.

این چالش که مفهوم و مصداق از لحاظ تقدم زمانی به چه نحو با همدیگر چالش می‌کنند قابل تأمل و بررسی هست. چالشی که تا به حال کمتر کسی به خود زحمت داده است با آن درگیر شود. اما اکنون زمان آن فرا رسیده است که با این چالش رو در رو شویم.

6-چالش ششم: همانطور گه گفته شد عالم هستی در هر بعدی که مورد بررسی قرار گیرد، مخلوق خداوند است و خداوند اکمل عالم وجود است. هیچ چیزی را ورای آن نمی‌شود تصور کرد و اصولا تصور بشری نمی‌تواند به بالاتر از آن فکر کند، شاید از آن رو که این مفهوم مصداقی ندارد. اما اینجا به یک مفهوم برخورد می‌کنیم که بسیار آشنا و بسیار غریب است. مفهومی که آن را نمی‌توان با هیچ چیزی مقایسه کرد. نه با خالق، نه با مخلوق و نه با هر چیزی که بتوان در ذهن گنجاند، زیرا که این مفهوم نه تنها مصداقی ندارد، بلکه تنها مفهومی است که «مفهوم ندارد».

پیچیده‌ترین مفهومی را که بشر به آن دسترسی داشته است اما تا به حال نتوانسته است تعریفی از آن ارائه کند، بسیار آشناست. مفهوم «عدم». به راستی بشر نمی‌داند با مفهوم «عدم» چگونه برخورد کند. گاهی این مفهوم را زمانی به کار می‌برد که به چیزی دسترسی لحظه‌ای ندارد، اما می‌دانیم که این برداشت درست نیست.

همانطور که متوجه شدید بشر به غیر از قضیه «عدم» همواره «مفاهیم دارای مصداق» را با هم مقایسه می‌کرد. خداوند و تمام مخلوقات آن در «عالم وجود» قابل درک هستند. اما رنج به چالش کشیدن این مفهوم «مصداق» به حدی دشوار است که در ذهن گنجاندن آن تا کنون برای بشر میسر نبوده است. زیرا معمولا دو چیز را با هم مقایسه می‌کنند و در ذهن برای آن دو چیز صفاتی را در نظر می‌گیرند.

کامل‌ترین مبداء هستی که هیچ نقصی در آن راه ندارد، خداوند است و وجود در مقابل آن ناقص. حال چه بشر باشد و یا هر چیز دیگر. زیرا خداوند دارای صفاتی است که بشر فاقد آن است و ضعف‌هایی در عالم وجود است که در خداوند راه ندارد.

حال چگونه برای «عدم» صفاتی متصور شویم و آن را در مقابل صفات «وجود» مقایسه کنیم زیرا «عدم»، وجودی ندارد که صفت هم داشته باشد. این سخت‌ترین چالش برای بشر در مواجهه با «عالم مثل» می‌باشد. امید است روزی این چالشها به نتیجه مثبتی برسد.

با توجه به مطالب ارائه‌شده در بالا، نویسنده چنین برداشت می‌کند که دومین عالم که عالم جبروت‌ نام دارد، طرح کلی خلقت و همانند مجموعه قوانین هرچیزی است که خداوند خلق کرده است. شاید این دنیا را بتوان به نوعی «عالم مثل» دانست که همه چیز به دستور خداوند بر طبق آن آفریده می‌شود. البته باید دوباره تذکر داد که این برداشت شخصی نویسنده سایت بوده و دلیلی بر صحت آن نمی‌باشد.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...