مقدمه نویسنده وبلاگ

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

اینکه چرا یک انسان به سمت خوردن همنوع خود گام برمی‌دارد، هنوز به طور کامل شناخته شده نیست. اما آنچه واضح است این است که انسان در مورد بی‌جان شدن و یا به عبارت دیگر مردن هیچ موجودی که در حقیقت مقدمه خورده شدن است به اندازه خود انسان حساس نیست.

انسان به دو طریق خورده می‌شود:

1-خورده شدن توسط موجودی غیر از انسان: در این پدیده انسان به دو روش خورده می‌شود. البته در هر دو روش جگرخراش بودن آن فرق می‌کند.

الف: شکارشدن توسط حیوان درنده در هنگام زنده بودن: در این روش انسان مورد هجوم حیوانات قرار گرفته و کشته و خورده می‌شود. این موجودات بیشتر در خاک بوده و تنها موجود آبزی در این میان «کوسه» می‌باشد. بجز مورد کوسه، اکثر حیوانات مانند شیر و گرگ و خرس، معمولا غذای اصلی خود را انسان انتخاب نمی‌کنند و حمله آنان به انسان معمولا یا اتفاقی بوده و یا در مورد موجوداتی مانند شیر در اثر پیرشدن و از دست دادن قدرت شکار اتفاق می‌افتد.

ب: حمله به پیکرهای بیجان توسط حیوانات: این مورد بیشتر در زمانی اتفاق می‌افتد که تعداد زیادی از اجساد برروی زمین پراکنده شوند. جنگ‌ها و قحطی‌ها نمادهای اصلی این اتفاق هستند. در این مواقع موجوداتی به انسان حمله می‌کنند که بیشتر به «لاشه خور» و یا همان «لاشخور» معروف هستند. کرکس نمونه بارزی از این گونه حیوانات است. در حقیقت این موجودات به نوعی نقش پاک‌کننده را دارند تا از بروز آلودگی جلوگیری کنند.

2-خورده شدن توسط انسان: در این روش نیز دو روش بیشتر به چشم می‌خورد:

الف: شکار وحشیانه توسط انسانهای وحشی: این روش بیشتر در فیلمها و داستانها آمده است و کمتر مورد بررسی میدانی قرار گرفته است. شاید سختی دسترسی به این لحظات خاص باعث کمبود اطلاعات ما در این مورد باشد.

ب: شکار توسط انسانهایی که در میان اجتماع زندگی می‌کنند: گویا این سری از آدمخواران از فهم و شعور بالاتری برخوردارند. آنان از ناهنجاری خود اطلاع دارند و سعی در پنهان کردن آن دارند. ایشان تلاش می‌کنند که در اجتماع ظاهر شده و خود را مطابق دیگر مردم نشان دهند. کشف این گونه از آدمخواران معمولا اتفاقی بوده و بیشتر از بروز بوی تعفن از منزلشان شناخته می‌شوند.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...