تجسد ارواح

نوشته شده توسط:کیوان فیض مرندی | ۰ دیدگاه

تجسد عبارت است از قابل مشاهده شدن و جسمیت یافتن ارواح به اشکال گوناگون. ارواح تنها به شکل زمان حیات خود دیده نمی‌شوند بلکه شکل‌های دیگری نیز به خود می گیرند.

روح شناسان، در اوایل قرن ۱۹با رسیدن گزارشاتی درمورد تجسد یافتن ارواح در مکان‌هایی خاص، مانند خانه‌هایی که بروی قبرستان‌های قدیمی ساخته می شد و یا خانه ای که در آن قتل‌های مرموزی رخ داده بود و یا حتی در مکان‌های مقدس به صرافت تحقیق درمورد درستی یا کذب وقوع این اتفاقات برآمدند. و البته یکی از مراحل تحقیق آنها مربوط به جلسات ارواحی می شد که گردانندگان آن جلسات مدعی حضور و گاه تجسد ارواح بودند. روح شناسان این مدعیان را با دقتی بالا مورد آزمایش قرار دادند و ادعای اغلب آنها را کذب محض دانستند. اما در میان آنها متوجه کسانی شدند که در واقع می‌توانستند با ارواح ارتباط برقرار کنند.

نتایج تحقیقات روح شناسان از این جهت قابل توجه و بررسی است که آنها توانستند ضمن آشکارسازی ادعای واقعی از دروغین مدعیان ارتباط و رؤیت ارواح, با به دست آوردن شواهد و مستندات قوی و موثق, حقیقت وجود ارواح و زندگی پس از مرگ در جهان‌های ارواح و هم چنین امکان وقوع تجلیات ارواح در دنیای مادی را به عموم مردم و شکاکان به اثبات رسانند.

به طور معمول، روح مردگان، وجودهایی هستند غیر قابل رویت زیرا هنگامی که روح، کالبد جسمانی را در زمان مرگ ترک می کند، ارتعاشات کالبد روحی اش به گونه ای ست که دیگر برای چشمان مادی قابل رویت نیست. کالبدی که روح بعد مرگ در آن قرار دارد، سرعت فرکانس امواجش بسیار بالاتر از فرکانس‌هایی است که چشمان مادی قادر به رویت آن باشند. چشم‌های مادی تنها قادر به دیدن فرکانس‌های مابین مادون قرمز و مافوق بنفش است و فرکانس‌های پایین و بالاتر از این حدود برایش درک نشدنی­اند.

به همین دلیل وقتی اتفاقی غیر از این روی می­دهد باعث وحشت می­شود. دیده شدن ارواح با وجود آن که امری غیرمعمول به نظر می­رسد، اما بدلیل شدت و تعداد وقوع و امکان ایجاد آن بصورت کنترل شده، مورد توجه روح شناسان قرار گرفت.

در اوایل قرن ۱۹وقتی روح شناسان با این امر عجیب روبرو شدند، در ابتدا با نگاهی محتاط و شکاکانه به این پدیده پرداختند اما هنگامی که برای خودشان به اثبات رسید، سعی کردند که با تکرار آزمایشات هم به رموز و نادیده­های این پدیده پی ببرند و هم این که با بدست آوردن شواهد و مستندات قوی و موثق آنرا به عموم مردم و شکاکان به وجود ارواح و ظهور آنها، به اشکال گوناگون به اثبات برسانند.

روح شناسان پی بردند که ارواح به دو شکل قابل دیدن می­شوند؛ یکی در شرایطی مثل خواب آلودگی (ابتدای خوابیدن)، در هنگام رؤیا و یا غم و اندوه زیاد در اثر دلتنگی نسبت به فردی که مرده است و یا به دلیل داشتن استعداد باطنی برای دیدن موجودات نامرئی رخ می دهد و شکل دوم، به دلیل تغییری که در فرکانس امواج ارواح روی می دهد. این تغییر فرکانس به نحوی است که ارواح برای افراد مختلف قابل رویت می‌شوند.

در این مقاله به معرفی نوع دوم دیده شدن ارواح که به تجسد ارواح شهرت دارد می پردازیم.

تجسد عبارت است از قابل مشاهده شدن و جسمیت یافتن ارواح به اشکال گوناگون. ارواح تنها به شکل زمان حیات خود دیده نمی‌شوند بلکه شکل‌های دیگری نیز به خود می گیرند.

▪از اشکالی که ارواح در حالت تجسد به خود می گیرند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

ـ صورت و شکل دیگری غیر از آنچه در زمان حیات داشته اند به گونه ای که دوست دارند به آن شکل دیده شوند (این مورد از مواردی است که ارواح شیطانی از آن بسیار سوء استفاده می‌کنند و شکل اشخاصی را به خود می گیرند که در نظر بیننده روحی معتبر و قابل اعتماد است.

البته ارواح شیطانی و حتی روح شیطان قادر نیست چهره شخصیت‌های خاص معنوی را بر خود بگذارند و در این کار کاملاً ناتوان اند). مثلاً گاه دیده شده که ارواح برای خود بال می گذارند. روحی در جواب این سؤال که آیا ارواحی که با بال ظاهر می‌شوند واقعاً دارای بال هستند یا این که بال‌های آنها جنبه سمبولیک دارند پاسخ داد که ارواح بال ندارند، نیازی هم به داشتن آن ندارند زیرا آنها چون روح هستند می‌توانند به همه جا بروند و اگر به این صورت ظاهر می‌شوند فقط برای این است که اشخاص مرتبط با ارواح را تحت تأثیر قرار دهند. بعضی از ارواح با لباس‌های عادی و بعضی دیگر با ردای سفید پرده مانند ظاهر می‌شوند و این حالت بستگی به میزان تکامل هر یک از آن ارواح دارد.

ـ به حالت ابرهای متراکم یا غیر متراکم

ـ اجسام و گوی‌های نورانی

هنگامی که ارواح خود را به شکل زمان حیات مادیشان یا غیر آن درمی آورند غالباً تجسدشان ناقص است و قسمت‌هایی از بدن را شکل نمی دهند و این امر گاه به دلیل نداشتن سیال(۱) نیمه مادی کافی برای جسمیت دادن تمام قسمت‌هاست و قسمت‌های شکل نگرفته را با پارچه ای که خود شکل می دهند می‌پوشانند. مدت ماندگاری این اشکال گاه بسیار کوتاه است و در برخی موارد نیز کاملاً همیشگی اند.

«ویلیام کروکس» محقق در زمینه علم روح شناسی که با مدیومی به نام «فلورانس کوک» همکاری داشت، در یکی از جلسات ارتباط روحی به همراه کوک توانست بخشی از تجسد «کاتی کینگ»، روحی که به مدت سه سال در جلسات کوک تجسد یافته بود را نزد خود نگه دارد. کروکس خود با غم و اندوه بعد از رفتن همیشگی کینگ چنین می نویسد:« یک حلقه از موهای سر کاتی کینگ که خودش اجازه داده بود از میان گیسوان پرپشت او قیچی کنم اکنون جلوی چشمان من است، موهایی بلوطی.»

گاهی دیده شده که جسم تشکیل شده غیر قابل لمس است و گاه همانند اجسام مادی قابل لمس. غیر قابل لمس بودن جسم تشکیل شده به این معنی است که می‌توان دست را از میان جسم شکل گرفته عبور داد. قابل لمس بودن روح تجسد یافته نیز به این معناست که انگار روح دارای گوشت و پوست است. برخی اوقات وقتی محققین با ارواح تجسد یافته دست می دادند کاملاً دست دادن به یک فرد زنده را احساس می کردند، یعنی حتی گرمای دست طبیعی بوده است اما گاهی حس دست دادن مثل این بوده که دست خود را ازمیان آبی سرد عبور داده اند.

«آلان کاردک» محقق بزرگ علم روح شناسی در یکی از جلسات ارتباط با ارواح از روحی چنین سؤال کرد: «آیا ارواحی که ظاهر می‌شوند همیشه غیرقابل لمس هستند؟» روح احضار شده پاسخ داد:« بله … در حال عادی و معمولی غیرقابل لمس کردن هستند ولی می‌توانند به شخص حالت و تأثیری همانند احساس لمس کردن را بدهند و این اثر را در فکر او باقی گذارند. حتی در بعضی موارد هم یک لحظه ملموس شده و شخص احساس می کند که او یک موجود مادی است ».

چگونه ارواح تجسد می یابند؟

در ارتباط با چگونگی تجسد ارواح دو نظریه وجود دارد؛ یکی نظر «گابریل دلان» است در کتاب خود «عود ارواح» می نویسد: « اگر روحی قادر است کالبد جسمانی خود را همان طور که در زمان حیاتش بوده، تشکیل بدهد، مسلم باید دارای کالبدی غیرجسمانی (اثیری) باشد که نقش اسکلت کالبد جسمانی را در خود داشته باشد. در این صورت هر وقت روح ماده ای بنام اکتوپلاسم را که از مدیوم خارج می­شود را به دست آورد و جذب کند، می‌تواند و طرح اسکلت کالبد جسمانی خود را به وسیله پر کند و درواقع به خود جسمیت بخشد.

نظریه دوم مربوط به آلان کاردک است. او در یکی از جلسات روحی از روح حاضر شده سؤال کرد که روح چگونه می‌تواند خودش را مرئی کند؟ روح جواب داد: «ارواح به وسیله اراده خود تغییراتی در جسم اثیری (اختری) خویش می دهند یعنی سرعت امواج اثیری خود را به کمتر و کمتر می‌کنند تا برسد به مرز امواج فیزیکی».

کاردک می پرسد: «آیا درست است که بگویم روح به واسطه متراکم ساختن امواج، کالبد اثیری خود را ظاهر می کند؟» روح جواب می دهد که نه، متراکم ساختن کالبد اثیری درست نیست بلکه حالت سیالی امواج کالبدش را به تدریج کمتر می کند تا نزدیک به امواج فیزیکی بشود. برای کاهش سیالیت امواجش باید نیروی حیاتی مدیوم را جذب کند، تنها در آن وقت است که کالبد اثیری او برای مدیوم و دیگران قابل رویت می‌شود.

نظریه شکاکان به وجود ارواح

با وجود شواهد بسیار، برخی در تجسد ارواح تردید می‌کنند و فرضیه‌های دیگری غیر از تجسد برای اشکال رویت شده ارائه می دهند، در یک نظریه آمده است که تظاهر ارواح، تصوری بیش نیست. به این معنی که مدیوم بعد از به خواب رفتن، به گونه ای تصور خیالی خود را در حاضرین منتقل می­کند. او با استفاده از انتظار طولانی حاضرین در جلسه و آمادگی آنها برای تلقین پذیری، تصورات خویش را القا می­کند.

محققین در پاسخ به این فرضیه بیان کرده اند که وقتی روح شکل مرئی مستقلی از خود ظاهر و نمودار کرد و آثاری از خود به جای گذاشت، معلوم می‌شود که تصور نبوده زیرا تصویر دارای استقلال و موجودیتی نیست که بتواند منشاء آثاری شود.

نظریه ای دیگر این طور بیان شده است که پیدایش این پدیده‌ها کاملاً مربوط به خروج کالبد اختری مدیوم و تغییر شکلی است که به خود می دهد. یعنی مدیوم فکر حضار را گرفته و به کالبد اختری خود، شکل و چهره یک یا چند نفر مرده را می دهد.

جواب روح شناسان به این فرضیه چنین است که گاه اتفاق افتاده که روح متجسد به یک زبانی صحبت کرده و یا نوشته که مدیوم و حضار هیچ کدام آشنا به آن خط و زبان نبوده اند. در مواقعی نیز سه یا چهار روح تجسد یافته اند که در زمان واحد به زبان‌های مختلف مکالمه کرده و یا هر کدام کاری جداگانه انجام داده اند. مثلاً کنسرتی داده و هر کدام با آلات موسیقی مخصوصی نواخته اند.

علاوه بر جواب‌های فوق، گاه در پدیده تجسد ارواح نشانه‌هایی وجود دارد که با مشاهده آنها، دیگر نمی­توان آن پدیده را به دخالت تصور و خیال مربوط دانست.

این نشانه­ها عبارتند از:

ـ در صورتی که روح متجسد برای بیننده آشنا باشد و در عین حال با علائم مخصوص ظاهر شود که بیننده در زمان حیات او از آن بی خبر و او را با علائم ندیده باشد از قبیل جراحت، زخم، لباس مخصوص و... که پس از تحقیق صحت آن علائم معلوم شود.

ـ در صورتی که روح متجسد اطلاعاتی بدهد که در نزد حضار مجهول و صحت آن پس از جستجو معلوم گردد.

ـ در صورتی که چندین نفر با هم شبحی را که به صورت مادی ظاهر می‌شود، مشاهده کنند.

ـ در صورتی که علاوه بر اشخاص حاضر در جلسه، حیواناتی هم که در آنجا هستند. شبح را دیده باشند و این از واکنش­هایشان معلوم شود.

مؤخره:

در تاریخ روح شناسی براساس نشانه­های ویژه تجسد، نمونه­های زیادی از پدیده تجسد ارواح وجود دارد، نمونه­هایی که تحت شرایط خاص و سخت آزمایشگاهی انجام شده اند. حتی گاهی برای این که امکان تقلب را از مدیوم یا دیگران سلب کنند، مدیوم و حاضرین را کاملاً بازرسی کرده، به مدیوم لباس یکپارچه پوشانده اند، دست و پا و دهانش را بسته و او را روی صندلی با فاصله از حضار نشانده­اند، در حالیکه او به صندلی نیز بسته شده بود و البته تدابیر دیگری نیز که جای هیچ شک و تردیدی در نتیجه جلسه باقی نگذارد، بکار بسته­اند.

▪در نهایت روح شناسان که بسیاری از آنها از میان دانشمندان مشهور علوم دیگر هستند به این نتیجه رسیدند که:

ـ روح قادر است به میل خود تجسد یابد.

ـ روح قادر است اعمال مادی انجام دهد.

ـ روح قادر است تحت شرایط خاص تمامی اعمالی که انسان‌ها به آن قادرند و حتی فراتر از آنها را انجام دهد.

آیا براساس این تحقیقات می‌توان این طور نتیجه گیری کرد که در حقیقت ارواح نمرده­اند بلکه تنها از شکلی به شکل دیگری از حیات انتقال یافته اند؟

 

منبع:

http://www.aftab.ir/articles/religion/philosophy/c7c1175600390_ghost_p1.php

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...