موقعیت جغرافیایی آرماگدون

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

خانم گریس‏ هالسل در کتاب تدارک جنگ بزرگ می‏نویسد: برای این که به تپه «مجدّو» برویم، از «تل‏آویو» حدود 55 مایل به طرف شمال سفر می‏کنیم، و به محلی می‏رسیم که در 20 مایلی جنوب ـ جنوب شرقی «حیفا» قرار دارد و فاصلة آن از دریای مدیترانه حدود 15 مایل است. که البته وی مطالب دیگری را هم درباره این شهر به نقل از همراه خود نقل می‌کند ولی وقتی دربارة تطبیق آن مکان با محل موعود جنگ آرماگدون می‏پرسد، جواب می‏شنود: شما همین اسم ـ یعنی مجدّو ـ را بگویید.

آرماگدون

اکنون ویژگی‌هایی را که دربارة جنگ آرماگدون گفته می‌شود مورد بررسی قرار می‌دهیم.

  1. موقعیت جغرافیایی آرماگدون:

خانم گریس‏ هالسل در کتاب تدارک جنگ بزرگ می‏نویسد: برای این که به تپه «مجدّو» برویم، از «تل‏آویو» حدود 55 مایل به طرف شمال سفر می‏کنیم، و به محلی می‏رسیم که در 20 مایلی جنوب ـ جنوب شرقی «حیفا» قرار دارد و فاصلة آن از دریای مدیترانه حدود 15 مایل است. که البته وی مطالب دیگری را هم درباره این شهر به نقل از همراه خود نقل می‌کند ولی وقتی دربارة تطبیق آن مکان با محل موعود جنگ آرماگدون می‏پرسد، جواب می‏شنود: شما همین اسم ـ یعنی مجدّو ـ را بگیرید. کلمة «هار» (که در زبان عبری به معنی کوه می‌باشد)را به آن اضافه کنید؛ این دو کلمه به شما «هارمجدّو» را می‏دهد که ما آنرا «هارمجدون» [= آرماگدون] ترجمه می‏کنیم.

هالسل خود می‏گوید: در حالی که او صحبت می‏کند، من می‏کوشم استدلال او را با جستجوی کوه دنبال کنم، امّا کوهی پیدا نمی‏کنم. امّا با همه این‌ها آیا هارمجدّو (کوه مجدّو) بر یک محل دلالت می‏کند یا یک رویداد. به عبارت دیگر اگر واقع‏گرایانه بخواهیم نگاه کنیم:

  1. معلوم نیست که منظور از آرماگدون مورد بحث یک محل است یا اتفاق! 2.به فرض که آنرا بدون دلیل به نام محل تفسیر کنیم، باز هم قابل تطبیق بر محل مورد ادعا نیست و اعتقاد مبلغان انجیلی مسیحی را اثبات نمی‌نماید زیرا اساساً در آن منطقه چنین کوهی وجود ندارد بلکه دشت مجدو (مگدو) وجود دارد، نه کوه مجدو. 

پس:  اصلاً مشخص نیست که آنچه آرماگدون (هارمجدون) خوانده می‌شود، چیست یا در کجا قرار دارد.

  1. پیشگویی‌ها دربارة آرمگدون: جریان «مسیحیان صهیونیست» که همان مبدعان و مبلغان  وقوع آرماگدون می‌باشند، تمام رفتارهای خود را منسوب به مشیت (تقدیر) الهی کرده و در مسیر تحقق خواسته‌هایشان اقدامات خشونت باری را تدارک نموده‌اند و آنان پیشگویی‌های کتاب مقدس را بهانة این اعمال خود قرار داده‌اند تا آنجا که با استفاده از قدرت رسانه‌ای فوق‌العاده‌ای مدام که تبلیغ می‌کنند خداوند مقرر کرده است، بشر هفت دوران از مشیت الهی را از سر بگذارند که یکی از آن‌ها «جنگ هسته‏ای آرماگدون» است.

اما جالب آن است بدانیم که واژة هارمجدون تنها یکبار در انجیل آمده است؛ و ایشان را [نیروهای اهریمنی] به موضعی که آن را « هارمجدون» می‌خوانند، فراهم آورند.آشکار است که این عبارت اساساً مدعای آنان را اثبات نمی‌کند،

بلکه ریشه‌های آنرا باید در اهداف خارج از کتاب مقدس آنان دنبال نمود. و لذا اگر بگوییم که آرماگدون حتی در میان پیشگویی‌های تورات و انجیل تحریف نشده نیز وجود ندارد، سخنی گزاف نگفته‏ایم.

  1. بزرگ آرماگدون: مسیحیان صهیونیست می‌گویند که پیش از ظهور (مجدد) مسیح و برپایی قیامت و پس از یک دورة فلاکت 7 ساله که منجر به نبرد با دجال می‏شود، جنگ آرماگدون اتفاق می‏افتد. آنان برای این درگیری ویژگی‌های منحصر به فردی بیان می‌کنند که پس از این خواهیم دید که حتی معتقدند وقوع این جنگ بزرگ جهانی بسیار نزدیک است و نسل فعلی بشریت قطعاً شاهد وقوع آن خواهد بود. اعتقاد به این امر موهوم چنان در میان سیاست‌گزاران آمریکایی نفوذ کرده است که بسیاری از سیاست‌های رییس جمهورهای گذشته و کنونی آمریکا در راستای عملی شدن این جنگ مقدس بوده تا آنجا که آنان حتی در سیاست اقتصاد نیز تلاش میکردند میزان کمک‌های دولت آیالات متحده به اسراییل، افزایش یابد.
  2. انگیزه درگیری و رویارویی: مسیحیان اصولگرا جنگ آرماگدون را با پسوند مقدس توصیف می‏کنند و نوع بیان دسته‏بندی طرفین درگیر در میدان جنگ با استفاده از الفاظ مذهبی و با عنوان «مؤمن»، «کافر» و «مشرک» است که به خوبی نشان دهندة دینی جلوه دادن این جنگ است. خلاصه این که همه آن‌ها که ادعا می‏شود در آرماگدون مقابل همدیگر می‏ایستند برای دفاع از دین و آیین و مرام خودشان خواهد بود.
  3. وقوع نبرد آرماگدون: همان‏طور که پیش از این متذکر شدیم مسیحیان صهیونیست عنوان می‌کنند این اتفاق در آینده‏ای بسیار نزدیک و طی چند سال آینده به وقوع خواهد پیوست و اندکی پس از آن مسیح(ع) ظهور خواهد کرد و بر دجال فائق خواهد ‏آمد. جالب است بدانیم که پیروان این جریان وقوع دو نشانه را پیش از رخ دادن آرماگدون ذکر می‌کنند و برای این دو نشانه هم ترتیب و توالی زمانی قائلند:
  4. بنای هیکل (معبد) سلیمان: معبد سلیمان که نماد حکومت جهانی دولت یهود است پیش از برقراری حکومت جهانی مطلوب آن‌ها می‏باید برپا شود، و به منظور وقوع این امر بر وجوب و لزوم قطعی حیات و کمک به اسراییل و مهاجرت تمام یهودیان دنیا به فلسطین اشغالی تأکید شدیدی می‌کنند. راه وصول به این مقصود نیز تخریب مسجدالاقصی است و می‌گویند باید معبد به‌جای مسجد ساخته شود؛ حتی اگر به قیمت آغاز جنگ جهانی سوم باشد.
  5. گوسالة سرخ موی: یهودیان ادعا می‏کنند که در هنگام بنای معبد و پیش از شروع عملیات ساخت لازم است مراسم «تطهیر» انجام شود و برای انجام آن می‏بایست گوساله‏ای سرخ موی که ویژگی‏های خاصی دارد، با آداب مخصوص به خود قربانی گردد.

در چند دهة اخیر یهودیانی با استفاده از دانش ژنتیک اقدام به اصلاح نژادی گاو برای تولید این گوساله کرده‏اند و چندی پیش ادعای موفقیت در این راستا را نمودند که این ادعا مورد تأیید مؤسسه معبد واقع در اورشلیم قرار گرفت و اکنون این حیوان سه ساله است.

یهودیان برای نیل به تخریب مسجدالاقصی با قاطعیت  تصمیم دارند که حداقل در ابتدای هر ماه به طور جدی برای تحقق این تصمیم شوم اقدام کنند که تنها در سال جاری شاهد چند مورد تقابل بسیار جدی میان یهودیان با مسلمانان در اطراف قدس بوده‏ایم.

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...