میز گرد

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

چکیده: شرکت کنندگان در این میزگرد که متشکل از یک روحانی شیعه، یک مسیحی و یک روحانی سنی است، بر فعالیت فراوان صهیونیست‏ها و به انحراف کشاندن مسیحیت تاکید دارند . آموزه‏های آخرالزمانی از سه دیدگاه مسیحی، شیعی و سنی در این میزگرد مطرح شده است .

نظریه «ارض موعود» را که یهودیان با اتکا به آن، سرزمین فلسطین را اشغال کردند، چگونه تفسیر می‏کنید؟

شاهین: صهیونیست‏ها گمان می‏کنند که وعده بازگشت‏به ارض موعود، امروزه، از طرف خداوند برای کشور اسرائیل که در سال 1947 م ایجاد گردید، عملی شده است . اما آنها در اشتباه هستند; چون این وعده بازگشت در دعوت حضرت عیسی عملی گردید .

امروزه رفتار سیاسی غرب و به ویژه رهبران غربی مبتنی بر داده‏های صلیبی و عقیدتی است، در این میان ایالات متحده آمریکا، از باب نمونه، رفتاری صرفا عقیدتی دارد . آیا این با جدایی دین از سیاست هماهنگی دارد و آیا کلیسا از دولت جداست .

شاهین: آنهایی که معتقد به لائیسم هستند، اقرار می‏کنند که یک لایه عمیق فکری - دینی در ماورای اندیشه آنها نهفته است . تحلیل یکی از نویسندگان این است که برداشت‏سیاسی بعضی از حکام و رهبران غربی از جهان، توراتی است و جهان و هستی را به دو گروه خیر و شر تقسیم می‏کنند . اگر تفکرشان بر تورات باشد، با دو جبهه معارض در عالم مسیحیت روبه‏رو می‏شوند: جبهه معارض کاتولیک‏ها و جبهه معارض ارتودوکس‏ها و مسیحیان درستکار هرگز نمی‏توانند تفسیر نقد شده از تورات را بپذیرند .

حتی پروتستان‏ها هم با بینش توراتی و منحرف شده انجیل مخالفت می‏کنند .

شاهین: کاملا درست است که مسیحیان حقیقی نمی‏توانند این تفسیر تحریف شده توراتی از جهان را بپذیرند . ما شاهد یک کودتا هستیم که از سوی بعضی از مسیحیان غیرمسئول و اهمال‏کار صورت گرفته است و این کودتای درونی سعی دارد، مطالب عهد جدید را به گونه‏ای قرائت کند که به سود یهودیت‏باشد; یعنی به جای اینکه انجیل روشن‏کننده و جهت‏دهنده تورات باشد، به اشتباه، تورات را به عنوان معرف انجیل گرفته‏اند . این قرائت انجیلی غیرمعقول، توطئه‏ای صددرصد صهیونیستی و خواهان تحریف انجیل و گمراه نمودن مسیحیان است . این همان «مسیحیت توراتی‏» است که شاهد آن هستیم که در عمل از کیان صهیونیستی و دیگران حمایت می‏کند و قبل از هر چیز یک اعلام جنگ علیه خود مسیحیت است . این مسیحیت است که به اسارت یهودیت درآمده است . اوج تفکر مزبور در راهبرد سیاست‏خارجی ایالات متحده آمریکا تجلی می‏یابد که خواهان حفظ، بقا و بازسازی اسرائیل است . البته این ظاهر مسئله است; اما در واقع این اسرائیل است که به آمریکا دیکته می‏کند .

جرادی: ظهور امام‏مهدی در نزد مسلمان‏ها فقط ظهور یک شخصیت‏یا فرد نیست; بلکه یک تحول عظیم و جهانی، یک نوع توافق و هماهنگی، و نهایتا هم‏فکری در همه جوامع، به عنوان مقدمه ظهور، پدید می‏آید و از آنجا که دین اسلام به فطرت انسان‏ها نزدیک‏تر است، بالطبع، زمینه پذیرش آماده می‏گردد .

تئوری آخرالزمان و یا به عبارت دیگر فرجام تاریخ را چگونه ارزیابی می‏کنید؟

صیام: در (قرآن) درباره حضرت عیسی علیه السلام چنین آمده است: «و رسولا الی بنی اسرائیل; و حضرت عیسی به عنوان رسول بر بنی‏اسرائیل آمد .» (آل عمران، 3: 49) ; «ومصدقا لما بین یدی من التورلة; آنچه از تورات، مصون از تحریف و در نزدش بود، تایید نمود .» (آل عمران، 3: 50) ; «و مبشرم‏ا برسول یاتی من‏م بعدی اسمه احمد» (صف، 61: 6) . مسلمان‏ها به این آیات، اعتقاد محکم و خلل‏ناپذیر دارند و رسول اسلام که آمدن او را حضرت مسیح بشارت داد، ظهور حضرت مهدی را بشارت می‏دهد . احمدبن‏حنبل، در مسند خودش در حدیثی از ابوسعید حذرمی، چنین روایت می‏کند: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ابشرکم بالمهدی علیه السلام; شما را به مهدی بشارت می‏دهم‏» .

چگونه می‏توانیم در میان حوادث سرزمین فلسطین و قیام حضرت مهدی ارتباط قایل شویم؟

صیام: ذکر شده است که امام مهدی در زمانی می‏آید که مسلمین حال بدی، مانند امروز و یا بدتر از آن، دارند و حال دیگر ساکنان زمین بدتر از مسلمان‏هاست . همین مردم، اعم از مسلمان و مسیحی، ساکن فلسطین هستند . ظلم در آنجا از همه جای دیگر بیشتر است . حضرت عیسی با امام مهدی ملاقات می‏کند و هر دو به جنگ دجال، رهبر یهودیان، می‏روند و پیروز می‏شوند و تمام این حوادث مربوط به فلسطین است .

عیسای مسیح، در این سخنان، در نقش یک سردار جنگی دیده می‏شود که در پی شکست دادن دشمن و دست‏یابی به اهدافش از راه جنگ است; اما مسیحیت از او یک سیمای صلح‏طلب، و به اصطلاح مهربان و ضد جنگ، حکایت می‏کند . شما چگونه این دو نقش متضاد را تفسیر می‏کنید؟

شاهین: اینجا تضادی نیست . بازگشت دوم مسیح برای این است که شر را سرنگون نماید و خیر را حاکم و این جنگ‏هایی که اکنون صحبت‏شد، ناشی از شرایط محیط و تاریخ است و نه اینکه رسالت مسیح علیه السلام جنگ باشد . در غرب یک سیمای ساختگی از مسیح ترویج می‏شود که، دقیقا، طبق همان سخن است که شما فرمودید .

در اینجا رابطه‏ای میان ظهور امام زمان و بازگشت مسیح دیده می‏شود؟

شاهین: خیر، البته آنچه آقای صیام گفته است، یک دیدگاه اسلامی است; اما مسیحیت اشاره‏ای به این معنا که مهدی و یا احمد ظهور می‏کند، ندارد .

با توجه به اینکه غرب منتظر ظهور و بازگشت مسیح علیه السلام است و نه حضرت مهدی، چگونه، عقلا، تصور می‏شود که آنها تابع حضرت مهدی شوند؟

جرادی: کلمات متون دینی، الفاظی نمادین است که نیاز به تعمق و تفسیر دارد و نمی‏شود، صرفا، با شکل ظاهری آن مواجه شد . ولی من می‏توانم تاریخ آینده را با توجه به روایات وارده در مورد حضرت مهدی بازخوانی و برداشتی از آن ارائه نمایم . اما با توجه به حوادث تلخ کنونی که متولی آن استعمار آمریکا و اسرائیل است، موازنه فعلی نیروها در سطح جهان و حوادثی که در قدس شریف رخ می‏دهد، تا حدی، با متون روایات وارد در باب حضرت مهدی هم‏خوانی دارد .

خلاصه اینکه، همه این روایات در مورد منطقه‏ای خاص و محدود است که در آنجا اضطراب‏ها و تنش‏ها به پایان می‏رسد و آن، نقطه آغاز صلح یعنی فلسطین است; چون در آنجا ما شاهد یک برتری‏طلبی منفی و نابکارانه از سوی یهودیان و حامیان استکباری آنها هستیم . اما این مستکبران با دو مانع عمده روبه‏رو هستند: فرایند ظهور امام مهدی که با تمام تفصیلات و تشکیلات دنیوی و اخروی در برابرشان است و ظهور حضرت عیسی علیه السلام . بنابراین، پروسه ظهور امام مهدی یک نوع وفاق جهانی ایجاد می‏کند و، براساس باورهای اسلامی ما، مسیحیت هم به برکت نزول عیسی علیه السلام با مسلمان‏ها متحد می‏شود .

حضرت عیسی علیه السلام دجال را می‏کشد که بسیار مهم است . دجال مردی یک چشم، شبیه ژنرال «موشه دایان‏» ، تروریست و وزیر جنگ اسبق رژیم صهیونیستی . در روایت آمده است که مسیح، دجال را مانند مس گداخته‏ای که در حرارت بالا ذوب می‏شود، می‏کشد .

از متون دینی انتظار می‏رود که پیام‏هایشان را درباره دسته‏ها و جماعات صهیونیستی، به صورت قطعی، رسا و پر حرارت بیان کنند . وقتی که متون دینی می‏خواهند درباره یهود اعلام موضع کنند، در حقیقت، درباره جریانی سخن می‏گویند که یهودیان و در مرکز آنها، صهیونیست‏ها قرار دارند; پس، روشن است که سخن باید قاطع و برنده باشد . متاسفانه ما به جای اینکه قاطعیت را از متون دینی در برابر جریان انحرافی، مانند یهود، درک کنیم، اضطراب، تنش، درگیری و خون‏ریزی را استنباط می‏کنیم و آن را چون خیمه‏ای بر روی همه دوره حکومتی حضرت مهدی می‏کشیم و اشتباها استنباط می‏کنیم که حضرتش با همه سر جنگ دارد .

صیام: نقل می‏کنم . از کتاب او به نام در تجدیدالدین و احیائه از ابوالاعلاء، یکی از متفکران مسلمان، درباره اوصاف امام مهدی چنین آمده است: یک رهبر و پیشوای طراز اول در زمان خودش است; بر دانش‏های جدید، خبیر، بصیر و پیشگام است; رهبری خوش‏فهم نسبت‏به مسائل زندگی مردم است; برای جهانیان، برتری اندیشه و عقل خویش را ثابت می‏کند; ابتکار و درایت‏سیاسی خود را به منصه ظهور می‏رساند; دانش‏های جنگی و فنون نظامی زمان را بهتر از بقیه می‏داند; همه نسل‏های معاصرش، او را دانشمندتر از خود می‏دانند; او مانند سایر افراد است; اما بر حسب ظاهر دارای نشانه‏های معین است; خودش را معرفی نمی‏کند; بلکه از خلال عملکرد او می‏فهمند که او همان مهدی موعود است . البته، از فوت او و از روی کردار حسنه‏اش درک می‏کنند که سنت و خلافت نبوی را دوباره احیا کرده است، می‏فهمند که او همان مهدی موعود بوده است .

لذا، شخص دیگری غیر از پیامبر نمی‏داند که مهدی موعود چه کسی است و کسی هم نمی‏تواند این ادعا را بنماید و غیر از پیامبر هیچ‏کس دیگر از وظایف و مسئولیت‏های حضرت مهدی هم در این دنیا خبر ندارد .

جرادی: سخن آقای صیام که رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت‏به مهدی بشارت داده است و اینکه نام او احمد و یا محمد است، مطلب مشهوری است و کسی در آن ادعای خلاف ندارد . اما او هنگام خروج، خودش، اعلام می‏دارد که مهدی و یا محمدبن‏الحسن است . باوری که ما نسبت‏به امام مهدی داریم این است که او متصدی هدایت و اصلاح جهان است و نمی‏شود کسی رهبر باشد، ولی در برنامه‏هایش ابهام و تردید وجود داشته باشد و یا برنامه‏هایش را نگوید و بدون هدف قیام کند .

موضع کلیسا در برابر این واقعیت که در آنجا یک نوع مسیحیت تحت انقیاد صهیونیسم وجود دارد، چیست؟

شاهین: با مقاومت در دو حوزه، در برابر این جریان انحرافی می‏ایستیم: حوزه درونی: شما هم‏اکنون در صحنه سیاسی شاهد هستید که مسیحیان عرب در خاورمیانه، متحد با مسلمان‏ها، در برابر صهیونیست‏ها ایستادگی می‏کنند; در حوزه بیرونی: ایاد زرلور، دبیر کل انجمن کلیساهای خاورمیانه، به شدت نگران مسیحیت غرب و به خصوص آمریکایی‏هاست و اقدامات نیکی انجام داده است: همیشه آنها را از چیزهایی که برای ما مهم است، آگاه می‏کند، به خصوص مسئله فلسطین را مطرح می‏کند; اعمال مسیحیت، تحت‏سلطه صهیونیسم را افشا می‏کند; تبلیغات صهیونیست و مسیحیان را خنثی می‏کند . ایشان گروه‏های عملیاتی به نام «ترانس فورس‏» را برای این منظور ایجاد کرده است; مرتبا از هیئت‏های نمایندگی کلیساهای آمریکا به خاورمیانه دعوت می‏کند و طی سالیان متمادی این مهم را، به خصوص در لبنان و فلسطین و سوریه، انجام می‏دهند تا با جماعات و گروه‏های مسلمان و مسیحی خاورمیانه دیدار نمایند و از مشکلات، به شکل عینی آگاه شوند . زمانی که آنها به آمریکا برمی‏گردند، به شکلی عجیب از تحت‏تاثیرقرارگرفتن و غافلگیر شدنشان سخن می‏گویند و اقرار می‏کنند که تا کنون نتوانسته بودند حقیقت را از ورای تبلیغات رسانه‏های معلوم‏الحال پیدا نمایند و اکنون متوجه شده‏اند که وضعیت‏خاورمیانه چگونه است .

اشاره

1- «مسیحیت صهیونیستی‏» مفهومی است که به تازگی در ادبیات دینی و سیاسی ما جریان یافته است . این آیین در میان راست‏گرایان مسیحی، عمدتا پروتستان، متعلق به فرقه کلیسای انجیلی، رواج دارد . مسیحیت صهیونیستی نوعی «بنیادگرایی افراطی مسیحی‏» است و معتقد است‏خداوند مقرر کرده است که بشر باید هفت مرحله را از سر بگذراند و یکی از آنها نبردی ست‏به نام «آرماگدون‏» . آرماگدون در اصل «هار مجدد» ، به معنای «کوه مجدد» ، محلی در شمال فلسطین و در کرانه غربی رود اردن است . «راست‏گرایان مسیحی‏» برقراری صلح پایدار در منطقه خاورمیانه را تا قبل از آمدن «منجی‏» و وقوع «نبرد نهایی‏» غیرممکن می‏دانند و عقیده دارند که برای فراهم‏سازی بازگشت مجدد مسیح موعود، باید زمینه‏های جنگ بزرگ آرماگدون را فراهم ساخت . ازاین‏رو، آنان بر طبل جنگ می‏کوبند و معتقدند که «خشونت‏ها مردم را به فکر می‏اندازد که آیا مسیح در حال ظهور است‏» . راست‏گرایان مسیحی وقایع یازده سپتامبر را نقطه عطفی در تبلیغات ستیزه‏جویانه خود علیه اسلام قرار دادند . جری فالول، پاتریک رابرستون و جری وانیز از کشیشانی بودند که حملات گسترده‏ای علیه اسلام، مسلمانان و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به راه انداختند.

2- مسیحیت صهیونیستی کسانی هستند (در میان جامعه ما نیز نمونه‏هایی دارد) که می‏گویند باید خرابی‏های دوران آخرالزمان را بیشتر کرد تا شرایط ظهور «موعود» فراهم شود . البته، درست است که «موعود منجی‏» زمانی ظهور می‏کند که فساد، جنگ و خرابی فراگیر شده باشد، اما این نابخردی است که کسانی برای زمینه‏سازی ظهور منجی، خود را در زمره شیطان‏ها و مفسدان قرار دهند و دین و انسانیت‏خود را تباه سازند . این فساد و جنگ، به طور طبیعی، از سوی شیطان‏های بزرگ و کوچک پدید خواهد آمد و معنا ندارد مؤمنان به اسلام یا به مسیح، خود را از جمله سربازان شیطان قرار دهند . مسیحیان صهیونیستی، بدون هیچ تردیدی، از جمله این نابخردان هستند و شاید دجال تک‏چشم نیز نماد آنان باشد که یک‏سویه‏نگر است، همه چیز را تنها از یک چشم می‏بیند، همه را با یک بینش تنگ و شیطانی تفسیر می‏کند و بر طبل جنگ و فساد می‏کوبد .

3 . چنان‏که در این گفت‏وگو نیز مشاهده می‏شود، همه ادیان و فرقه‏های مهم مذهبی در انتظار آمدن «موعود منجی‏» هستند و هیچ‏یک از صادقان اهل تعلق، افکاری از قبیل مسیحیت صهیونیستی را تایید نمی‏کنند .پی‏نوشت:1) رک: علی فهیم دانش، «مسیحیان صهیونیست را بهتر بشناسیم‏» ، موعود، ش 40 . در این شماره نشریه موعود مقالات دیگری نیز در زمینه مسیحیت صهیونیستی وجود دارد که برای آشنایی بیشتر خوانندگان با این فرقه افراطی مفید است .

30- آیا نام جنگ آرماگدون را شنیده اید ؟!

مکتب صهیونیسم مسیحی

در این مقاله بنا داریم شما را با پدیده ای به نام مکتب نو ظهور صهیونیسم مسیحی آشنا کنیم. طبق یک تعریف، این مکتب « پشتیبانی مسیحیان از صهیونیسم » است و بر اساس طریق دیگر به معنای جنبشی ملی است با هدف پشتیبانی از ملت یهود برای باز گشت آنان به فلسطین و حاکمیتشان براین سرزمین که با هر کسی که از اسرائیل انتقاد کند و یا با آن دشمنی ورزد به مخالفت بر می خیزند.

کشیش «جری فال ول» از بانیان این مکتب معتقد است: «هر کس واقعاً به کتاب مقدس ایمان داشته باشد، مسیحیت و کشور نوظهور اسرائیل را به گونه ای جدا ناپذیر و مرتبط با یکدیگر می بیند تاسیس کشور اسرائیل در سال 1948 م، از دید هر مسیحی که به کتاب مقدس ایمان دارد تحقق یافتن پیشگویی های دو عهد قدیم و جدید است»

بر اساس آموزه های این جریان در آمریکا وانگلیس، حمایت همه جانبه عقیدتی و سیاسی از صهیونیسم بر پیروان این مکتب واجب است و معتقدند که پیروان کلیسای پروتستان برای ظهور دوباره مسیح باید چند خواسته او را که در تفاسیر انجیل در قرن بیستم میلادی (در پیشگویی های انجیل) بیان شده، عملی نمایند که در ادامه به این خواسته ها اشاره خواهیم کرد.

با بررسی این مکتب مشخص می شود که آنان از دو آبشخور تغذیه می شدند: جریان پروتستانیسم و جریان پیوراتانیسم.

مهم ترین دیدگاه جریان پروتستانیسم عبارت است از بی ایمانی به بهشت و جهنم و اعتقاد به بهشت و جهنم زمینی آن هم در پایان تاریخ که درواقع یهودیان به دنبال آن هستند و این که آنان ــ یهودیان ــ قوم برگزیده، خویشاوندان مسیح و فرزندان خدا هستند و دیگران از آنان ارتزاق می کنند.

اما دیدگان جریان دوم یعنی مکتب پیوراتانیسم که یهودیان انگلیسی پیروان آن هستند آمریکا را منشا ارض موعود می دانند و به آموزه های تورات و زمینه استقرار آن اعتقاد دارند. مطابق اعتقادات بیان شده حوادثی باید به وقوع بپیوندد تا مسیح دوباره ظهور کند و پیروان این مکتب وظیفه دارند به این حوادث سرعت ببخشند. حوادثی که باید توسط آنها عملی شود عبارتند از:

1 ـ یهودیان از سراسر جهان باید به فلسطین آورده شوند و کشور اسراییل در گستره ای از رودخانه نیل تا فرات بوجود آید و یهودیانی که به اسراییل مهاجرت نمایند اهل نجات خواهند بود.

2 ـ یهودیان باید دو مسجد اقصی و صخره را در بیت المقدس منهدم کنند و به جای این دو مسجد مقدس مسلمانان، معبد بزرگ را بنا نمایند.

3 ـ روزی که یهودیان مسجد القصی و مسجد سخره را منهدم کنند، جنگ نهایی مقدس ( آرماگدون )[1] به رهبری آمریکا و انگلیس آغاز می شود و تمام جهان نابود خواهد شد.

4 ـ روزی که جنگ آرماگدون آغاز شود، تمامی مسیحیان که به دنبال عملی نمودن خواسته های مسیح هستند در این جنگ مقدس شرکت می کنند. آنها مسیح را خواهند دید و توسط یک سفینه عظیم از دنیا به بهشت منتقل می شوند و از آنجا همراه مسیح نظاره گر نابودی جهان خواهند بود.

5 ـ در جهان آرماگدون زمانی که ضد مسیح ( دجال ) در حال دست یابی به پیروزی است، مسیح ظهور خواهد کرد و او را شکست می دهد و حکومت جهانی خود را در بیت المقدس بر پا خواهد ساخت و معبدی را که به جای مسجداقصی و صخره توسط مسیحیان و یهودیان قبل از آغاز جنگ ساخته شده، محل حکومت جهانی خود می کند.

6 ـ دولت صهیونستی اسراییل با کمک آمریکا و انگلیس و مسجداقصی و مسجد صخره را نابود خواهد کرد و معبد بزرگ به دست آنان در این مکان ساخته خواهد شد و این رسالت مقدس بر عهده ای آنها ست.

7 ـ این حادثه پس از سال 2000 میلادی حتماً اتفاق خواهد افتاد.

8 ـ قبل از جنگ آرماگدون، رعب و وحشت جامعه آمریکا و اروپا را فرا خواهد گرفت.

9 ـ قبل از ظهور دوباره مسیح، صلح در جهان هیچ معنایی ندارد و مسیحیان برای تسریع در ظهور او باید مقدمات جنگ را فراهم کنند.

10 ـ در این جنگ مقدس، دولت انگلیس همکار آمریکا خواهد بود.[2]

در این زمینه رهبران و نویسندگان پیرو مکتب صهیونیسم مسیحی، کتابها و فیلمهای متعددی به چاپ رسانده و نام آنها را « کتابهای آرماگدون » گذاشته اند.همچنین ساخت فیلم سینمایی « آرماگدون » و « محاصره » در این راستاست. آنها جنگ آرماگدون را « جنگ فرات » نیز نامیده اند و معتقدند پیش از ظهور حضرت مسیح ( ع ) جنگ هسته ای شعله ور خواهد شد به طوری که در جریان آن سه میلیارد انسان جان خود را از دست خواهند داد.

در حال حاضر1400 مرکز دینی، 400 ایستگاه رادیویی، شبکه های مختلف تلوزیونی و 1200 جنبش افراطی، 80000 کشیش مسیحی و سیاست مدارانی مثل کارتر، ریگان، بوش و … در آمریکا مبلغان این تفکرند.

با حذف رقیب سنتی مکتب دموکراسی یعنی کمونیسم از عرصه رقابتهای ایدئولوژیک و پایان جنگ سرد، تئوری هایی مانند جنگ جهانی چهارم توسط تئوری پردازان آمریکایی از جمله الیوت کوهن و جیمز ولسی و نیز تئوری پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما، تئوری جنگ تمدن های سامئول هانتینگتون و… مطرح شد. در حقیقت هدف اصلی آمریکایی‌ها، ایجاد نظم تک قطبی و سلطه بلا منازع بر دنیاست. جیمز ولسی رئیس اسبق سازمان C.I.A آمریکا، اهداف جنگ جهانی چهارم را به شرح زیر اعلام نموده است:

1 ـ انهدام و نابودی بی چون و چرای اسلام سیاسی، خواه مدل طالبانیسم و یا مدل حزب الله لبنان که متاثر لز حکومت جمهوری اسلامی و خمینیسم باشد.

2 ـ تغییر مرزهای کشورهای اسلامی یا تجزیه آنها

3 ـ تغییر صورت بندی رژیم ها و حکومت های جهان اسلام

4 ـ دسترسی به ثروت و منابع عظیم نفتی

امروزه در کابینه جرج بوش صهیونیستهای رادیکالی حضور دارد که جنگ صد ساله علیه اسلام را طراحی می کنند و معتقدند که با حمله به افغانستان، این جنگ را آغاز کرده اند. در این طرح، دین اسلام و همه دولت های اسلامی که اسراییل از آنها می ترسد دشمن تلقی شده اند. تناقض اصلی امروز در آمریکا این است که چگونه ممکن است داعیه داران یک حکومت سکولار با ایدئولوژی لیبرال دموکراسی مدعی زمینه سازی ظهور مردی شوند که نه یک سکولار بلکه پیامبری الهی است. این تناقض نشان دهنده نفوذ گروهای صهیونست مسیحی در داخل آمریکا است. شاید چنین دست و پا زدن های آمریکا، پایان قریب الوقوع این دجال را نوید می دهد.

[1]- آرماگدون در اصل « هارمجدو » و به معنای کوه « مجدو » است که در شمال فلسطین اشغالی و در کرانه غربی رود اردن واقع شده است. بر اساس نگرش اعتقادی صهیونیست های مسیحی این کوه مقر فرود آمدن مسیح موعود است بنا بر این در صورت باز گشت بنی اسراییل به ارض موعود پس از یک دوره طولانی آوارگی، مسیح دوباره ظهور می کند.

[2]- جنگ جهانی چهارم و تحولات آینده خاور میانه، گفتاری از حسن عباسی

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...