قتلی عجیب

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

یکی از ماجراهای عجیب پلیسی در سال 1888 در یکی از سواحل فرانسه اتفاق افتاده بود. ماجرا از روزی شرع شد که تاجری به نام آندره مونه به همراه همسرش وارد شهرکی ساحلی به نام سن آدرز می‌شوند تا تعطیلات را سپری کنند. مونه در اواخر شب هتل را ترک می‌کند ولی دیگر برنمی‌گردد. فردای آن روز پسر بچه‌ای جسد او را در حالی که یک گلوله در سینه داشت در کنار ساحل مشاهده می‌کند و ماجرا را به پلیس اطلاع می‌دهد. پلیس فرانسه یکی از جوان‌ترین و بهترین کارآگاهان خود را برای حل ماجرای قتل مونه به آنجا می‌فرستد. کارآگاه «لی درو» در پیدا کردن سرنخ فوق‌العاده بود ولی این بار هیچ سرنخی به دست نیاورد. همه چیز برای او عجیب بود. او وجب به وجب اطراف صحنه جرم را با دقت بسیار بالا بررسی کرده بود اما هیچ چیز مشکوکی پیدا نکرد و خواب از او گرفته شده بود. مرد مقتول دشمنی نداشت و همسرش تنها وارث او بود که تمام آن شب را در هتل به سر می‌برده. «لی درو» دوباره به محل پیدا شدن جسد رفت و وجب به وجب آنجا را گشت. ناگهان او جای پایی را پیدا می کند که باعث می‌شود بدن او بلرزد. او مرد قاتل را به خوبی می شناخت. قاتل خود او بود و جای پا مربوط به کسی بود که انگشت پای چپ نداشت. او در کودکی انگشتان پای چپ خود را از دست داده بود و کابوس‌هایی که در آنها خود را یک قاتل می‌دید اکنون واقعیت داشتند. پزشکان اعلام کردند که او نوعی بیماری دارد که شب‌ها خطرناک شده ولی در روز عادی است. درو از اعدام نجات یافت ولی به حبس ابد محکوم شد، با این تفاوت که روز ها آزاد بود اما شب‌ها از غروب آفتاب تا طلوع خورشید باید در زندان می‌ماند. این کارگاه 51 سال حبس عجیب خود را تحمل کرد و در آخر در سلولش در گذشت.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...