مفاهیم و اسامی خداوند در دین یهود

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

مقدمه: دین یهود یا شریعت حضرت موسی (ع) بر پایه ی 13 اصول بنا شده است که به اصول ایمان یهود معروف هستند.

سیزده اصول ایمان یهود بر اساس طبقه بندی هارامبام عبارتند از:

1- خداوند متبارک، موجود (حاضر) و ناظر است.

2- او واحد و یکتاست.

3- او جسم ندارد و شباهتی هم به جسم ندارد.

4- او مقدم بر هر موجود قدیمی در جهان است.

5- عبادت موجودی به غیر از او جایز نیست.

6- او از نیت و افکار انسانها آگاه است.

7- نبوت حضرت موسی سرور ما حقیقت دارد.

8- حضرت موسی به لحاظ نبوت از دیگر انبیای بنی اسرائیل برتر است.

9- تورای مقدس از آسمان (ازجانب خداوند) وحی شده است.

10- تورات در هیچ زمانی تغییر نیافته و نخواهد یافت.

11- خداوند، شریران را مجازات خواهد کرد و پاداش و اجر نیکوکاران را خواهد پرداخت.

12- ماشیح پادشاه (منجی جهان) خواهد آمد.

13- مردگان در آینده زنده خواهند شد.

 

6 اصل اولیه به توحید و نحوة نگرش به وجود خد.اوند اختصاص یافته اند. این اصول به شرح زیر هستند:

1- خد.اوندِ متبارک، موجود (حاضر) و ناظر است.

2- او یکتا و واحد است.

3- او جسم ندارد و شباهتی هم به جسم ندارد.

4- او مقدم بر هر موجود قدیمی در جهان است.

5- عبادت موجودی به غیر از او جایز نیست.

6- او از افکار و نیات انسان ها مطلع است.

در این مبحث به طور خلاصه، دیدگاه کلی یهود درباره خد.ا، صفات و برخی اسامی منسوب به او شرح داده می‌شود.

آیه یا پاسوق "שמע ישראל" "shemma yisrael" که بیانگر اقرار به وحدانیت خد.است، این حقیقت را بیان می‌کند که: "بشنو ای بنی اسرائیل! خد.ای ما یکی است" (دواریم 6:4)

بنابر باور یهودیت، خد.ا دارای شخصیت است، اما بدین معنا نیست که او شخصیتی همانند انسان ها دارد، بلکه بیانگر برخورداری وی از اراده و آگاهی است؛ به گونه ای که همه چیز، بنابر خواست او انجام می‌شود و او با مردم سخن می‌گوید و به نیایش و دعای آنان پاسخ می‌دهد. از سوی دیگر، ماهیت خد.اوند با مفهوم قادر مطلق بودن (و فراتر از هر چیز و هر کس بودن) آمیخته است. او، خد.ایی علیم، حی و حاضر پنداشته شده، اما مهمترین ویژگی خد.اوند، ویژگی های اخلاقی او؛ همچون عدالت، مهربانی، راستی، و بالاتر از همه، قداست است.

خداوند در مورد علت رحیم بودن و عادل بودن خود در برابر جهان و آفریده ها چنین می‌گوید: "اگر من جهان را فقط براساس لطف و رحمت خود بیافرینم، گناهان آن زیاد خواهند شد، و اگر آن را برابر عدالتِ دقیق خود بیافرینم، جهان چگونه می‌تواند دوام یابد؟ بنابراین، من آن را با هر دو صفت خود می آفرینم و با دو صفت عدالت و رحم آن را نگه می دارم".از این رو، خد.ای یهود، نه تنها حاکم عادل، بلکه پدر دلسوز و مشفقی نیز هست.

در تورات محور اصلی خد.اوند است. هر داستان، نقل قول، واقعه و حکمی با او مرتبط می‌شود. علیرغم حضور بی وقفه خد.اوند در متن تورات، در هیچ کجای آن اثبات و استدلالی صریح بر وجود خد.اوند ذکر نمی‌شود. شاید بتوان دلیل این امر را چنین بیان کرد که در تفکر یهودی تورات، خد.اوند به طور مستقیم و شهودی یا به بیان دیگر از طریق اشراق کشف شده و بدیهی است، لذا با دلیل و برهان به اثبات نمی رسد. در "عهد عتیق" بحث و جدل بر سر پذیرش وجود "پروردگار" با کافران نیست و چه بسا اصلا کفر در میان مخاطبان توارت مطرح نباشد: بلکه هدف، نشان دادن خصایل واقعی این "پرودگار" و دور کردن و نفی اشکال انحرافی است که از او در اذهان پدید آمده است:

"فرد نادان در قلب خود می‌گوید: خد.ایی وجود ندارد" (زبور داود14:1).

حتی در این متن نیز، نفی وجود خد.اوند مطرح نیست، بلکه نفی قدرت و نظارت اوست که نشانه ی نادانی شمرده می‌شود. در فضای تورات، "خد.ا" ی، مورد نظر با خصوصیات ویژه مورد تاکید برای پذیرش قرار می‌گیرد و به همین دلیل الحاد و کفر به خاطر نشناختن این خصوصیات حقیقی مورد حمله قرار می‌گیرد:

"بشنو ای بنی اسرائیل، خد.ای خالق ما، خد.اوند یکتاست"(سفر تثنیه – دواریم 6:4).

"...مگر نه این است که من خد.ا هستم. و معبودان دیگری غیر از من وجود ندارند" (یشعیا 45:21 و 46:9).

"معبودان دیگر با وجود من برای تو نباشند"(سفر خروج – شموت 20:3).

"به آنها سجده نکن و آنان را پرستش منما، زیرا که من خد.ای خالق تو هستم" (شموت 20:5).

تنخ (عهد عتیق) ستایش اغراق آمیز انسان از خود و خد.ایی کردن او را تقبیح می‌کند:

"خد.اوند می‌فرماید از آنجا که قلبت مغرور شده، می گویی من خد.ا هستم و بر کرسی خد.ایان در میان دریاها نشسته ام، در حالی که تو انسان هستی و نه خد.ا، اما دل خود را چون قلب خد.ایان قرار داده ای"(یحزقل 28:2).

تورات گاه وجود خد.ا را چنان بدیهی می شمارد که پرستش هر پدیده و نیروی دیگری را در برابر او، عجیب و بی رنگ محسوب می‌کند:

"چه کسی در میان معبودان مانند تو است، ای خد.ا؟" (شموت 15:11).

"تنخ" نه تنها ذات خد.اوند را یکتا می شمارد، بلکه حتی صفات او را نیز منحصر به فرد می‌داند:

"خد.ا را به چه کسی تشبیه می کنید و چه تصویری را به او نسبت می دهید؟"(یشعیا 40:18).

بر همین اساس هر گونه تصوری از شکل خد.اوند منع شده است:

"بت نساز و نیز هیچ شکلی که در آسمان از بالا و در زمین از پایین است و حتی در زیرِزمین در آب ها قرار دارد" (شموت 20:4).

"تنخ" تاکید دارد که خد.اوند از چشم ها ناپیداست و غیر قابل رویت است، ب این حال خد.ا تنها یک مفهوم خیالی و ذهنی شمرده نمی‌شود بلکه گاه حضور مستقیم او برای صحبت با انسان (ها) با آیات و نشانه هایی ویژه همراه است، چون رعد و برق و لرزش:

"کوه سینا مملو از دود بود، بخاطر آن که خد.اوند بر آن در آتش فرود آمد، دود کوه چون دود کوره بالا می رفت و تمام آن کوه بسیار لرزان و مرتعش بود"(شموت 19:18).

"پرتو او مثل نور بود و از جانب او شعاع ساطع گردید"(حبقوق 3:4)

البته این نشانه ها تنه برای درک عظمت قدرت او هستند و "تنخ" قدرت او را به شکل بی نهایت بیان می‌کند:

"می دانم که بر همه چیز توانا هستی و نمی‌توان قصد تو را مانع شد" (ایوب 42:2).

او منبع حیات و دانایی انسان است:

"زیرا که چشمه ی حیات نزد تو است و در روشنایی تو، نور دیده می‌شود" (مزایر داود36:10).

او در همه جا حاضر است:

"از حضور تو به کجا بگریزم، اگر به آسمان صعود کنم توآنجا هستی و اگر در قعر دره ها سکونت کنم، باز تو حضور داری" (مزامیر داود 7-8: 139).

او جهان را به خاطر رعایت شریعت و پیمانش با بنی آدم آفریده است:

"خد.اوند می‌فرماید: اگر پیمان و عهد من نبود، روز و شب و قوانین نظم آسمان و زمین را برقرار نمی‌کردم"(یرمیا 33:25).

او ابدی و مافوق زمان است:

گیاه خشک می‌شود و گل پژمرده می‌گردد، و کلام خد.ای خالقمان تا ابد پابرجا خواهد بود"(یشعیا 40:8).

"من اول هستم و من آخر هستم و غیر از من خد.ایی نیست"(یشعیا 44:6).

"قبل از آن که کوه ها به وجود آیند و زمین و نقاط مسکونی را بیافرینی، از اول تا به ابد تو خد.ا هستی"(مزامیر داود 90:2).

در جهانی که مرتب در حال تغییر است، تنها اوست که تغییر ناپذیر و پابرجاست:

"آن که این چنین عمل و اجرا نمود، که دوره های جهان را از ابتدا خواند، من خد.ای اولی هستم و آخرین نیز همان من خواهم بود"(یشعیا41:4).

"که من خد.ایی هستم که از ابتدا تغییر نکرده ام"(ملاخی3:6).

و او صخره ی پناه موجودات است:

"چه کسی قادر است، غیر از خد.ا؟ و چه کسی صخره ی پناه است، غیر از خالق ما؟" (شموئل دوم 22:32)

شخصیت خد.اوند:

خد.ا در تنخ همچون موجودی تصویر می‌شود که با معبودان دروغین و بی جان در حال ستیز است، او در این حال با صفت "خد.ای زنده" خوانده می‌شود (ملاخیم دوم 16 و 19:4).

از دیگر صفاتی که برحسب مورد و موقعیت زمانه به کرات به او نسبت داده می‌شود می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

پادشاه، قاضی (داور)، پدر، شبان، ناصح (مربی)، شفا دهنده و التیام بخش، رهایی بخش و نجات دهنده و....

هر یک از انبیا بنی اسرائیل با گوشه ای از صفات خد.اوند آشنا می شدند و او را با آن صفات می خواندند و می ستودند.

از معروف ترین خصایل ا.لهی درباره ی بخشش گناهان انسان می‌توان به پاسخ صریح خد.اوند به تقاضای حضرت موسی در باره ی نمایاندن گوشه ای از صفات ا.لهی در بخشش گناهان اشاره کرد:

"خد.اوند قادری است مهربان و بخشنده، دیر خشم و بسیار احسان کننده و حقیقت محض. رحمت ر برای هزاران نسل نگاه می دارد، (در صورت توبه) آمرزنده ی گناه و تقصیر و خطا است اما گناه را (در صورت عدم توبه) هرگز بدون مجازات نمی گذارد و گناه پدران را از فرزندان و فرزندانشان تا نسل سوم و چهارم (در صورت دنبال کردن ظلم اجدادشان) باز خواست می‌کند"(شموت 7- 34:6).

نام های خداوند:

در "تنخ" (تورات و کتب انبیاء بعدی بنی اسرائیل)، "تلمود" و "زوهر" نام ها ی زیادی به خد.اوند اطلاق شده است که غیر از یک نام اصلی و اعظم، سایر اسامی به نوعی صفت و لقب برای او محسوب می‌شوند. بنابراین، غیر از نام اصلی که ویژه و مختص خد.اوند است، ممکن است سایر اسامی به غیر خد.اوند نیز نسبت داده شوند (مانند کلمه ی "قادر").

1- ا.ل א-ל

به معنای قادر و توانا. این نام از قدیمی ترین اسامی خد.اوند است که قوم سامی و عبرانی به کار می برد و بر قدرت خد.ایی اشاره دارد. این کلمه به معنای کلی "معبود و ا.لهه" نیز به کار می رود. بخصوص در حالت جمع "ا.لیم" که معنای "بت ها" را می رساند. این کلمه به عنوان پیشوند یا پسوند ا.لهی اسامی متداول است، مانند اسامی "الیا"، "الیشا"، "الیهو"، یا "ییسرائل"، "ییشمائل"، "شموئل" (که از شخصیت های مذهبی تنخ هستند). همچنین در القاب خد.اوند نیز این کلمه استفاده می‌شود: "ا.ل علیون: قادر متعال"، "ا.ل عولام: قادر جهان"، "ا.ل شدی: قادر مطلق"، "ا.ل روئی: خد.ای بیننده ی من" و "ا.ل بریت: خد.ای پیمان و میثاق".

2- ا.لوه אלוה و ا.لوهیم אלהים

"الوه" به معنای کلی "خد.ا" یا ا.لهه به کار می رود و "ا.لوهیم" از لحاظ معنوی، جمع کلمه ی اول است و هر دو از کلمه ی "ا.ل" مشتق شده‌اند.

"ا.لوه" معمولا در تقابل با خد.ای حقیقی و به نشانه ی معبودان دیگر کاربرد دارد، هر چند که یکی از اسامی و القاب خد.ا می‌باشد.

کلمه ی ا.لوهیم معمولا به معنای "خالق" استفاده می‌شود و بر قدرت ا.لهی (که مجموعه ی کل قدرت های جهان است) دلالت دارد و عرفای یهود آن را نامی به نشانه ی خصلت "عدالت ا.لهی" می‌دانند. در تورات (تنخ) به از این نام به تنهایی یا همراه با نام اعظم خد.اوند برای اشاره به ذات خد.ا استفاده شده است. ب این وجود، این کلمه، معانی متعددی دارد که متاسفانه نادیده گرفتن آن، گاه موجب سوء تعبیر در معانی تورات گشته است.

کلمه ی ا.لوهیم به معنای فرشته (یا فرشتگان)، قاضی، داور، سرور و رییس نیز به کار رفته است. به طور مثال خد.اوند در برانگیختن حضرت موسی برای رهایی قوم بنی اسرائیل، با خودداری موسی به خاطر لکنت زبان مواجه می‌شود و در پاسخ به او می‌گوید": او (هارون برادرت) برای تو با قوم صحبت خواهد کرد، او برای تو به منزله دهان خواهد بود و تو رییس او خواهی بود.(شموت 4:16)

در تورات در این آیه از کلمه ی الوهیم برای لفظ "ریاست" استفاده کرده است.

سفر برشیت در شرح رویارویی حضرت یعقوب با برادرش "عساو" (که پس از سال ها دوری، نوعی عداوت و کینه بین آنها حکمفرما بود) آمده است که شب قبل از رویارویی آن دو، "یعقوب تنها ماند و با مردی تا سپیده ی صبح، گلاویز شد...". و چون صبح شد، او از یعقوب خواست که رهایش کند، اما یعقوب گفت: "تو را نمی فرستم مگر آن که مرا برکت نمایی زیرا یعقوب فهمیده بود که او فرشته ای است از جانب خد.اوند و برای آزمایش او. و فرشته گفت نامت دیگر یعقوب خوانده نشود مگر اسرائیل، زیرا که بر "ا.لوهیم" (فرشته) و انسان ها پیروز گشتی" (برشیت32:29 ). در اینجا کلمه ی ا.لوهیم به وضوح در معنای فرشته به کار رفته است که برخی از مترجمین با تعبیر آن به "خد.ا" موجبات شک و شبهه را در کلام ا.لهی تورات پدید آورده اند.

3- ا.دونای אדני این نام از کلمه ی "ادون" (אדון) به معنای محترمانه و رسمی "آقا" (سرور) گرفته شده است که معنای تحت اللفظی آن "آقا و سرور ما" می‌باشد، البته در اکثر موارد، این نام جزء نام های خد.اوند و اشاره به ذات اوست. علاوه بر این، هنگام دیدن کلمه ی نام اصلی و اعظم خد.اوند که تلفظ آن ممنوع است، از این نام (ا.دونای) استفاده می‌شود. هر چند که استفاده و بر زبان راندن همین نام نیز بدون نیاز شرعی و رسمی معمولا ممنوع است و به جای آن از کلمه ی "هشم" به معنای "آن نام" استفاده می‌شود.

4- نام اصلی و اعظم خد.اوند، ی-ه-و-ه (y-h-w-h) این نام تنها به خد.اوند اختصاص دارد و هیچ گونه صفتی که به غیر از او اطلاق گردد به شمار نمی رود. تلفظ آن طبق شرع یهود ممنوع است و تنها در ایام آبادی بیت المقدس (معبد سلیمان)، کاهن اعظم (و در مواردی دیگر کاهنان) در موارد خاص مجاز به تلفظ آن بودند. از اعراب گذاری های متعددی برخوردار است که در متن تورات (تنخ) طبق قانون ویژه ای، اعمال می‌شود. این کلمه به علت قداست ویژه در نزد یهودیان، علاوه بر تورات، تنها در کتب مقدس (مانند کتاب های دعا) نوشته یا چاپ می‌شود و حتی در تلمود یا سایر نوشته های دینی از این کلام استفاده نمی‌شود. همان گونه که ذکر شد، برای خواندن آن از کلمات "اَ.دُونای" یا "هَشِم" استفاده می‌شود.

عرفای یهود، این کلمه را نشانه ی خصلت "رحمت" خد.اوند دانسته اند، که گاه در مقابل و گاه در کنار کلمه ی "اِ.لوهیم" به نشانه ی عدالت ا.لهی قرار می‌گیرد.

5- اسامی دیگر:

علاوه بر اسامی فوق، در دیگر منابع دینی یهود (تلمود، زوهر، گفتار علمای مذهبی) اسامی و صفات دیگری نیز برای خد.اوند به کار رفته اند، که تعدادی از آنها به این شرح هستند:

"هَگاوُوهَ ha-gavoha ": (خد.ای) متعال.

"صِو.ائُوت –zevaot ": رییس لشکریان ا.لهی (توانا بر همه چیز، معادل almighty).

"هَگِوورا –ha-gevurah ": آن (خد.ای) جبار و قدرتمند.

"یُوصِر هَکُل yozer ha-kol ": آفریننده همه چیز.

"اِ.ل هَتیشبا حُوت e.l ha-tishbahot ": خد.ای شایسته ی سپاس ها و مدح ها.

"شُومِر ییسرائل shomer yisrael ": محافظ بنی اسرائیل.

"ماگِن اَوراهام magen avraham ": محافظ ابراهیم.

"صور ییصحاق zor yizhaq: صخره ی پناه اسحق.

"مِلِخ مَلخِه هَمِلاخیم melekh malkhei ha-melakhim ": پادشاهی (مسلط) بر پادشاهِ پادشاهان

"هَشامَییم ha shamayim ": به معنای لغوی آسمان که در متون دینی به خد.اوند نیز اشاره دارد.

"هَقادوُش باروخ هو ha-kadosh barukh hu ": (خد.ای) مقدسِ متبارک.

"ریبوُنو شِل عُلام ribbon shel olam ": سرورِ جهان.

"هَماقُوم ha-makom ": آن مکان (آن مقام متعالی).

"هارَحمان ha-rahaman ": آن (خد.ای) رحمان.

"رَحمانا rahmana ": آن (خد.ای) رحمان.

"آوینو شِبَشامَییم avinu she-ba-shamayim ": پدر ما که در آسمان است. (پدر آسمانی ما).

"شالُوم shalom ": به معنی سلام و صلح و سلامتی، یکی از اسامی خد.اوند است.

"تِمیرا دِ-تِمیرین temira de-temirin ": پنهان تر از پنهان ها.

"عَتیقا دِ-عَتیقین attika de-attikin ": قدیمی تر از قدیمی ها.

"سیبَت کُل هَسیبوُت sibbat kol ha-sibbot ": مسبب تمام سَبب ها.

"عیلَت کُل هاعیلُوت illat kol ha-illot ": علتِ تمام علت ها.

"اِن سُوف ein sof ": بی نهایت، ازلی و ابدی.

"اِهیِه اَشِر اِهیه ehye-asher-ehyeh ": من آن هَستَم که تا ابد خواهم ماند.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...